• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسلام بادیه‌نشینان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در آیه ۱۴ سوره حجرات خدای متعال به ایمان نیاوردن و به اسلام آوردن بادیه‌نشینان اشاره می‌کند.



قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولـکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمـن فی قلوبکم...
عرب‌های بادیه‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم، بگو شما ایمان نیاورده‌اید ولى بگوئید اسلام آورده‌ایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!...

۱.۱ - شان نزول

بسیاری از مفسران، شاءن نزولی برای آیه ذکر کرده‌اند که خلاصه‌اش چنین است:
جمعی از طایفه (بنی اسد) در یکی از سال‌های قحطی و خشکسالی وارد مدینه شدند، و به امید گرفتن کمکی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شهادتین بر زبان جاری کردند، و به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم گفتند: طوائف عرب بر مرکب‌ها سوار شدند و با تو پیکار کردند، ولی ما با زن و فرزندان نزد تو آمدیم، و دست به جنگ نزدیم، و از این طریق می‌خواستند بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم منت بگذارند.
آیات فوق، نازل شد (و به آنها خاطر نشان کرد که اسلام آنها ظاهری است، و ایمان در اعماق قلبشان نیست! بعلاوه اگر هم ایمان آورده‌اند نباید منتی بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بگذارند، بلکه خدا بر آنها منت دارد که هدایتشان کرده).
ولی وجود این شاءن نزول - مانند سایر موارد - هرگز مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست.


این آیه و آیات بعدش تا آخر سوره متعرض حال اعراب است که ادعای ایمان می‌کردند، و بر پیامبر، منت می‌نهادند که ما ایمان آورده‌ایم. و سیاق این آیه که حکایت کلام آنان و ماءمور شدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است به اینکه در پاسخشان بفرماید: نه، هنوز ایمان نیاورده‌اید، دلالت دارد بر اینکه مراد از ((اعراب (بعضی از عرب‌های بادیه‌نشین بوده، نه همه آنان، به شهادت آیه (و من الاعراب من یؤمن بالله و الیوم الاخر (که می‌فرماید: بعضی از اعراب به خدا و روز جزا، ایمان دارند.
معنای اینکه فرمود: به اعراب بگو ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید اسلام آورده‌ایم:
(قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا (یعنی به تو می‌گویند ایمان آوردیم و ادعای ایمان می‌کنند، بگو: نه، هنوز ایمان نیاورده‌اید، و آنان را در ادعایشان تکذیب کن. و جمله (و لکن قولوا اسلمنا (استدراک و اعراض از آن معنایی است که جمله قبلی بر آن دلالت داشت، و تقدیر کلام چنین است: نگویید ایمان آوردیم بلکه بگویید اسلام آوردیم.
(و لما یدخل الایمان فی قلوبکم (این جمله می‌رساند که: با اینکه انتظار می‌رفت ایمان داخل در دل‌های شما شده باشد، هنوز نشده، و به همین جهت در این جمله نفی ایمانی که در جمله قبلی بود تکرار نشده. در آن جا می‌فرمود: بگو ایمان نیاورده‌اید (و در اینجا می‌فرماید (با اینکه انتظار آن هست هنوز ایمان داخل در قلوب شما نشده)) پس تکرار یک مطلب نیست.


از اینکه در این آیه شریفه نخست ایمان را از اعراب نفی می‌کند و سپس توضیح می‌دهد که منظور این است که ایمان کار دل است، و دل‌های شما هنوز با ایمان نشده، و در عین حال اسلام را برای آنان قائل می‌شود، بر می‌آید که فرق بین اسلام و ایمان چیست. ایمان معنایی است قائم به قلب و از قبیل اعتقاد است؛ و اسلام معنایی است قائم به زبان و اعضاء، چون کلمه اسلام به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است. تسلیم شدن زبان به این است که شهادتین را اقرار کند، و تسلیم شدن سایر اعضاء به این است که هر چه خدا دستور می‌دهد ظاهرا انجام دهد، حال چه اینکه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانیت آنچه زبان و عملش می‌گوید داشته باشد، و چه نداشته باشد، و این اسلام آثاری دارد که عبارت است از محترم بودن جان و مال، و حلال بودن نکاح و ارث او.


۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۲. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۲۰۹.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۸، ص۴۹۱-۴۹۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اسلام بادیه‌نشینان».    



جعبه ابزار