• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاص(اخلاق)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اخلاص به این معناست که فقط خدا را شایسته پرستش می‌باشد و باید دین را برای خدا خالص کرد، همانطور که در آیه زیر اشاره شده است: وما امروا الا لیعبدالله مخلصین له الدین؛ و به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستید در حالی که دین خود را برای او خالص کنند.



«اخلاص»، از ریشة «خلص» به معنای برگزیدن و پیراستن از آمیختگی است. و حقیقت آن، بیزاری از غیر خدا، بی آلایشی، پرداختن به خداوند
[۳] انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۲۹۰.
و ترک ریا ست.


و آنان فرمان نیافته بودند جز این که خدای یکتا را بپرستند، برای او همتا و شریکی نگیرند، پرستش و عبادت او را خالص سازند، به شرک نگرایند و عبادت غیر او را به پرستش ذات بی همتای او نیامیزند. و این در حالی باشد که از همة آیین‌های شرک آلود، خرافی و بی راهه‌ها دوری جسته، به توحید، یکتاپرستی، قرآن و پیامبر ایمان آورند. برخی گفته‌اند: «حنیف»، به معنای حج گزارده است؛ اگر با کلمة «مسلم» جمع شود، به معنای مسلمان و توحیدگراست اگر تنها به کار رود.
[۵] طبرسی، مجمع البیان، ترجمة کرمی، ج۳۰، ص۱۲۵۲.



۱. توحید و پرستش خالصانة خداوند عامل وحدت است (وما تفرق الذین اوتوا الکتاب... وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین).
۲. پیامبران مردم را به سوی خدا دعوت می‌کردند نه به سوی خود (وما امروا الا لیعبدوا الله).
۳. خالص و بی پیرایه بودن رمز بقاست (مخلصین... ذلک دین القیمة).
۴. فرمان به عبادت خالصانه در تمام ادیان آسمانی بوده است (وما امروا الا لیعبدوا الله).
[۶] قرائتی، تفسیر نور، ج۱۲، ص.



اخلاص سری است الهی که تنها در قلب بندگان محبوب الهی قرار می‌گیرد.
[۷] طبرسی، مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۴۰۹.
خداوند پیامبران بزرگ خویش را با این صفت ستوده است.
اخلاص، غایت و نهایت کار است.
[۹] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۳۵.
هدف است، مقصود است، کمال است. اخلاص کمال دین داری (قال الامام علی علیه‌السّلام : «الاخلاص غایة الدین»)
[۱۰] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۶۳.
و نهایت یقین (قال الامام علی علیه‌السّلام : «غایة الیقین الاخلاص»)
[۱۱] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۷.
است. با اخلاص، اعمال سنجیده و سبک و سنگین می‌شود. اخلاص، معیار عبادت و بندگی است (قال الامام علی علیه‌السّلام : «الاخلاص ملاک العبادة»).
[۱۲] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۳۸.
به واسطة اخلاص مراتب درجة مؤمنان معلوم می‌شود. (قال رسول الله: «بالاخلاص تتفاضل مراتب المؤمنین»)
[۱۳] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۵.
راه نجات در اخلاص است (قال الامام علی علیه‌السّلام : «فی الاخلاص یکون الخلاص»).
[۱۴] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۲.
امام صادق علیه‌السّلام فرمود: «لازم است انسان در هر حرکت و سکونی نیت پاک و خالصانه داشته باشد و برای خدا کار کند؛ زیرا اگر چنین نباشد، در جرگة غافلان قرار می‌گیرد و غافلان را خداوند در قرآن کریم به حیوانات ، بلکه پست تر از آنان توصیف کرده است (قال الامام الصادق علیه‌السّلام : «ولابد للعبد من خالص النیة فی کل حرکة وسکون لانه اذا لم یکن هذا المعنی یکون غافلا، والغافلون قد وصفهم الله تعالی فقال: «اولئک کالانعام بل هم اضل» وقال: «اولئک هم الغافلون»).
[۱۵] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۸.
خوشا به حال کسی که عملش، علمش، دوستی‌اش، دشمنی‌اش، گرفتن و نگرفتنش، سخن و سکوتش، گفتار و کردارش تنها برای خدا باشد (قال الامام علی علیه‌السّلام : «طوبی لمن اخلص الله عمله وعلمه، وحبه وبغضه، واخذه وترکه، وکلامه وصمته، وفعله وقوله»).
[۱۶] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۵۰.

از این توصیه‌ها برداشت می‌شود که عمل خالصانه چه قدر ارزشمند است. البته عمل خالصانه داشتن سخت است (قال الامام علی علیه‌السّلام : «تصیفه العمل اشد من العمل...» ).
[۱۷] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۵۶.
و کار هر کسی نیست؛ ولی مؤمن باید هم خود از اخلاص خویش بهره ببرد و هم الگوی دیگران باشد و اگر عالم هم باشد مسئولیت عالم دینی از این جهت بسیار سنگین است. در روایت است که همة دانشمندان در هلاکتند، مگر آنها که به علم‌شان عمل کنند و همة دانشمندان عامل در هلاکتند، مگر آنها که مخلص باشند و مخلصان در چنبرة خطر هستند (قال رسول الله۹: «العلماء کلهم هلکی الا العاملون، والعاملون کلهم هلکی الا المخلصون، والمخلصون علی خطر»).
[۱۸] ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۶۸.





۵.۱ - دعای مخلص

سعید بن مسیب می‌گوید: سالی قحطی شد و مردم به طلب باران رفتند. من نظر افکندم و دیدم غلامی هنوز دعای او تمام نشده بود که ابری در آسمان ظاهر شد.
غلام سیاه چون نظرش بر آن ابر افتاد، خدا را سپاس گفت و رفت و باران نازل شد به اندازه‌ای که گمان کردیم ما را از بین خواهد برد.
من به دنبال آن غلام رفتم، دیدم وارد خانة امام سجاد شد. خدمت امام علیه‌السّلام رسیدم و عرض کردم: در خانة شما غلام سیاهی است، منت بگذارید و او را به من بفروشید.
فرمود: ‌ای سعید! چرا به تو نبخشم، پس به بزرگان غلامان خود امر فرمود هر غلامی که در خانه است به من عرضه کند. پس ایشان را جمع کرد؛ ولی آن غلام را میان آنان ندیدم.
گفتم: آن را که من می‌خواهم میان ایشان نیست. فرمود: دیگر باقی نمانده مگر فلان غلام، پس امر فرمود او را نیز حاضر کردند. چون حاضر شد، دیدم او همان مقصود من است. گفتم: مطلوب من همین است.
امام علیه‌السّلام فرمود: ‌ای غلام! سعید مالک توست، همراهش برو. غلام رو به من کرد و گفت: چه چیزی سبب شد که مرا از مولایم جدا ساختی؟
گفتم: به سبب آن چیزی که از استجابت دعای باران تو دیدم. وقتی غلام این سخن را شنید، رو به آسمان کرد و گفت: ‌ای پروردگار من! رازی بود میان تو و من، الآن که آن را فاش کردی، مرا بمیران و به سوی خود ببر.
پس امام علیه‌السّلام و آن کسانی که حاضر بودند از حال غلام گریستند و من با حال گریان بیرون آمدم. چون به منزل خویش رفتم فرستادة امام علیه‌السّلام آمد و گفت: اگر می‌خواهی جنازة غلام را ببینی بیا. با آن فرستاده برگشتم و دیدم آن غلام از دنیا رفته است.
[۱۹] قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۳۸.


۵.۲ - اخلاص در کار

پیامبر اسلام (ص) فرمود: سه نفر از بنی اسرائیل با یک دیگر هم سفر شدند. در راه ابری ظاهر شد و باریدن آغاز گردید. به غاری پناه بردند، ناگهان سنگی در غار را گرفت و روز را بر آنان چون شب ، تاریک ساخت. راهی جز آن که به سوی خدا روند نداشتند. یکی از آنان گفت: خوب است کردار خالص خود را وسیله قرار دهیم، باشد که نجات یابیم و هر سه نفر این طرح را قبول کردند.
یکی از آنان گفت: پروردگارا! می‌دانی که من دختر عمویی داشتم که در کمال زیبایی بود، شیفتة او بودم، تا آن که در مکانی او را تنها یافتم، با او درآویختم و خواستم کام دل برگیرم که آن دختر سخن آغاز کرد و گفت: ‌ای پسر عمو! از خدا بترس و پردة عفت مرا مدر. من به این سخن پای بر هوای نفس گذاشتم و از آن کار دست کشیدم. خدایا! این کار از روی اخلاص بوده و جز رضای تو منظوری نداشتم، این جمع را از غم و هلاکت نجات ده. ناگاه دیدند آن سنگ مقداری دور شد و فضای غار کمی روشن شد.
دومی گفت: خدایا! تو می‌دانی که من پدر و مادری سال خورده داشتم که قامتشان از پیری خمیده بود و در همه حال به خدمت آنان مشغول بودم. شبی نزدشان آمدم که خوراک نزد آنان بگذارم و برگردم، دیدم خوابیده‌اند، آن شب تا صبح خوراک بر دست گرفتم و آنان را از خواب بیدار نکردم. پروردگارا! این کار را محض رضای تو انجام دادم، ما را رهایی ده؛ در این هنگام سنگ مقداری دیگر کنار رفت.
سومی عرض کرد: ‌ای دانای هر نهان و آشکار! می‌دانی که من کارگری داشتم، چون مدتش تمام شد مزد وی را دادم و او راضی نشد و بیش از آن اندازه طلب مزد می‌کرد و از نزدم رفت. من آن وجه را گوسفندی خریدم و جداگانه محافظت کردم که در اندک زمان بسیار شد. بعد از مدتی آن مرد آمد و مزد خود را طلب کرد. من به گوسفندان اشاره کردم. او گمان کرد که مسخره اش می‌کنم؛ همه گوسفندان را گرفت و رفت. (در محاسن برقی نوشته شد: مزدش نیم درهم بود. وقتی برگشت هجده هزار برابر به او داد!
پروردگارا! این کار را برای رضای تو انجام داده‌ام، ما را از این گرفتاری نجات بده. در این وقت تمام سنگ به کناری رفت و هر سه با دلی شاد از غار خارج شدند و به سفر خویش ادامه دادند.
آن گاه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: «هرکس از در راستی با خدا درآید، نجات می‌یابد».
[۲۰] خسروی، پند تاریخ، ج۵، ص۲۰۳-۲۰۴.
[۲۱] برقی، محاسن، ج۲، ص۲۵۳.


۵.۳ - قطع ریشة ریا!

گویند: روزی شاگردان سید بحرالعلوم ایشان را خندان و متبسم یافتند. سبب را پرسیدند. فرمود: پس از بیست سال مجاهدت، اکنون که در خود نگریستم دیدم دیگر در اعمالم ریایی نیست و توانسته‌ام به رفع آن موفق شوم!
[۲۲] مختاری، سیمای فرزانگان، ص۱۲۲.
[۲۳] رسالة لب اللباب، ص۵۵.



۱. بینه/سوره۹۸، آیه۵.    
۲. راغب، مفردات، ص۱۵۴.    
۳. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۲۹۰.
۴. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۲۶.    
۵. طبرسی، مجمع البیان، ترجمة کرمی، ج۳۰، ص۱۲۵۲.
۶. قرائتی، تفسیر نور، ج۱۲، ص.
۷. طبرسی، مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۴۰۹.
۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۹. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۳۵.
۱۰. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۶۳.
۱۱. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۷.
۱۲. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۳۸.
۱۳. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۵.
۱۴. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۲.
۱۵. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۴۸.
۱۶. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۵۰.
۱۷. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۵۶.
۱۸. ری شهری، میزان الحکمه، ج۳، ش ۴۷۶۸.
۱۹. قمی، منتهی الآمال، ج۲، ص۳۸.
۲۰. خسروی، پند تاریخ، ج۵، ص۲۰۳-۲۰۴.
۲۱. برقی، محاسن، ج۲، ص۲۵۳.
۲۲. مختاری، سیمای فرزانگان، ص۱۲۲.
۲۳. رسالة لب اللباب، ص۵۵.



دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته ازمقاله «اخلاص».



جعبه ابزار