احمد بن محمد عطاءالله سکندری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ابن عطاء الله، ابوالعباس (ابوالفضل) تاج الدین احمد بن محمد بن عبد الکریم اسکندری جذامی»، ملقب به شیخ کبیر، عارف،
شاعر ، نحوی،
محدث ،
مفسر و
فقیه مالکی و از مشایخ بزرگ طریقت
شاذلیه است.
نیاکان او از مهاجران
بنی جذام بودند که در اسکندریه سکنی گزیده بودند. ابن عطاء الله در اسکندریه زاده شد.
تاریخ ولادتش معلوم نیست، اما به یاری برخی شواهد و قرائن میتواند تولد او حدود ۶۵۰ ق باشد.
تاج الدین، با وجود آنکه از خردسالی به تحصیل علوم مختلف اشتغال داشته، به گفته خود آشنایی درستی با تعالیم شاذلیه نداشته و با ایشان در ابتدا به مخالفت میپرداخته است.
شهرت این خاندان در
اسکندریه به سبب فقهای مالکی آن بوده است و نه به سبب مشایخ شاذلی. اگرچه از وقایع زندگی او پیش از آشنایی با مرسی اطلاع دقیقی در دست نیست، اما منابع به طور کلی به تحصیلات وی در
تفسیر ،
فقه ،
اصول ،
حدیث ، لغت،
نحو ، بیان، کلام و علوم دیگر رایج در آن عصر اشاره کردهاند. فقه را احتمالا نزد ناصر الدین بن منیر که فقیهی نامدار بود، فراگرفت، حدیث را نزد ابرقوهی و دمیاطی آموخت، نحو را نزد مازونی و
اصول فقه ، کلام و
فلسفه را ظاهرا نزد شمس الدین اصفهانی آموخت و در لطائف، شمس الدین را ستوده و او را «شیخنا» خوانده است.
بدین سان ابن عطاء الله در اوان جوانی فقیهی معروف شد و در همین هنگام بود که با صوفیان، خاصه اصحاب
ابوالعباس مرسی ، به مجادله میپرداخت و اموری را به ایشان نسبت میداد که به زعم وی با ظاهر شرع ناسازگار بود. وی معتقد بود که «لیس الا اهل العلم الظاهر»، اما او خود در دورههای بعد میگوید که مخالفتش با مرسی پایه و اساس استواری نداشته و از همین روی بر آن شده است که برای درک
حقیقت ، خود به مجلس مرسی رود و از نزدیک سخنان او را بشنود. مرسی در آن مجلس از «انفاسی» که شارع بدانها امر کرده؛ یعنی
اسلام ،
ایمان و احسان سخن میگفت و آنها را همان
شریعت ، حقیقت و تحقق میدانست. ابن عطاء الله که سخت تحت تاثیر این مجلس قرار گرفت، در بازگشت به خلوت پناه برد. پس بر آن شد که دیگر بار به نزد مرسی رود و این بار حالات و احساسات قلبی خویش را آشکارا بیان کند. نخستین تعلیمات مرسی به او در واقع همان اصول اولیه طریقه شاذلیه بود. چندی بعد ابن عطاء الله از اسکندریه به قاهره رفت. سبب این جلای وطن بر ما پوشیده است و روشن نیست که در این سفر همراه مرسی بوده است یا نه، اما احتمالا درگذشت مرسی در
قاهره بوده است. شعرانی پس از مرسی از یاقوت عرشی به عنوان استاد ابن عطاء الله یاد کرده است.
ابن عطاء الله در قاهره به تدریس علوم دینی و تعلیم تصوف همت گماشت.
صفدی از
ذوق ، بیان دلنشین و آشنایی وی با کلام
صوفیه و آثار گذشتگان سخن به میان آورده است. به گفته صعیدی در «تعطیر الانفاس» کسانی که به مجلس ابن عطاء الله میرفتند، گفتههای او را مینوشتند و وی در آن مجالس علم ظاهر و باطن میآموخت. برخی از بزرگترین علمای آن عصر نیز در مجالس درس او حاضر میشدند که تقی الدین سبکی، پدر تاج الدین سبکی، از جمله ایشان است. احتمالا به همین سبب تاج الدین در طبقات الشافعیة خود ابن عطاء الله را
شافعی مذهب خوانده، گرچه مالکی بودن وی را نیز محتمل دانسته است. از شاگردان دیگر او باید داوود بن باخلا را نام برد که خلیفه او در طریقت نیز بوده است. وی در کتابی به نام «اللطیفة المرضیة بشرح حزب الشاذلیة»، ضمن بیان عقاید خود از استادش، ابن عطاء الله نیز سخن گفته است.
ابن عطاء الله نه تنها از طریق وعظ به
تبلیغ اعتقادات صوفیه میپرداخت که از جهات دیگر نیز در این راه اهتمام داشت. دفاع وی از
ابن عربی در برابر ابن تیمیه از این نوع است. با اینکه او خود به پارهای از سخنان ابن عربی خرده میگرفت، دفاع از او را در برابر
ابن تیمیه دفاع از تصوف در برابر اهل ظاهر میدانست، زیرا ابن تیمیه نه تنها به ابن عربی، بلکه به همه صوفیه، از جمله
ابوالحسن شاذلی ، تاخته بود. صفدی در شرح احوال ابوالحسن شاذلی کتابی را در رد گفتههای شاذلی به ابن تیمیه نسبت داده است. به گفته
ابن آلوسی ، ابن تیمیه در خلال تصانیف خویش به برخی از عبارات شاذلی خرده گرفته است. در چنین احوال ابن عطاء الله بر آن شد که از ابن تیمیه شکایت کند. جماعتی عظیم از صوفیان نیز با وی همراه شدند. این گروه که شمارشان به ۵۰۰ تن میرسید، در نیمه اول
شوال ۷۰۷ بر در دارالاماره سلطان اجتماع کردند و از ابن تیمیه به سبب اهانت به مشایخشان، خصوصا ابن عربی، شکایت کردند.
آوازه بلند ابن عطاء الله در قاهره سبب اشتیاق ملک منصور به دیدار او شد. ابن عطاء الله که
امر به معروف و نهی از منکر را در مورد سلاطین از جمله کارهای بایسته صوفیه میدانست، این دیدار را به مجلس
وعظ بدل کرد و در آن به نصیحت و ارشاد ملک منصور پرداخت.
به روایت اغلب منابع،
مرگ وی در ۷۰۹ ق روی داده است. در این میان تنها شعرانی ۷۰۷ ق را تاریخ درگذشت او دانسته است. جنازه ابن عطاء الله را پس از
تشییع در مدرسه منصوریه قاهره و در زاویهای که عبادت گاه او بود، به خاک سپردند و مقبره اش که هم اکنون نیز برپاست زیارت گاه مردم است. در پیرامون مزار او بسیاری از بزرگان
فقه ، حدیث و کسانی چون ابن دقیق العید به خاک سپرده شدهاند.
آثار عمدهای که از او به طبع رسیده، اینهاست:
۱.
الحکم العطائیة (حکم ابن عطاء الله السکندری) که مهمترین اثر اوست؛
۲.
المناجاة العطائیة (مناجات عرفانی ابن عطاء الله است که با توجه به مشابهت شیوه نگارش آن با نثر حکم احتمال میرود که در زمان تالیف حکم یا در همان حدود نوشته شده باشد)؛
۳.
الوصیة الی الاخوان بالاسکندریة ؛
۴.
التنویر فی اسقاط التدبیر (این تالیف یک سره به بحث در باره فلسفه اسقاط اراده و تدبیر انسان در برابر اراده خداوند اختصاص یافته است)؛
۵. لطائف المنن فی مناقب الشیخ ابی العباس المرسی و شیخه الشاذلی ابی الحسن؛
۶.
تاج العروس الحاوی لتهذیب النفوس (مجموعهای است از مواعظ و اندرزهای ابن عطاء الله به مریدان در رعایت آداب شرعی در سلوک)؛
۷.
القصد المجرد فی معرفة الاسم المفرد (رسالهای است فلسفی- کلامی که در آن در باره ذات، صفات، اسماء و افعال خداوند به شیوه اشاعره سخن رفته است)؛
۸.
مفتاح الفلاح و مصباح الارواح (مجموعهای است در باره آداب عملی سلوک و در بیان ذکر و خلوت و انواع، آداب و اوقات آن)؛
۹. عنوان التوفیق فی آداب الطریق (شرح قصیده شیخ ابومدین غوث تلمسانی است در آداب صحبت).
افزون بر اشعار پراکنده ابن عطاء الله که در تذکرهها و طبقات نقل شده است، دو قصیده نیز از وی بر جای مانده که یکی مشتمل بر ۶۲ بیت، به ضمیمه لطائف و دیگری در ۲۲
بیت ، به ضمیمه تنویر به چاپ رسیده است.
۱. رساله درباره آیه کریمه «و اذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام...» که رسالهای است مختصر در باب معانی و مراتب
ایمان و ذات و صفات الهی؛
۲. رسالة فی القواعد الدینیة؛
۳. مواعظ؛
۴. حزب النجاة؛
۵.
رسالة فی التصوف (رسالة التصوف)؛
۶. تنبیه فی طریق القوم؛
۷. رسالة فی السلوک؛
۸. حزب النور و تمام السرور؛
۹. دعاء؛
۱۰. تحفة الخلان فی شرح نصیحة الاخوان.
۱. المرقی الی القدس الابقی؛
۲. مختصر تهذیب المدونة للبرادعی در فقه؛
۳. اصول مقدمات الوصول.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.