• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اخلاق اقتصادی(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اخلاق اقتصادی
اسلام تحصیل مال و معیشت و یا به تعبیر جامع تر «اقتصاد» را در زندگی بشر دارای اهمیت می داند ولی نه بسان جوامع سرمایه داری كه آن را اصیل دانسته و تمام فضائل اخلاقی و عواطف انسانی را فدای آن می نمایند. بلكه آن را یكی از امور مؤثر در زندگی قرار داده و نقش مهم اخلاق و فضیلت را هم نادیده نگرفته است و در هر شرائط اولویت را به اخلاق و فضیلت داده است.
و لذا در روایات زیادی مسلمانان را به اصلاح كار و معیشت یكدیگر موظف نموده و توانگران را به دستگیری از فقیران و درماندگان جامعه فرمان داده است و آنها كه از این وظیفه مقدس اخلاقی و اجتماعی شانه خالی كنند و در اثر دست زدن به راههای زیانبار بازرگانی انحصاری و زیاده طلبی، توازن اقتصادی را به خطر می افكنند، به شدت تهدید و نكوهش كرده است.
امام صادق - علیه السلام - می فرماید: هركس صبح كند بدون آنكه قصدش رسیدگی به امور مسلمانان باشد، از مسلمانان نیست و هركس صدای مردی را بشنود كه مسلمانان را به یاری می طلبد و به یاری او نشتابد، مسلمان نیست. [۱]    
كلینی از «سماعه » روایت كرده كه گفت: از امام صادق علیه السلام سئوال كردم: گروهی سیرند و اضافه بر لوازم و مخارج خود، ثروتی گردآورده اند، درحالی كه برادران مسلمانشان شدیدا به شدت محتاجند و زكات هم برای آنها كفاف نمی دهد، آیا رواست آنها سیر باشند درحالی كه برادرانشان در این روزگار سخت گرسنه هستند؟
امام در پاسخ فرمودند: «المسلم اخو المسلم لا یظلمه ولا یخذله ولا یحرمه، فیحق علی المسلمین الاجتهاد فیه والتواصل والتعاون علیه والمؤاساه لاهل الحاجه والعطف منكم تكونون علی ما امرالله فیهم رحماء بینكم متراحمین ».[۲]    
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، نباید به او ستم كند و نباید او را تنها بگذارد و خوارش نماید (ونسبت به وضع او بی تفاوت باشد) و نباید او را محروم كند (وبا داشتن ثروت اضافی او را در فقر و فلاكت بگذارد) پس بر مسلمانان لازم است كه در برادری و برابری باهم كوشا باشند و بر كمك و رسیدگی به هم و بپا خواستن به یاری حاجتمندان اهتمام بورزند و طبق فرمان خدا [۳]     نسبت به هم مهربان و بخشاینده باشند.
كلینی از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود:
«ایما رجل من شیعتنا اتی رجلا من اخوانه فاستعان به فی حاجته فلم یعنه و هو یقدر الا ابتلاه الله بان یقضی حوائج عده من اعدائنا یعذبه الله علیها یوم القیامه ».[۴]    
ترجمه: هرگاه یكی از شیعیان ما نزد برادر مسلمانش برود و از او در انجام حاجتش یاری بخواهد واو با اینكه تواناست، كمكش نكند، خدا او را به قضای حاجتهایی گروهی از دشمنان ما، مبتلا می كند تا بر این كار او را در روز قیامت عذابش كند.
كلینی و صدوق از «فرات بن احنف » از امام صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود:
«ایما مؤمن منع مؤمنا شیئا مما یحتاج الیه وهو یقدر علیه من عنده او من عند غیره اقامه الله یوم القیامه مسودا وجهه مزرقه عیناه مغلوله یداه الی عنقه، فیقال: هذا الخائن الذی خان الله ورسوله، ثم یؤمر به الی النار».[۵]    
ترجمه: هر مؤمنی برادر مؤمنش را از چیزی كه به آن احتیاج دارد و از خود یا از دیگری بتواند آن چیز را به او برساند، محروم كند، خداوند او را در روز قیامت با روی سیاه و چشمان برگشته و دستان به گردن آویخته، بازداشت می كند و اعلان می شود: این همان خائنی است كه به خدا و رسولش خیانت كرده، سپس امر می شود او را به آتش افكنند.
كلینی از مفضل بن قاسم روایت كرده كه گفت: امام صادق علیه السلام فرمود:
«من كانت له دار فاحتاج مؤمن الی سكناها فمنعه ایاها قال الله عزوجل: ملائكتی ابخل عبدی علی عبدی بسكنی الدار الدنیا و عزتی و جلالی لا یسكن جنانی ابدا».[۶]    
ترجمه: هركس خانه ای داشته باشد و مؤمنی به سكنای آن محتاج باشد و او محرومش كند، خداوند می فرماید: فرشتگان من این بنده من در دنیا، از اسكان دادن بنده دیگرم در خانه اش، بخل نمود، به عزت خودم قسم هیچ گاه در بهشت من ساكن نمی شود.
قرآن مجید می فرماید:
ارایت الذی یكذب بالدین فذلك الذی یدع الیتیم و لا یحض علی طعام المسكین فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون والذین هم یراءون و یمنعون الماعون.[۷]    
ترجمه: آیا كسی كه روز جزا را پیوسته انكار می كند، مشاهده كردی؟ او همان كسی است كه یتیم را با خشونت می راند. و دیگران را به اطعام مسكین تشویق نمی كند. پس وای بر نمازگزارانی كه نماز خود را به دست فراموشی می سپارند، آنها كه ریا می كنند و دیگران را از ضروریات زندگی منع می نمایند.
«ماعون » از ماده «معن » به معنی چیز كم است و بسیاری از مفسرین معتقدند كه منظور از آن در این جا اشیاء جزئی است كه مردم مخصوصا همسایه ها از یكدیگر به عنوان عاریه یا تملك می گیرند مانند مقداری نمك، آب، آتش(كبریت)، ظروف و مانند اینها.
بدیهی است كسی كه از دادن چنین اشیائی به دیگران خودداری می كند، آدم بسیار پست و بی ایمانی است یعنی آنها به قدری بخیلند كه حتی از دادن این اشیاء كوچك مضایفه دارند درحالی كه همین اشیاء كوچك گاه نیازهای بزرگی را برطرف می كنند و منع آن، مشكلات بزرگی در زندگی مردم ایجاد می نماید.
جمعی گفته اند: منظور از «ماعون » زكات است.
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است كه در تفسیر ماعون فرمود:
هو القرض یقرضه والمتاع یعیره و المعروف یصنعه: ماعون وامی است كه انسان به دیگری می دهد و وسائل زندگی است كه به عنوان عاریه در اختیار دیگران می گذارد و كمكها و كارهای خیری كه انسان انجام می دهد.[۸]    
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام این معنی نقل شده و در ذیل آن آمده است كه راوی گفت: ما همسایگانی داریم كه وقتی وسائلی را به آنها عاریه می دهیم آن را می شكنند و خراب می كنند، آیا گناه است به آنها ندهیم؟ فرمود: دراین صورت مانعی ندارد.[۹]    
مرحوم صدوق از امام صادق از پدران بزرگوارش در حدیث مناهی رسول اكرم صلی الل.ه علیه وآله روایت كرده:
«نهی رسول الله صلی الله علیه وآله ان یمنع احد الماعون جاره ».: ترجمه: رسول خدا از ندادن لوازم خانگی (ازقبیل: دیگ، كاسه، سطل، آب، نمك، آتش و نظائر اینها) به همسایه نهی كرده.
و فرموده: «من منع الماعون جاره منعه الله خیره یوم القیامه و وكله الی نفسه و من وكله الی نفسه فما اسوء حاله... و من احتاج الیه اخوه المسلم فی قرض و هو یقدر علیه فلم یفعل حرم الله علیه ریح الجنه ... و من اكرم اخاه المسلم فانما یكرم الله عزوجل ».[۱۰]    
ترجمه: هركس كه آنها را از همسایه اش دریغ دارد، خدا در روز قیامت خیرش را از او دریغ می دارد واو را به خود وامی گذارد و چه بسیار بد است حال كسی كه خدا او را به خود واگذارد و هركس برادر مسلمانش به او محتاج باشد و از او قرض بخواهد و او با وجود اینكه می تواند قضای حاجتش برآورد، كوتاهی نماید و حاجتش را برنیاورد خداوند نسیم بهشت را بر او حرام می گرداند، تا آنجا كه فرمود: وكسی كه به برادر مسلمانش احسان كند به خدا احسان كرده است.
صدوق از مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود:
«ایما مؤمن حبس مؤمنا عن ماله و هو محتاج الیه لم یذقه الله من طعام الجنه ولا یشرب من الرحیق المختوم ».[۱۱]    
ترجمه: هر مؤمنی كه از مؤمن دیگر مالش را مخفی كند (باوجود اینكه او محتاج است)، خداوند از طعام بهشت به او نمی چشاند و از شراب طهور بهشت هم محروم می سازد.
این نوع رسیدگی به امور مسلمین و دستگیری از درماندگان آنها یك وظیفه عمومی مسلمانان است، ولی برخی از آنان كه از لحاظ تقوی و انسانیت مراتب بالاتری دارند، دیگران را بر خویشتن مقدم می دارند و خود را برای آسایش دیگران به زحمت می اندازند به این معنی زندگی را بر خود تنگ می گیرند تا دیگران را به آسایش برسانند و آنچه دارند به نیازمندان می بخشند.
پس اقتصاد اسلامی هیچ گونه برخورد با اخلاق و فضیلت ندارد و در هر شرائط اولویت با اخلاق می باشد ولی در سایر مكتبهای اقتصادی دنیا، مساله درست بر عكس است یعنی همه جا اولویت با اقتصاد است و تا زمانی فضائل و سجایای انسانی را بكار می بندند كه سد راه منافعشان نشود واگر روزی مشاهده كردند كه بین اخلاق و اقتصادشان ناسازگاری وجود دارد، به ارزشهای انسانی و مكارم اخلاق پشت پا می زنند، رهبران این مكتبها اخلاق را تنها از دیدگاه مادی می نگرند و چگونگی آن را منحصرا وابسته به كیفیت روابط تولید و تابع خصوصیات اقتصادی می دانند.
رعایت اعتدال در انفاق و بخشش
آئین مقدس اسلام مسلمانان را به رعایت اعتدال و میانه روی دعوت می كند و حتی در انفاق و بخشش هم توصیه اش این است كه باید دور از هرگونه اسراف و سختگیری باشد.
چنانكه قرآن مجید به یكی از اوصاف ممتاز «عبادالرحمن » كه اعتدال و دوری از هرگونه افراط و تفریظ در كارها مخصوصا در مساله انفاق است، اشاره كرده می فرماید:
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و كان بین ذلك قواما.[۱۲]    
ترجمه: آنها كسانی هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف می كنند و نه سخت گیری، بلكه درمیان این دو حد اعتدالی دارند).
یعنی آنان انفاق عادلانه و دور از هرگونه اسراف و سخت گیری دارند نه آنچنان بذل و بخششی كنند كه زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آنچنان سختگیر باشند كه دیگران از مواهب آنها بهره مند نشوند.
در تفسیر «اسراف » و «اقتار» كه نقطه مقابل یكدیگرند مفسران سخنان گوناگونی گفته اند كه روح همه آنها به یك موضوع برمی گردد و آن اینكه «اسراف » آن است كه بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد و «اقتار» آن است كه كمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.
امام صادق علیه السلام در روایتی تشبیه جالبی برای «اسراف » و «اقتار» و «حد اعتدال » به كار برده است، هنگامی كه آن حضرت ا ین آیه را تلاوت فرمود: مشتی سنگ ریزه از زمین برداشت و محكم در دست گرفت و فرمود این همان «اقتار» و سخت گیری است، سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن را به روی زمین ریخت و فرمود: این «اسراف » است بار سوم مشت دیگری برداشت و كمی دست خود را گشود به طوری كه مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باز ماند و فرمود این همان «قوام » و حد وسط است.[۱۳]    
از آنجا كه رعایت اعتدال در همه چیز حتی در انفاق و كمك به دیگران، شرط است در آیه دیگر می فرماید:
و لا تجعل یدك مغلوله الی عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا.[۱۴]    
ترجمه: هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مكن (وترك انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری واز كار فرومانی.
این تعبیر كنایه لطیفی است از این كه دست دهنده داشته باش و همچون بخیلان كه گوئی دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته اند و قادر به كمك وانفاق نیستند،مباش. واز سوی دیگر، دست خود را فوق العاده گشاده مدار و بذل و بخشش بی حساب مكن تا سبب شود از كار بمانی و مورد ملامت این و آن قرار گیری.
در شان نزول این آیه آمده است كه پیامبرصلی الل.ه علیه وآله در خانه بود سائلی بر در خانه آمد چون چیزی برای بخشش آماده نبود، و او تقاضای پیراهن كرد، پیامبرصلی الل.ه علیه وآله پیراهن خود را به او داد و همین سبب شد كه پیامبر نتواند آن روز برای نماز به مسجد برود. این پیشامد زبان كفار را باز كرد گفتند: محمد خواب مانده و یا مشغول لهو و سرگرمی است و نمازش را به دست فراموشی سپرده است و به این ترتیب این كار هم ملامت و شماتت دشمن، و هم انقطاع از دوست را در پی داشت و مصداق «ملوم محسور» شد آیه فوق نازل گردید و به پیامبرصلی الل.ه علیه وآله هشدار داد كه این كار تكرار نشود.[۱۵]    
امام صادق علیه السلام فرمود: «ان السرف یورث الفقر و ان القصد یورث الغنی ».[۱۶]    
ترجمه: اسراف و ولخرجی موجب فقر و میانه روی باعث غنی می گردد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «الكمال كل الكمال فی ثلاثه فذكر فی الثلاثه التقدیر فی المعیشه ».[۱۷]     ترجمه: كمال در سه چیز است: از جمله حساب در زندگی.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «ما خیر فی رجل لا یقتصد فی معیشته ما یصلح لا لدیناه ولا لآخرته ».[۱۸]     ترجمه: خیر و خوبی در كسی كه در زندگی خود میانه رو نیست، وجود ندارد. زیرا این كار نه برای دنیای او فائده دارد و نه برای آخرتش.
علی علیه السلام فرمود: «من المروه ان تقتصد فلا تسرف ».[۱۹]     ترجمه: از كرامت انسانی است كه اسراف نكند و میانه رو باشد.
در روایتی آمده است كه مردی وارد خدمت امام صادق علیه السلام شد و تقاضای وام كرد و چون قدرت پرداخت نداشت از امام خواست تا هنگام توانائی مهلت دهد.
امام صادق علیه السلام از او پرسید آیا به هنگام برداشت محصول آن را پرداخت خواهی نمود؟
گفت: نه به خدا قسم. فرمود: از سود كسب و تجارت ادا خواهی كرد؟ گفت: نه به خدا قسم. فرمود: تا زمانی كه متاعی بفروشی؟ گفت: نه به خدا قسم. (یعنی متاع قابل فروش هم ندارم) امام همین كه دید كاملا نیازمند و مستحق است فرمود: «فانت اذا ممن جعل الله له فی اموالنا حقا» دراین صورت تو از كسانی هستی كه خداوند در اموال ما برای تو حقی قرار داده است.
امام مبلغی به او داد و توصیه فرمود كه:
«اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و كن بین ذلك قواما ان التبذیر من الاسراف قال الله : ولا تبذر تبذیرا و قال ان الله لا یعذب علی القصد».[۲۰]     ترجمه: از خدا بترس نه اسراف كن و نه سختیگری و روشی میان این دو برگزین زیرا «اسراف » از «تبذیر» است خداوند فرموده: هرگز اسراف و تبذیر مكن. سپس امام فرمود: خداوند به خاطر میانه روی كسی را عذاب نمی دهد.
[۲۱]     . «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم ».
[۲۲]     . فروع كافی، ج ۱، ص ۱۷۶ - (نوادر الصدقه).
[۲۳]     . اشاره به آیه ۳۹ از سوره «الفتح »
[۲۴]     . اصول كافی، ج ۲، ص ۳۶۶ -المحاسن، ص ۹۹.
[۲۵]     . كافی، ج ۲، ص ۳۶۷ - عقاب الاعمال، ص ۲۳ - المحاسن، ص ۱۰۰.
[۲۶]     . كافی، ج ۲، ص ۳۶۷.
[۲۷]     . سوره ماعون.
[۲۸]     . تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۷۹.
[۲۹]     . تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۷۹.
[۳۰]     . الفقیه، ج ۲، ص ۱۹۷ و ۱۹۸ - وسائل، ج ۱۱، ص ۶۰۰.
[۳۱]     . عقاب الاعمال، ص ۲۳ - المحاسن، ص ۱۰۰.
[۳۲]     . سوره فرقان، آیه ۶۷.
[۳۳]     . تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹ - وسائل، ج ۱۲، ص ۴۲.
[۳۴]     . سوره اسراء، آیه ۲۹.
[۳۵]     . تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۹۱ و ۹۲.
[۳۶]     . وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۴۱.
[۳۷]     . وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۴۲.
[۳۸]     . وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۴۲.
[۳۹]     . تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۸۸.
[۴۰]     . تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۸۸.



جعبه ابزار