• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اذان‌گویی بلال

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اذان در سال دوم هجری از طرف خداوند تشریع شد.



همزمان با تشریع اذان از طرف خداوند در سال دوم هجری،
[۲] سفینة البحار، ج۱، ص۴۳.
[۳] الصحیح من سیره، ج۴، ص۲۶۷-۲۷۷.
بلال افتخار مؤذّنی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را یافت و نخستین کسی بود که برای آن حضرت اذان گفت و تا پایان عمر آن حضرت همواره، در مدینه یا بیرون آن مؤذن آن بزرگوار بود.
[۵] صفة الصفوه، ج۱، ص۱۸۵.
[۶] اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۵.
او مؤذنی وقت شناس بود، از این رو پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به یارانش توصیه کرد که با اذان وی افطار و امساک کنند؛ نه اذان ابن امّ مکتوم که به سبب نابینایی چندان دقیق نبود.
[۷] مسند احمد، ج۷، ص۲۶۶.
برخی نقلها از طریق اهل سنّت عکس این معنا را دلالت دارد
[۸] مسند احمد، ج۲، ص۲۷۵.
که آن را جعلی و از روی غرض ورزی دانسته‌اند. بلال پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حاضر به اذان گفتن برای خلفا نشد و برای جهاد به شام رفت و در پی اصرار ابوبکر که از او خواست برایش اذان بگوید گفت: پس از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای هیچ کس اذان نمی‌گویم. برخی گزارش کرده‌اند که بلال برای ابوبکر
[۱۶] الاستیعاب، ج۱، ص۲۶۰.
و حتّی عمر اذان گفت
[۱۷] مسند احمد، ج۴، ص۴۰۸.
؛ لیکن داده‌های تاریخی این رای را رد می‌کند، از این رو مُزی آن را به لفظ «قیل» نقل کرده است و ابن کثیر دیدگاه نخست را صحیح تر و مشهور می‌داند.
[۱۹] البدایة والنهایه، ج۵، ص۲۵۳.
سید محسن امین این روایات را با روایات دیدگاه اوّل که در نظرش صحیح تر و بیشتر است و نیز شواهد تاریخی دیگر معارض می‌داند و قول مشهور را برمی گزیند.
[۲۰] اعیان الشیعه، ج۳، ص۶۰۳.



بعضی نقلها حکایت دارد که اذان نگفتن بلال برای خلیفه به سبب اعتراض به انحراف مسیر خلافت بوده است.
[۲۲] سفینة البحار، ج۱، ص۲۶۳.
شاید بتوان لحن تند بلال در ردّ درخواست خلیفه برای ماندنش در مدینه که به او گفت: اگر برای خدا آزادم کرده‌ای مرا رها کن تا بروم وگرنه نزد خودت نگهدار تاییدی بر این نکته دانست.
[۲۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۸.
[۲۴] انساب الاشراف، ج۲، ص۶۸۵.
بعضی معتقدند که رفتن بلال به شام به میل خودش نبود، بلکه به سبب مخالفت با بیعت، او را به نوعی از مدینه بیرون راندند، زیرا رفتن به جهاد که سبب حضور وی در شام شده است با سکونت در مدینه منافاتی نداشت، چنان که بسیاری از صحابه چنین کردند.
[۲۷] اعیان الشیعه، ج۳، ص۶۰۵.
برخی نقلها نیز این معنا را تایید می‌کند.


از روایات استفاده می‌شود که بلال پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فقط ۴ بار اذان گفت و هر بار مسلمانان با شنیدن اذان وی به یاد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم افتاده، به شدّت گریستند: نخستین بار پیش از خاک سپاری آن حضرت و مرتبه دوم بنا به درخواست حضرت فاطمه علیهاالسّلام که با بی هوش شدن آن حضرت بلال اذان را ناتمام گذاشت و بار سوم پس از آنکه بلال به شام رفت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را در خواب دید که به او می‌گوید: این چه جفایی است که در حقّ ما روا داشته‌ای؟ آیا زمان آن نرسیده که به زیارت ما بیایی؟ از این رو بلال از شام برای زیارت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه آمد و بنا به درخواست حسن و حسین (علیهما السلام) و صحابه اذان گفت.
[۳۱] اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۷.
مزی می‌نویسد: این بار نیز بلال به سبب گریه شدید مردم اذان را ناتمام گذاشت. آخرین اذان وی در سفر عمر به شام بود که از وی تقاضای اذان کرد.
[۳۴] التاریخ الاوسط، ج۱، ص۱۳۹.
[۳۶] الاستیعاب، ج۱، ص۲۶۰.
بنا به روایتی از آن روز که بلال اذان نگفت «حی علی خیرالعمل» را از اذان حذف کردند.
[۳۷] وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۸.

آیاتی که در شأن بلال نازل شده در مقاله زیر بررسی می شود.


اخبار مکّة و ما جاء فیها من الآثار؛ الاختصاص؛ اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی)؛ اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ اعیان الشیعه؛ الامالی، صدوق؛ انساب الاشراف؛ بحارالانوار؛ بحرالعلوم، سمرقندی؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ البدء والتاریخ؛ البدایة و النهایه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ التاریخ الاوسط؛ التاریخ الکبیر؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر الوسیط؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السّلام؛ تهذیب التهذیب؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حواشی شهید ثانی بر خلاصه علامه؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ رجال الطوسی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ سفینة البحار و مدینة الحکم والآثار؛ سنن ابن ماجه؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ السیر والمغازی؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید؛ شواهد التنزیل؛ صحیح البخاری؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ صفة الصفوة؛ الطبقات الکبری؛ عارضة الاحوذی شرح جامع الترمذی؛ غرر التبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ فقه السنه؛ قاموس الرجال؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ کتاب الخصال؛ کتاب الطبقات؛ کتاب الفتوح؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المجموع فی شرح المهذب؛ المحبر؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ المستدرک علی الصحیحین؛ مسند احمدبن حنبل؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر والتاویل، بغوی؛ المعجم الکبیر؛ المغازی؛ مناقب آل ابی طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛ من لایحضره الفقیه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی؛ وسائل الشیعه.


۱. وسائل الشیعه، ج۴، ص۶۱۲-۶۱۳.    
۲. سفینة البحار، ج۱، ص۴۳.
۳. الصحیح من سیره، ج۴، ص۲۶۷-۲۷۷.
۴. المعارف، ص۱۷۶.    
۵. صفة الصفوه، ج۱، ص۱۸۵.
۶. اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۵.
۷. مسند احمد، ج۷، ص۲۶۶.
۸. مسند احمد، ج۲، ص۲۷۵.
۹. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۷.    
۱۰. الاختصاص، ص۷۳.    
۱۱. تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹.    
۱۲. الطبقات، ج۳، ص۱۷۸-۱۷۹.    
۱۳. المعارف، ص۱۷۶.    
۱۴. الفتوح، ج۱، ص۹۶-۹۷.    
۱۵. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۱۷۸.    
۱۶. الاستیعاب، ج۱، ص۲۶۰.
۱۷. مسند احمد، ج۴، ص۴۰۸.
۱۸. تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹.    
۱۹. البدایة والنهایه، ج۵، ص۲۵۳.
۲۰. اعیان الشیعه، ج۳، ص۶۰۳.
۲۱. الدرجات الرفیعه، ص۳۶۷.    
۲۲. سفینة البحار، ج۱، ص۲۶۳.
۲۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۸.
۲۴. انساب الاشراف، ج۲، ص۶۸۵.
۲۵. تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۴۷۰.    
۲۶. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۷.    
۲۷. اعیان الشیعه، ج۳، ص۶۰۵.
۲۸. الدرجات الرفیعه، ص۳۶۷.    
۲۹. الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۱۷۸.    
۳۰. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۹۸.    
۳۱. اسد الغابه، ج۱، ص۴۱۷.
۳۲. تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹.    
۳۳. تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۹.    
۳۴. التاریخ الاوسط، ج۱، ص۱۳۹.
۳۵. المعارف، ص۱۷۶.    
۳۶. الاستیعاب، ج۱، ص۲۶۰.
۳۷. وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۸.



دائرة المعارف قرآن کريم، برگرفته از مقاله«اذان‌گویی بلال».    



جعبه ابزار