اعجاز علمی قرآن (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعجاز علمى قرآن:
اثبات وحيانىبودن قرآن ازراه كشف دقايق علمى ناشناخته در عصر نزول و پس از آن
يكى از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمى آن است. مقصود از علم در اينجا علوم تجربى، اعم از علوم طبيعى، مانند فيزيك، شيمى، زيستشناسى، و علوم انسانى، مانند جامعهشناسى است؛ يعنى علومى كه براساس روش مشاهده و تجربه حسّى پايهگذارى شده و در برابر علوم عقلى، نقلى و شهودى است.
مراد از اعجاز علمى قرآن وجود آياتى در آن است كه نوعى رازگويى علمى است؛ يعنى مطلبى علمى را كه قبل از نزول آيه، كسى از آن اطلاع نداشته، بيان مىكند و ممكن است مدتها بعد از نزول، ازسوى دانشمندان علوم تجربى كشفشود؛ اين مطلب علمى بهگونهاى است كه با وسايل عادىِ بشر عصر نزول، قابل فهم و بيان نبودهاست.
مبحث اعجاز علمى قرآن از جهتى زير مجموعه بحث اعجاز قرآن و از منظر ديگر زير مجموعه تفسير علمى آن است، ازاينرو با مبانى اتخاذ شده در تفسير علمى قرآن ارتباطى وثيق دارد و در آنجا روشن مىشود كه هدف اصلى قرآن، هدايت انسان به سوى خداست و اشارات علمى آن از اهداف فرعى است كه در راه خداشناسى و معادشناسى از آنها استفاده مىشود (رعد: ۲ـ۴؛ آلعمران:۱۹۰؛ طارق: ۵ـ۸؛ حجّ:۵۴) و موجب تحريك حسّ كنجكاوى بشر و توجه او به دانش و رشد علوم در بين مسلمانان شدهاست.
نيز در مبحث تفسير علمى، روشن مىگردد كه ظواهر قرآن همه علوم بشرى را برنمىتابد تا از آن قابل استخراج باشد. از طرفى تحميل نظريههاى علمى نيز بر قرآن جايز نيست، بلكه نوعى تفسير به رأى و حرام است، بنابراين، فقط مىتوانيم از شيوه استخدام علوم در فهم و تفسير بهتر آيات قرآن استفاده كنيم. اين مطلب در برخى موارد، اعجاز علمى قرآن را نيز ثابت مىكند.
در مبحث تفسير علمى، باز بيان مىشود كه مفسر نمىتواند قرآن را بر هر نظريه علمى تطبيق كند و قرآن را تابع علوم متغير سازد، بلكه در تفسير و اعجاز علمى از علوم قطعى تجربى، يعنى گزارههاى علمى كه به حد بداهت حسّى رسيده باشد، مانند نيروى جاذبه، يا به وسيله دليل عقلىپشتيبانى گردد، استفاده مىشود.
[۱] تفسير علمى قرآن، هرچند از قرن چهارم و پنجم هجرى قمرى در آثار مكتوب بوعلى سينا ديده مىشود
[۲] و با فراز و نشيبهايى تا قرن حاضر ادامه يافته است؛ امّا بحث اعجاز علمى قرآن كه برگرفته از تفسير علمى است، تنها در قرن حاضر مورد توجه مسلمانان و غير مسلمانان قرار گرفته است. برخى از كتابهاى تأليف شده در اين باره عبارت است از: معجزات القرآن فى وصف الكائنات والاعجاز والطب الحديث عبدالعزيز اسماعيل، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى يداللّه نيازمند شيرازى، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر سيد رضا پاك نژاد، الاسلام و الهيئه هبة الدين شهرستانى، الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم سامى محمدعلى، الاعجاز العلمى فى الاسلام محمّد كامل عبدالصمد، القرآن و العلم الحديث، الاعجاز العددى للقرآن الكريم، اللّه و العلم الحديث، اسرار و عجب و من الآيات العلميه عبدالرزاق نوفل والقرآن و العلم و القرآن والطب احمد محمّد سليمان. در اين ميان برخى تفاسير معاصر نيز بهصورت گسترده به موارد اعجاز علمى قرآن اشاره كردهاند؛ همچون تفسير نمونه، طنطاوى و....
در ميان خاورشناسان، موريس بوكاى در كتاب مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم از كسانى است كه رويكردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته و در برخى موارد به صراحت اذعان كرده كه قرآن مطالبى علمى را بيان مىكند كه تا قرنها بعد براى انسان ناشناخته بوده است.
[۳] پرسش اساسى كه مخالفان اعجاز قرآن مطرح كردهاند آن است كه آيا انطباق آيات قرآن بر يافتههاى علوم تجربى، اعجاز علمى قرآن را ثابتمىكند؟ برخى گفتهاند: در اين ملازمه چنداشكال وجود دارد:
۱. اين بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصان علوم تجربى در مىيابند، درحالىكه قرآن براى همه افراد معجزه است.
۲. تحدّى قرآن درباره هر يك از سورههاى آن است، درحالىكه مطالب و اشارات علمى آن در همه سورهها وجود ندارد.
۳. بحث اعجاز قرآن با علم تفسير درهمآميخته شده است، چون هدف علم تفسير بيان معانى الفاظ و جملات، و هدف اعجاز، دليلآوردن بر صدق سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.
۴. مطابقت برخى مطالب علمى قرآن با اكتشافات جديد، ثابت مىكند كه قرآن را انسانى عادى بيان نكرده، بلكه از طرف خداى داناى به حقايق نازل شده است؛ ولى اين مطلب اعجاز قرآن را ثابت نمىكند، چون تورات و انجيل اصلى هم از طرف خدا نازل شدهاند؛ ولى معجزه نبودند. اعجاز قرآن درباره اعجاز بيانى و ادبى آن است كه كسى مثل آن را نمىتواند بياورد.
[۴] برخى محققان با پذيرش اين نكته كه انطباق قرآن با علوم تجربى اعجاز علمى قرآن را ثابت مىكند، به اشكالات وى پاسخ دادهاند كه اشكال نخست به ابعاد ديگر اعجاز قرآن نيز وارد است؛ براى مثال، اعجاز ادبى قرآن را تنها افراد اديب و متخصص به خوبى ادراك مىكنند و مردم عادى و غير عرب متوجه آن نمىشوند؛ ولى دليل بىاعتبار بودن اعجاز ادبى يا علمى قرآن نيست.
اشكال دوم را اين گونه پاسخ دادهاند كه مدعيان اعجاز علمى، آن را براى يكايك سورههاى قرآن ثابت نمىدانند، بلكه مىگويند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبى، علمى، قوانين عالى و...) دارد و لازم نيست هر سوره آن از همه جهات معجزه باشد، بلكه از يك جهت هم كه معجزه باشد كافى است و تحدّى قرآن صحيح است، بنابراين، اگر اعجاز علمى تنها در برخى سوره ها تحقق يافت زيانى به تحدّى نمىزند.
در مورد اشكال سوم گفتهاند: گاه هدف از تفسير علمى قرآن اثبات نظرات انحرافى، يا تحميل رأى بر قرآن، يا اثبات اين نكته است كه همه علوم در قرآن وجود دارد. اين برداشت، نتيجه سوء فهم و سوء استفاده از تفسير علمى و موجب بدبينى به آن است، و گاه هدف آن روشن كردن معانى و مقاصد آيات، يعنى همان تفسير اصطلاحى است، و گاهى هدف اثبات اعجاز قرآن است. البته بيان اعجاز علمى قرآن در راستاى تفسير و يكى از اهداف فرعى آن است.
اشكال چهارم، چنين پاسخ داده شده كه قرآن در ۱۴ قرن قبل مطالبى علمى را آورده كه دانشمندان علوم تجربى قرنها بعد آن را كشف كردهاند. اين كشف دو چيز را نشان مىدهد:
۱. قرآن، كلام انسانى معمولى نيست، بلكه از ناحيه خداست.
۲. انسانهاى عادى در عصر نزول نمىتوانستند اين مطالب علمى را بيابند، همان طور كه اكنون نيز يك انسان عادى نمىتواند كشفيات علوم تجربى چند قرن بعد را بياورد، بنابراين، بين تورات و انجيل با قرآن تفاوت هست، چون قرآن هم كلام خدا و هم معجزه پيامبر(صلى الله عليه وآله)است؛ امّا تورات و انجيل اصلى فقط كلام خدا بوده و معجزه و دليل صدق موسى و عيسى(عليهما السلام) را چيز ديگرى تشكيل مىداده است.
[۵] موارد اعجاز علمى در قرآن:
اعجاز علمى قرآن با دو نظر افراطى و تفريطى مواجه است، درحالىكه برخى افراد آن را به كلى منكر شدهاند بعضى ديگر در آيات فراوانى از قرآن كريم ادعاى اعجاز علمى كردهاند كه بخشى از آن قابل قبول، و برخى ديگر مورد نقد است؛ مهمترين موارد ادعايى اعجاز علمى در قرآن به شرح زير است:
۱. نيروى جاذبه:
در آياتى از قرآن بيان شده كه خدا آسمانها را بدون ستونهاى ديدنى برافراشته است:«رَفَعَ السَّمـوتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَونَها» (رعد:۲)، «خَلَقَ السَّمـوتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَونَها» (لقمان:۱۰)
برخى مفسران
[۶] آيات فوق را اشاره به نيروىجاذبه و نشانهاى از اعجاز علمى قرآن دانستهاند، زيرا كشف نيروى جاذبه را بعضى به ابوريحان بيرونى (م.۴۴۰ق.)
[۷] و مشهور به نيوتن در قرن هفدهم ميلادى نسبت مىدهند
[۸] ، پس اشاره قرآن به ستونهاى نامرئى بين كراتآسمانى نوعى رازگويى علمى و از نمونههاى اعجاز علمى قرآن است؛ امّا بايد توجه داشت كه جمع بودن واژه «عَمَد»
[۹] (ستونها) مىتواند اشاره به نيروهاى متعددى باشد كه نيروى جاذبه يكى از مصاديق آن است و ساير نيروها هنوز كشف نشده است.
۲. حركتهاى خورشيد:
قرآن در آيات متعددى به حركتهاى خورشيد اشاره كرده كه برخلاف تصورات رايجِ در عصر نزول بوده و امروزه آن حركات ثبت شده است.
الف. برخى مفسران از آيه «الشَّمسُ تَجرى لِمُستَقَرّ لَهَـا» (يس:۳۸) حركت انتقالى مستقيم خورشيد در درون كهكشان راه شيرى، يعنى حركت طولى خورشيد به سمت معين يا ستارهاى دور دست را استفاده كردهاند. در اين تفسير «لام» به معناى «الى» و «مستقر» اسم مكاناست
[۱۰] و مفسران و صاحب نظران متعددى آن را از قرآن برداشت كردهاند
[۱۱] و برخى آن را اعجاز علمى قرآن مىدانند.
ب. از همين آيه حركت وضعى خورشيد نيز استفاده شده است؛ يعنى خورشيد در قرارگاهى معين به دور خود مىچرخد. اين برداشت مبتنى بر اين است كه «لام» به معناى «فى» باشد.
[۱۲] ج. درون خورشيد دائماً انفجارهايى هستهاى صورت مىگيرد تا انرژى، نور و گرما توليد كند؛ اين انفجارها باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد مىگردد كه گاهى تا كيلومترها پرتاب مىشود.
[۱۳] شايد بتوان از تعبير «تجرى» در آيه ۳۸يس (یس:۳۸) كه به معناى جريان داشتن و متفاوت با «تحرك» است استفاده كرد كه خورشيد نه تنها حركت مىكند، بلكه جريان هم دارد؛ يعنى همچون آب در حال حركت زير و رو مىشود. اين برداشت از آيه را كه مورد تأييد كشفيات علمى نيز هست مىتوان يكى از موارد اعجاز علمى قرآن بهشمار آورد
[۱۴] ؛ ولى بايد توجه داشت كه اشارات قرآن به حركتهاى خورشيد گرچه نوعى رازگويى علمى است؛ امّا در بخشى كه قبلاً از كتاب مقدس گزارش شد، يعنى حركت انتقالى دَوَرانى خورشيد، اعجاز علمى نيست و تنها در بخشهايى كه برخلاف هيئت بطلميوسى رايج در زمان نزول، بيان شده، (مانند حركت انتقالى مستقيم، حركتوضعى، حركت تا زمان معين و حركت درونى خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمى قرآن است.
[۱۵] د. نيز از آيه «فى فَلَك يَسبَحون» (يس:۴۰؛ انبيا:۳) حركت انتقالى دَوَرانى خورشيد به همراه منظومه شمسى، يعنى حركت دَوَرانى خورشيد در مدار خود كه به دور ستارهاى خاص يا به دور مركز كهكشان است يا به همراه كهكشان راه شيرى است كه به دور خود مىچرخد استفاده شده است
[۱۶] ، چون «فَلَك» بر مجراى كرات آسمانى
[۱۷] يا مسير دَوَرانى آنها اطلاق مىشود.
[۱۸] البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بَطلَميوسى است كه در عصر نزول در محافل علمى رايج بوده و تا ۱۷ قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. براساس هيئت قديم، افلاك حركت مىكنند و ستارگان در فلك ثابت هستند؛ ولى از آيه استفاده مىشود كه خورشيد حركت دَوَرانى دارد و در مدارى شناور است.
[۱۹] هـ. از آيه شريفه «كُلٌّ يَجرى لاَِجَل مُسَمًّى» (رعد:۲) نيز استفاده شده كه حيات خورشيد تا زمان معينى ادامه دارد. اين آيه بر اين نظريه علمى تطبيق داده شده
[۲۰] كه خورشيد بر اثر انفجارهاى هستهاى و سوخت مواد درونى آن، تا چند ميليارد سال ديگر عمرش به پايان مىرسد.
[۲۱] ۳. زوجيّت:
در آيات متعددى از قرآن به زوجيت ميوهها و گياهان و انسانها اشاره شده است (رعد:۳؛ شعراء: ۷؛ يس:۳۶) همين مضمون در آيات ۵ حجّ؛ ۱۰ لقمان؛ ۷ق؛ ۵۳ طه و ۱۸۹ اعراف (حجّ:۵؛ لقمان:۱۰؛ ق:۷؛ طه:۵۳ ؛ اعراف:۱۸۹)نيز يافت مىشود. در برخى آيات به زوجيت چيزهايى اشاره شده كه انسان اطلاعى از آنها ندارد (يس: ۳۶) و در برخى آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است: «ومِن كُلِّ شَىء خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون» (ذاريات:۴۹)
واژه زوج در حيوانات به نر و ماده و در غير حيوانات به هر يك از دو چيزى كه قرينه يكديگر است، گفته مىشود و به چيزهاى مقارن، مشابه و متضاد نيز اطلاق مىگردد
[۲۲] ، ازاينرو برخى واژه زوج را درباره ذرات درون اتم (الكترون و پروتون) و نيروهاى مثبت و منفى بهكار بردهاند.
[۲۳] بسيارى از مفسران و صاحبنظران با شگفتى، آيات فوق را از اشارات علمى قرآن به مسئله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات
[۲۴] ، و برخى آن را اعجاز علمى قرآن دانستهاند
[۲۵] ، زيرا انسانها از قديم مىدانستند كه برخى گياهان همچون نخل، زوج هستند؛ امّا نظريه زوجيت عمومى را كارل لينه گياهشناس معروف سوئدى، در سال ۱۷۳۱ ميلادى ابراز كرد.
بنابراين، مردم عصر نزول از زوجيت همه گياهان اطلاع نداشتند؛ ولى قرآن نه تنها به اين مطلب، بلكه به زوجيت همه موجودات اشاره كرده كه تا قرن اخير كسى از آن اطلاع نداشت
[۲۶] و نوعى رازگويى قرآن است كه حكايت از اعجاز علمى اين كتاب مقدس دارد.
اشارات علمى قرآن در اين موارد هر چند مىتواند اعجاز علمى به شمار آيد؛ امّا تطبيق آيه۴۹ ذاریات(ذاريات:۴۹) با مواردى همچون الكترونها، پروتونها و كواكب، قطعى نيست و اين موارد حداكثر ممكن است از مصاديق آيه مذكور بهشمارآيد.
۴. لقاح:
در آيه ۲۲حجر(حجر:۲۲) به بادهاى زايا و باردار كننده اشاره شده است: «واَرسَلنَا الرِّيـحَ لَوقِحَ فَاَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً» برخى در تفسير آيه گفتهاند: مقصود بادهايى است كه گردههاى گياهان نر را به گياهان ماده مىرسانند و آنها را زايا مىكنند
[۲۷] ، و اين آيه را نمونهاى از اعجاز علمى قرآن دانستهاند. تفسير ديگر اين است كه آيه اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دارد
[۲۸] ، زيرا ادامه آيه كه مسئله نزول باران را مطرح كرده، نتيجه لقاح ابرهاست. احمد امين اين آيه را معجزهاى جاودانى مىداند، زيرا منظور از آن تأثيرى است كه باد در اتحاد الكتريسيتهمثبت و منفى در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آنهادارد.
[۲۹] برخى نيز برآناند كه آيه مىتواند اشاره به لقاح ابرها و گياهان، هر دو باشد
[۳۰] ، چون بخش اول آيه مطلبى كلى را مىگويد (زايا بودن بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است؛ ولى در ادامه، آيه يكى از نتايج اين لقاح را كه همان نزول باران از ابر است، يادآور مىشود.
[۳۱] بايد دانست كه اشاره قرآن به لقاح گياهان، اعجاز علمى آن به شمار نمىآيد، زيرا در صدر اسلام بهطور اجمال از تأثير گرده افشانى برخى گياهان (همچون خرما) اطلاع داشتند.
۵. مراحل آفرينش انسان:
قرآن كريم در آيات متعددى از مراحل آفرينش انسان ياد كرده است. از اين آيات استفاده مىشود كه زندگى انسان ۱۵مرحله دارد:
۱. خاك (تراب و طين). (حجّ: ۵؛ مؤمنون: ۱۲؛ غافر: ۶۷)
۲. آب (ماء، ماء دافق، ماءمهين).(طارق:۶؛ سجده: ۸)
۳. منى (نطفه). (قيامت: ۳۷)
۴. نطفه مخلوط. (دهر: ۲)
۵. عَلَقه. (مؤمنون :۱۴؛ حجّ : ۵؛ غافر: ۶۷)
۶. مُضغه. (مؤمنون: ۱۴؛ حجّ: ۵)
۷. تنظيم، تصوير وشكلگيرى.(سجده:۹)
۸. شكلگيرى استخوانها.(مؤمنون:۱۴)
۹. مرحله پوشاندن گوشت بر استخوانها. (مؤمنون: ۱۴)
۱۰. آفرينش جنس جنين. (قيامت :۳۹)
۱۱. آفرينش روح يا دميدن جان در انسان و پيدايش گوش و چشم. (سجده:۶ـ۹)
۱۲. تولد طفل. (غافر: ۶۷)
۱۳. بلوغ. (حجّ: ۵؛ غافر: ۶۷)
۱۴. كهنسالى. (حجّ: ۵؛ غافر: ۶۷)
۱۵. مرگ. (حجّ: ۵؛ غافر: ۶۷)
اين آيات نيز مشتمل بر برخى اشارات علمى است كه برخى پزشكان را به حيرت آورده و آنها را دليل اعجاز علمى، بلكه اعجاز بلاغى قرآن دانستهاند.
[۳۲] هرچند بيان هر يك از اين مراحل آفرينش انسان، به تنهايى نمىتواند دليل مستقلى بر اعجاز علمى قرآن باشد؛ ولى با توجه به گواهى دانشمندان بر عدم آگاهى مردم عصر نزول از نظم در اين مراحل، بيان و چينش آن، نوعى رازگويى علمى است كه مىتواند اعجاز علمى قرآن بهشمارآيد.
[۳۳] ۶. آغاز جهان و چگونگى پيدايش آن:
بسيارى از پژوهشگران مطالب قرآن را در مورد آغاز جهان و پيدايش آن از تودهاى گازى شكل (دخان) و به هم پيوسته كه در آيات۳۰انبیا و ۱۱فصلت (انبيا:۳۰:فصّلت:۱۱) به آن اشاره شده، از اخبار غيبى و اعجاز علمى آن مىدانند، چون با نظريه انفجار بزرگ (مهبانگ)
[۳۴] و جداشدن آسمان و زمين از يكديگر و توده گازىشكلبودن، هماهنگ است.
هرچند ظاهر آيات قرآن با نظريه مشهور مهبانگ بهطور شگفت انگيزى همخوان است و برخى مفسران بدان اذعان دارند
[۳۵] ؛ امّا اعجاز علمى قرآن در اين مورد پذيرفته نيست، زيرا اين نظريه قطعى نيست و نظريههاى رقيب (همچون نظريه كهبانگ و جهان پلاسما و حالت پايدار) نيز در اينباره وجود دارد و در مورد آيات فوق، تفسيرها و روايات ديگرى نيز هست.
[۳۶] ۷. هفت آسمان:
برخى با طرح مسئله هفتآسمان در قرآن (بقره :۲۹؛ اسراء :۴۴؛ مؤمنون:۸۶) مدعى شدهاند كه با توجه به كشفيات جديد علوم كيهانشناسى در صحنه كهكشانها، اين گزاره نوعى اعجاز علمى قرآن را دربردارد.
امّا با توجه به احتمالات متعددى كه مفسران و صاحبنظران درباره معناى «سَبعَ سَمـوت» مطرح كردهاند و ابهاماتى كه هنوز در مورد آسمانها و كهكشانها وجود دارد و نظريههاى متفاوت و بالندهاى كه هر روز ارائه مىشود
[۳۷] ، نمىتوان نظرى قطعى را در اين باره به قرآن نسبت داد و اعجاز علمى آن را ثابت دانست.
۸. حركت زمين:
برخى مفسران از آيه ۸۸نمل( نمل:۸۸): «وتَرَى الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً وهِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ» حركت زمين را استفاده كردهاند و آن را معجزه علمى دانستهاند.
[۳۸] از آيات ديگرى چون۱۰زخرف و۵۳طه و۷ نباو شمس۴ و ۳۰ نازعات ( زخرف:۱۰؛ طه:۵۳؛ نبأ :۷)
[۳۹] ؛ (شمس:۴ ؛ نازعات :۳۰)، حركت وضعى و انتقالى زمين
[۴۰] و از آيات ۲۵ـ۲۷مرسلات؛ (مرسلات:۲۵-۲۷)، حركتهاى متعدد آن استفاده شدهاست.
[۴۱] صرف نظر از اشكالاتى كه به برداشتهاى فوق از آيات، مىتوان گرفت، قرآن از حركت زمين برخلاف نظريه حاكم و مشهور عصر نزول، خبر داده است، زيرا در محافل علمى عصر نزول نظريه بطلميوس، مبنى بر سكون و مركزيت زمين حاكم بود
[۴۲] و اين عظمت قرآن را مىرساند؛ ولى اعجاز علمى آن به شمار نمىآيد، چون قبل از اسلام برخى دانشمندان، مانند فيثاغورس، فلوته خوش، ارشميدس، استرخوس ساموسى و كليانتوس آسوسى كه قبل از بطلميوس زندگى مىكردهاند قائل به حركت زمين بودهاند
[۴۳] ، بنابراين، اعجاز در اين مورد معنا ندارد.
۹. پيدايش حيات از آب:
آيات ۴۵نور( نور:۴۵) و ۳۰انبیا(انبياء: ۳۰ ) كه منشأ پيدايش موجودات را آب معرفى مىكند، از ديگر معجزههاى علمى قرآن معرفى شده
[۴۴] و برخى از مفسران نيز به انطباقيافتههاى علوم تجربى با اين آيات اعتراف كردهاند
[۴۵] ؛ ولى با توجه به معانى متعددى كه مفسران در اين آيات بيان كردهاند، نمىتوان معنايى قطعى را به قرآن نسبت داد و اعجاز علمى دانست، چون ممكن است مقصود از آب در اينجا نطفه يا ماده اصلى بدن موجودات زنده يا مايع آبگونهاى كه جهان از آن پديد آمده يا منشأ پيدايش نخستين موجود باشد.
[۴۶] افزون بر اين، قبل از اسلام نيز برخى از فلاسفه يونان (مانند تالس) اصل هستى را از آب مىدانستند
[۴۷] ، پس مطالب آيات فوق شگفتانگيز بوده و عظمت قرآن را مىرساند؛ ولى اعجاز علمى آن را ثابت نمىكند.
۱۰. ممنوعيت شرابخوارى:
در آيه ۹۰ مائده(مائده :۹۰)به صراحت، نوشيدن شراب ممنوع اعلامشده: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَيسِرُ والاَنصابُوالاَزلـمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّيطـنِ فَاجتَنِبوهُلَعَلَّكُم تُفلِحون» و در آيه ۲۱۹ بقره(بقره:۲۱۹)، به ضررهاى آن اشاره شده است: «يَسـَلونَكَ عَنِ الخَمرِ والمَيسِرِ قُل فيهِما اِثمٌ كَبيرٌ ومَنـفِعُ لِلنّاسِ واِثمُهُما اَكبَرُمِن نَفعِهِما» و در برخى آيات با اشاره از آن نهى شده است. (نحل: ۶۷؛ نساء: ۴۳) بسيارى از پزشكان صاحبنظر و مفسران درباره زيانهاى شراب و شرابخوارى مطالب زيادى نوشته و با شگفتى از قرآن يادكردهاند
[۴۸] ، زيرا قبل از اسلام شرابخوارى عادتى بشرى بوده، چنان كه در عصر حاضر در بسيارى از كشورهاى غير مسلمان اينگونه است و حتى تورات و انجيل كنونى نيز به نوعى آن را تشويقمىكنند
[۴۹] ؛ ولى اسلام با اين پديده زيانآور برخورد كرد كه خود از خدمات اعجازآميز قرآن بهبشريت است.
مىتوان گفت كه با توجه به گزارش ممنوعيتشرابخوارى در اديان قبل از اسلام
[۵۰] ، ممنوعيت آن خدمت شگفتانگيز و تحسينآميز قرآن به بشريت است؛ امّا اعجاز علمى بهشمارنمىآيد.
۱۱. ممنوعيت آميزش در عادت ماهيانه:
در آيه ۲۲۲ بقره(بقره:۲۲۲) به مردان دستور داده شده كه در ايّام عادت ماهيانه، از نزديكى با زنان دورىكنيد و آن حالت را زيانبار معرفى مىكند: «ويَسـَلونَكَ عَنِ المَحيضِ قُل هُوَ اَذىً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِى المَحيضِ ولا تَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرنَ...» برخى از پزشكان نيز زيانهاى اين كار را برشمرده و با ديده اعجاب به قرآن نگريستهاند
[۵۱] و حتى آيه فوق را اعجاز علمى قرآن شمردهاند
[۵۲] ؛ امّا با توجه به سابقه ممنوعيت آن در تورات
[۵۳] ، نمىتواند اعجاز علمى منحصر به فرد قرآن باشد.
گفتنى است كه درباره آيات ديگرى از قرآن نيز ادعاى اعجاز علمى شده است؛ مانند اعجاز واژه «صمد» (توحيد: ۲) و ارتباط آن با فضاى خالى درون اتمها
[۵۴] ، صفت «لطيف» (انعام:۱۰۳) و آفرينش موجودات ريز كه با چشم ديده نمىشوند
[۵۵] ، آتش درون شاخههاى سبز درختان (يس: ۸۰)
[۵۶] ، بودن آسمان دنيا محل كرات آسمانى كه بر خلاف ديدگاه هيئت بطلميوسى بوده است
[۵۷] ، تشبيه ضيق صدر به صعود در آسمان و تنگى نفس بر اثر كمبود هوا (انعام:۱۲۵)
[۵۸] و اعجاز علمى قرآن درباره اينكه كوهها همچون ميخ و زره محكم، زمين را از لرزش حفظ مىكنند. (نحل: ۱۵)
[۵۹] البته اين موارد قابل نقد است و از بررسى تفصيلى آنها صرف نظر مىكنيم.
بنابراين، اعجاز علمى را مىتوان يكى از ابعاد اعجاز قرآن كريم كه در يك قرن اخير بهطور گسترده مطرح شده و در موارد محدودى قابل قبول است، برشمرد، با اين حال انطباق قرآن با يافتههاى جديد علوم تجربى (در مواردى كه قطعى باشد) و رازگوييهاى قرآن در اين موارد باتوجه به امّى بودن آورنده آن قابل توجه مهم و گوياى وحيانى بودن قرآن كريم است.
منابع:
اسلام و هيئت؛ الاعجاز الطبى فى القرآن؛ اعجاز قرآنى از نظر علوم امروزى؛ اعجاز قرآن؛ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر؛ باد و باران در قرآن؛ پرتوى از قرآن؛ پژوهشى در اعجاز علمى قرآن؛ پيام قرآن؛ پيشگويىهاى علمى قرآن؛ تاريخچه زمان؛ تاريخ علوم؛ تصوير جهان در فيزيك؛ تفسير الصافى؛ التفسير العلمى للقرآن فى الميزان؛ التفسير الكبير؛ تفسير منهج الصادقين؛ تفسير نمونه؛ تفسيرنوين؛ التفسير و المفسرون؛ التمهيد فى علوم القرآن؛ تهذيب الاحكام؛ الجواهر فى تفسير القرآن؛ خوابگردها؛ دانش عصر فضا؛ درآمدى بر تفسير علمى قرآن؛ راهتكامل؛ رسائل ابنسينا؛ رهبران راستين؛ زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن؛ زنده جاويد و اعجاز جاويدان؛ طب در قرآن؛ فيزيك نوين؛ فى ظلال القرآن؛ قرآن و آخرين پديدههاى علمى؛ القرآن و العلم؛ قرآن و علم روز؛ القرآن ينجلى فى عصر العلم؛ كتاب مقدس؛ الكون و الانسان بين العلم و القرآن؛ مجله اطلاعات علمى؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ مرزهاى اعجاز؛ مطالب شگفتانگيز قرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ معارف قرآن؛ مقايسهاى ميان تورات؛ انجيل قرآن و علم؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ نگرشى به علوم طبيعى در قرآن؛ هفتآسمان.
[۶۰] در آمدى بر تفسير علمى قرآن، ص۳۷۸ـ۳۸۴.
[۶۱] رسائل ابنسينا، ص۱۵۳ـ۱۷۳؛ التفسير و المفسرون، ج۲، ص۴۱۹ـ۴۳۱؛ درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص۲۹۳ـ۲۹۴.
[۶۲] مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم.
[۶۳] التفسير العلمى للقرآن فى الميزان، ص۱۳۰ـ۱۳۸.
[۶۴] پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج۱، ص۸۳ـ۸۴.
[۶۵] نمونه، ج۱۰، ص۱۱۰ـ۱۱۱؛ نمونه، ج۱۷، ص۲۹؛ پيام قرآن، ج۸، ص۱۴۶؛ دانش عصر فضا، ص۵۵ـ۶۱.
[۶۶] مطالب شگفتانگيز قرآن، ص۴۱.
[۶۷] تاريخ علوم، ص۲۶۴ـ۲۶۷.
[۶۸] مفردات، ص۵۸۵، «عمد».
[۶۹] مطالب شگفتانگيز قرآن، ص۲۵ـ۲۶؛ الميزان، ج۱۷، ص۸۹؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۸۲.
[۷۰] دانش عصر فضا، ص۲۵ـ۳۶؛ الجواهر، مج۹، ج۱۷، ص۱۴۴، ۱۶۷ـ۱۷۲؛ قرآن و آخرين پديدههاى علمى، ص۱۳۱.
[۷۱] القرآن و العلم، ص۳۵ـ۳۶؛ پيشگوئىهاى علمى قرآن، ص۳۴.
[۷۲] فيزيك نوين، ص۲۰؛ مجله اطلاعات علمى، ش۱۹۳.
[۷۳] پژوهشى در اعجاز علمى، ج۱، ص۱۶۸.
[۷۴] پژوهشى در اعجاز علمى ، ص۱۶۹.
[۷۵] نمونه، ج۱۸، ص۳۸۶ـ۳۸۹؛ دانش عصر فضا، ص۲۶ـ۳۶.
[۷۶] مفردات ص۶۴۵، «فلك».
[۷۷] نمونه، ج۱۸، ص۳۸۷.
[۷۸] مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص۲۱۵ـ۲۱۶؛ دانش عصر فضا، ص۲۶؛ معارف قرآن، ص۲۵۲.
[۷۹] دانش عصر فضا، ص۳۷.
[۸۰] فيزيك نوين، ص۲۰ـ۲۱.
[۸۱] مفردات، ص۳۸۴، «زوج»؛ نمونه، ج۱۸، ص۳۷۷ـ۳۷۸.
[۸۲] نمونه، ج۱۸، ص۳۷۸؛ زنده جاويد و اعجاز جاويدان، ص۳۹ـ۴۳.
[۸۳] نمونه، ج۲۲، ص۳۷۶؛ اعجاز قرآن، ص۱۵؛ نگرشى به علوم طبيعى در قرآن، ص۲۴.
[۸۴] تفسير نوين، ص۱۱.
[۸۵] تصوير جهان در فيزيك، ص۹۴ـ۹۵.
[۸۶] منهج الصادقين، ج۵، ص۱۵۸؛ رهبران راستين، ص۲۸۸ـ۲۹۴؛ مرزهاى اعجاز، ص۱۱۸.
[۸۷] مجمع البيان، ج۶، ص۵۱۳؛ باد و باران در قرآن، ص۹۲، ۹۵؛ التفسير العلمى للقرآن فى الميزان، ص۴۶۱ـ۴۶۳.
[۸۸] راه تكامل، ج۱، ص۷۵.
[۸۹] مطالب شگفتانگيز قرآن، ص۶۲ـ۶۳؛ پيشگويىهاى علمى قرآن، ص۹۱ـ۹۳؛ رهبران راستين، ص۲۸۸ـ۲۹۴.
[۹۰] زنده جاويد، ص۳۵، ۳۹.
[۹۱] طب در قرآن، ص۸۴.
[۹۲] مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص۲۷۶، ۲۸۰.
[۹۳] تاريخچه زمان، ص۱۴۵ـ۱۴۹.
[۹۴] نمونه، ج۲۰، ص۲۲۸؛ نمونه، ج۱۳، ص۳۹۴ـ۳۹۵؛ التمهيد، ج۶، ص۱۲۹ـ۱۳۹؛ اعجاز علمى قرآن، ج۱، ص۱۰۴.
[۹۵] الصافى، ج۳، ص۳۳۷ـ۳۳۸؛ الميزان، ج۱۴، ص۲۷۸ـ۲۷۹؛ نمونه، ج۱۳، ص۳۹۵ـ۳۹۶؛ پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج۱، ص۹۶ـ۹۷.
[۹۶] رسائل ابنسينا، ص۱۲۸ـ۱۲۹، هفت آسمان،ص۸؛ التفسير الكبير،ج۲، ص۱۵۶؛ زمين و آسمان و ستارگان ازنظرقرآن،ص۲۲۹.
[۹۷] نمونه، ج۱۵، ص۵۶۸ـ۵۶۹.
[۹۸] مرزهاى اعجاز، ص۱۱۹؛ مطالب شگفتانگيز قرآن، ص۳۵ـ۳۶؛ القرآن يتجلى فى عصر العلم، ص۱۴۹.
[۹۹] پرتوى از قرآن، قسمت اول، ج۳۰، ص۱۰۵؛ اعجاز علمى قرآن، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷.
[۱۰۰] اعجاز قرآنى از نظر علوم امروزى، ص۸۰ـ۸۴.
[۱۰۱] تاريخ علوم، ص۱۱۸ به بعد؛ خوابگردها، ص۱۶۱ بهبعد.
[۱۰۲] اسلام و هيئت، ص۱۷۴ـ۱۷۵.
[۱۰۳] التمهيد، ج۶، ص۳۴.
[۱۰۴] فى ظلال القرآن، ج۴، ص۲۵۲۳؛ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج۱، ص۱۳۵ـ۱۴۴.
[۱۰۵] نمونه، ج۱۳، ص۳۹۶؛ ج۱۴، ص۵۰۸ـ۵۰۹؛ الكون و الانسان بين العلم و القرآن، ص۱۲۲ـ۱۲۳.
[۱۰۶] قرآن و علم امروز، ص۶۹ـ۷۰.
[۱۰۷] الاعجاز الطبى فى القرآن، ص۱۱۷ـ۱۲۲؛ نمونه، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۶؛ طب در قرآن، ص۱۴۹ـ۱۵۷.
[۱۰۸] كتاب مقدس، تثنيه ۱۴: ۲۶؛ متى ۲۶: ۲۹.
[۱۰۹] تهذيب، ج۹، ص۱۱۸ـ۱۱۹.
[۱۱۰] نمونه، ج۲، ص۱۳۸ـ۱۳۹؛ طب در قرآن، ص۵۰ـ۵۱.
[۱۱۱] اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى، ص۵۴ـ۶۳.
[۱۱۲] كتاب مقدس، لاويان، ۱۵: ۱۹ـ۲۵.
[۱۱۳] نمونه، ج۲۷، ص۴۴۰.
[۱۱۴] نمونه ، ج۵، ص۳۸۶ـ۳۸۷.
[۱۱۵] نمونه، ج۱۸، ص۴۶۴ـ۴۶۶.
[۱۱۶] نمونه، ج۱۹، ص۱۶ـ۱۷.
[۱۱۷] نمونه ، ج۵، ص۴۳۵.
[۱۱۸] نمونه، ج۱۱، ص۱۸۲ـ۱۸۳.
/p