علماء رجال در حق او گفتهاند که او شیخ اصحاب ما است و ثقه است، و او و برادران او یونس و یوسف و قیس و اسماعیل بیت بزرگی از شیعه میباشند، و پسران برادرش علی و بشیر پسران اسماعیل از وجوه اهل حدیث میباشند و روایت است که حضرت صادق (علیهالسّلام) هرگاه اسحاق و اسماعیل پسران عمّار را میدید میفرمود: (وَ قَدْ یَجْمَعُهُما لاَقْوامٍ)؛ یعنی حقتعالی گاهی دنیا و آخرت را برای بعضی جمع میفرماید.
و روایت است از عمار بن حیّان که گفت: خبر دادم به حضرت صادق (علیهالسّلام) از برّ و نیکی کردن اسماعیل پسرم به من، فرمود: من او را دوست میداشتم و الحال زیاد شد محبت من به او. و بالجمله؛ علما، اسحاق بن عمار را فطحی میدانستند به جهت تصریح شیخ در (فهرست) و از این جهت حدیث را از جهت او موثق میشمردند. تا نوبت به شیخ بهائی رسید، ایشان اسحاق بن عمار را دو نفر گرفتند یکی را امامی گفتند و اسحاق بن عمار بن موسی را فطحی گرفتند و لهذا در سند باید رجوع به تمیز کنند تا معلوم شود که کدام یک میباشند، و عمل علما بر همین بود تا زمان علامه طباطبائی بحرالعلوم (رحمةاللّه)، این بزرگوار قرائنی به دست آورد. که اسحاق به عمار یک نفر بیشتر نیست و آن هم ثقه و امامی مذهب است، و شیخ ما علامه محدث نوری (رضیاللّهعنه) نیز همین را اختیار کرده در خاتمه (مستدرک الوسائل)