احمد بن حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمد، فرزند
امام مجتبی علیه السلام و از
شهدای کربلا است.
مادرش امّبِشر، دختر
ابومسعود انصاری است.
او شانزده
یا نوزده ساله
بود که همراه مادر و برادرش
حضرت قاسم علیه السلام و دو خواهرش امُ الحسن و امُ الخیر از
مدینه با
امام حسین علیه السلام به
کربلا آمد. هنگامی که جنگ در بعد از ظهر
عاشورا شدّت یافت
و احمد فریاد
استغاثه اباعبدالله علیه السلام را شنید پس از برادرش
قاسم عازم میدان شد. درگیری شدید وی با دشمن باعث هلاکت جمع زیادی از آنان گردید و در حالی که از شدّت تشنگی چشمهایش به گودی می رفت به خیمه بازگشت و گفت:
«ای عمو! آیا آبی هست که جگرم را خنک کنم و در مقابل دشمن نیرومند گردم؟
امام حسین علیه السلام فرمود: کمی صبر کن تا جدّت
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو را سیراب کند که پس از آن هرگز تشنه نشوی.»
احمد به اشتیاق
شهادت و دیدار با
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بار دیگر به میدان رفت و گروه زیادی را به خاک افکند و در مقابل دیدگان مادر و خواهرانش با تیر منقذ بن نعمان عبدی
به درجه
شهادت نایل گردید.
او در حال نبرد چنین
رجز میخواند:
انّی انا نَجْلُ الْامامِ بنِ علی
اضْرِبُكُمْ بِالسَيْفِ حَتّی يَعْذِلَ
نَحْنُ وَبَيْتُ اللَّه اوْلی بِالنّبىِ
اطْعَنُكُمْ بِالرَّمْحِ وَسَطَ القَسْطَلِ
اصْبِرْ قَلیلًا فالْمُنی بَعْدَ الْعَطَشِ
فَانَّ روحی فی الْجَهادِ مُنكَمِشٌ
لا ارْهَبُ الْموتَ اذْ الْموتُ وَحَش
ولَمْ اكُنْ عِنْدَ اللِّقاءِ ذارَعَشٍ
من پسر امامی هستم که فرزند
علی علیه السلام است. چنان با شمشیر شما را می زنم که ملامت شوید.
سوگند به
خانه خدا که ما به
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سزاوارتریم. من میان گرد و غبار با نیزه، شما را می زنم.
(ای نفس!) اندکی شکیبا باش که پس از تشنگی زمان رسیدن به آرزوها فرامی رسد. به راستی روحم در
جهاد شتابان است. با این که مرگ وحشت آور است از آن نمی ترسم. و به هنگام مرگ -یا در مقابله با حریف- نمی لرزم.
برخی از سیره نویسان معتقدند احمد، همان
ابوبکر بن حسن علیه السلام میباشد و اختلاف موجود در تاریخ در این باره از قبیل اختلاف
کنیه و اسم است.
سید محسن امین (ره) نیز با استناد به کتب مقاتل و تاریخ نسبت به وجود چنین فرزندی برای
امام حسن علیه السلام و شهادتش در
کربلا تردید دارد.
جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا،ص۸۸-۸۹.