استهزای منافقان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره استهزاگران بحث میکند. در این قسم استهزای منافقان بررسی شده و در این زمینه به آیاتی از
قرآن کریم اشاره میشود.
از جمله
استهزاگران، استهزای
منافقان است که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد:
منافقان،
مؤمنان را مسخره میکنند:
«وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ؛ و هنگامى که افراد باايمان را ملاقات مىکنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى که با شيطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگويند: «ما با شمایيم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنيم!».
یکی از نشانههای منافقان آن است که هر روز به رنگى درمىآیند و در میان هر جمعیتى با آنها همصدا مىشوند؛ آنچنانکه
قرآن مىگوید: هنگامى که افراد با ایمان را ملاقات کنند مىگویند ایمان آوردیم (و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا).
ما از شما هستیم و پیرو یک مکتبیم، از جان و دل
اسلام را پذیرا گشتیم و با شما هیچ فرقى نداریم!
اما هنگامى که با دوستان
شیطانصفت خود به خلوتگاه مىروند، مىگویند ما با شماییم! (و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معکم).
و اگر مىبینید ما در برابر
مؤمنان اظهار ایمان مىکنیم، ما مسخرهشان مىکنیم! (انما نحن مستهزئون).
ما بر افکار و اعمالشان در دل مىخندیم، مىخواهیم کلاه بر سرشان بگذاریم، دوست ما و محرم
اسرار ما و همه چیز ما شمایید!
منافقان،
خداوند متعال را به سخره میگیرند:
• «يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ؛ منافقان از آن بيم دارند که سورهاى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از
اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد،
آشکار مىسازد»!
• «وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ؛ و اگر از آنها بپرسى (: «چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟!»)، مىگويند: «ما بازى و
شوخی مىکرديم!» بگو: «آيا خدا و
آیات او و پيامبرش را مسخره مىکرديد»؟!
در این
آیه نفرموده که از منافقین چه چیز را بپرسى، همینقدر فرموده که اگر از آنها بپرسى، و بیان نکرده آن چیست که اگر
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از ایشان پرسشى کند، از آن چیز پرسش خواهد کرد؛ ولیکن جمله ((لیقولن انما کنا نخوض و نلعب)) با در نظر گرفتن سیاقى که دارد، و کلمه ((انما)) که در آن هست، دلالت دارد بر اینکه کارى بوده که از ایشان سر زده و تا اندازهاى به رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) ارتباط داشته و عملى مرئى بوده که بیننده را به
سوء ظن وا میداشته، و منافقین نمىتوانستهاند با عذر و بهانه آن را توجیه کنند، مگر اینکه بگویند داشتیم بازى میکردیم و قصد دیگرى نداشتیم.
و این خوض و لعب که با آن عذر خواستند، از
اعمال زشتى است که هیچ انسانى در حال عادى به آن
اعتراف نمیکند؛ تا چه رسد به مؤمنین و کسانى که تظاهر به
ایمان میکنند، آنهم مخصوصا در عملى که راجع و مربوط به خدا و رسول باشد؛ چیزى که هست منافقین و جه دیگرى که
عمل خود را با آن توجیه کنند نیافتند؛ مگر اینکه بگویند مقصود ما بازى و خوض بوده.
منافقان، آیات الهی را مسخره میکنند:
• «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكَفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا؛ و خداوند (اين حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنويد افرادى آيات خدا را
انکار و استهزا مىکنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند،
منافقان و
کافران را همگى در
دوزخ جمع مىکند».
• «يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ؛ منافقان از آن بيم دارند که سورهاى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشکار مىسازد»!
• «وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ؛ و اگر از آنها بپرسى (: «چرا اين
اعمال خلاف را انجام داديد؟!»)، مىگويند: «ما بازى و شوخى مىکرديم!» بگو: « آيا خدا و
آیات او و پيامبرش را مسخره مىکرديد»؟!
منافقان،
پیامبر (صلی الله علیه وآله) را به استهزا میگیرند:
• «يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِؤُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ؛ منافقان از آن بيم دارند که سورهاى بر ضدّ آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنيد! خداوند، آنچه را از آن بيم داريد، آشکار مىسازد»!
• «وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ؛ و اگر از آنها بپرسى (: «چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟!»)، مىگويند: «ما
بازی و شوخى مىکرديم!» بگو: « آيا خدا و
آیات او و پيامبرش را مسخره مىکرديد»؟!
منافقان، مؤمنان
انفاقکننده و
ایثارگر را به سخره میگیرند:
• «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ؛ اين عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهايشان برقرار ساخت. اين به خاطر آن است که از پيمان الهى تخلف جستند؛ و به خاطر آن است که دروغ مىگفتند».
کلمه ((اعقاب)) به معناى ارث دادن و اثر گذاشتن است. در مجمع البیان گفته است: این کلمه به معناى اثر گذاشتن و تادیه کردن و نظایر آن است، و گاهى کلمه ((اءعقبه)) در معناى کیفر داد او را استعمال مىشود.
و معلوم است که کلمه مذکور از ماده ((عقب)) اخذ شده که به معناى آوردن چیزى به دنبال چیز دیگر است.
ضمیرى که در ((فاعقبهم)) مستتر است، به بخل و یا عمل ناشى از بخل برمىگردد، و بنابراین منظور از جمله ((یوم یلقونه))، روز دیدار بخل خواهد بود؛ و معنایش به یک نوع عنایت این مى شود: (( روزى که جزاى بخل را مىبینند)).
و ممکن هم هست ضمیر را به خداى تعالى برگشت داده، بگوییم منظور از ((یوم یلقونه)) جمله ((یوم یلقون الله: روزى که خدا را ملاقات کنند)) یعنى روز قیامت باشد که چون همه میدانستهاند آن روز روز ملاقات خداست دیگر اسم نبرده ، و یا بگوییم منظور از آن ((روز مرگ است)) که ظاهر آیه ((من کان یرجو لقاء الله فان اجل الله لات )) آن را افاده مى کند.
احتمال دوم بنا بر اینکه بگوییم ضمیر به خدا برگردد ظاهر و روشن است؛ زیرا مناسبتر به ذهن همین است که بفرماید ((منافقین بر نفاق خود باقى خواهند بود تا روزى که بمیرند))، نه اینکه بفرماید ((باقى خواهند بود تا اینکه سر از قبر بردارند، و جزاى عمل خود را ببینند))؛ چون بعد از مردن که دیگر تغییر حالت نمىدهند.
• «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ آنهايى که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عيبجويى مىکنند، و کسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانائى خود دسترسى ندارند، مسخره مىنمايند، خدا آنها را مسخره مىکند؛ (و کيفر استهزاکنندگان را به آنها مىدهد؛) و براى آنها عذاب دردناکى است»!
یلمزون از ماده لمز (بر وزن طنز) به معنى عیبجویى و مطوعین از ماده طوع (بر وزن موج) به معنى اطاعت است؛ ولى معمولا این کلمه به افراد نیکوکار و آنهایى که علاوه بر واجبات به مستحبات نیز عمل مىکنند اطلاق مىشود.
از آیه فوق استفاده مىشود که منافقان از گروهى عیبجویى مىکردند، و گروهى را مسخره مىنمودند، روشن است سخریه درباره کسانى بوده که تنها قادر به کمک مختصرى به ارتش اسلام بودند، و لابد عیبجویى مربوط به کسانى بوده که به عکس آنها کمکهاى فراوانى داشتند، دومى را به عنوان ریاکارى و اولى را به عنوان کم کارى تخطئه مىنمودند.
مؤمنان در
قیامت، کافران را مسخره میکنند:
«فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ؛ ولى امروز مؤمنان به کفار مىخندند».
استهزاگران؛
استهزای کافران؛
استهزای منافقان؛
استهزای مشرکان؛
استهزای یهود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «استهزای منافقان».