• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقسام بیعت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بیعت به معنای ملتزم شدن به اطاعت و وفاداری در ادوار مختلف حکومت اسلامی به شکل‌های متفاوت انجام می‌شده است.




همچنان‌که از معنای لغوی بیعت برمی‌آید، این عمل معمولاً به شکل دست دادن یا دست فشردن با دست راست بوده؛ به گفته برخی اهل لغت، در مورد قسم (حَلف) و تعاقُد نیز همین شیوه متداول بوده و قسم را به همین سبب «یمین» گفته‌اند. وجه تسمیه بیعت به «صفقه» نیز همین امر بوده است.
[۳] ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بیع»، قم ۱۳۶۳ش.
[۴] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «بیع»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۵] احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «بیع»، بیروت.




در سیره رسول اکرم نیز بیعتِ مردان همین گونه گزارش شده است.
[۱۰] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۸، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
[۱۱] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
[۱۲] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۰، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
[۱۳] علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۲۹، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.




برخی مفسّران تعبیر «یداللّه فوق ایدیهم» را در آیه۱۰ سوره فتح اشاره به تحقّقِ بیعت با دست دادن دانسته‌اند.
[۱۵] محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه۱۰ سوره فتح، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.




با این‌همه، شکل‌های دیگری نیز برای بیعت در احادیث آمده است.
همچنین گاه بیعت صرفاً با اعلام رضایت بیعت کننده و بدون دست دادن تحقّق می‌یافته است.
[۱۹] جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، ج۱، ص۱۲۷، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
[۲۰] احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة فی الفلسفة السیاسیة، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، قاهره ۱۹۹۸.




بیعت زنان با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به گونه‌ای دیگر بوده است؛ در برخی احادیث آمده است که ابتدا حضرت رسول دست خود را در ظرف آبی می‌کرد و سپس زنان از او تبعیت می‌نمودند.
[۲۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در روایاتی دیگر آمده است که بیعت زنان با دست دادن از روی لباس انجام می‌شده است.
[۲۸] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۹] محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، بیروت.
همچنین بنابر برخی احادیث، گاه بیعت زنان با آن حضرت صرفاً به صورت کلامی و لفظی بوده است.
[۳۰] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۱] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۳۲] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۲، بیروت.
[۳۳] محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۲۵، باب بیعة النساء، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

علاوه بر این‌ها، اشکال دیگری نیز برای بیعت زنان در برخی احادیث ذکر شده است.
[۳۴] محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۱، ص۶۳، قم.
به نوشته قاسمی
[۳۵] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
جز چند بیعت زنان که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم انجام گرفته ـ از جمله بیعت دوم عقبه، بیعت رضوان و فتح مکه،
[۳۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۱ـ۳۶۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۳۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۳۲ـ۶۳۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۳۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۱ ـ۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
گزارشی درباره بیعت زنان با خلفا و حکّام وجود ندارد و ظاهراً در ادوار بعد بیعت به مردان اختصاص داشته است.



ابن شهرآشوب
[۳۹] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
در یک تقسیم بندی کلی، بیعت‌های پیامبر اکرم را دونوع می‌داند: بیعت خاصّ و عام؛ بیعت خاصّ برای گروهی خاصّ، مانند دو بیعت انصار در عقبه و بیعت عشیره؛ و بیعت عام برای همگان بوده است، مانند بیعت شجره.
[۴۰] محمد فاکر میبدی، «بیعت و نقش آن در حکومت اسلامی»، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۶، حکومت اسلامی، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۶).




به موجب منابع تاریخی و حدیثی، بیعت معمولاً صیغه‌ای داشته، که متضمن موضوع آن بوده، و غالباً طرف بیعت آن را بر زبان می‌آورده است.
[۴۱] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۲۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹ـ۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.




گاه بیعت به گونه مشروط بوده، یعنی در آن تعهدی به نفع بیعت کننده شرط می‌شده است. البته گاهی از موضوع اصلی بیعت نیز تعبیر به شرط می‌شود.
[۴۶] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۲، بیروت.
ظاهراً در سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم تنها بیعت عشیره، که در آن خلافت و وصایت بیعت کننده شرط شده بود، بیعت مشروط بوده است.
[۴۷] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
[۴۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
در بیعت برخی خلفا نیز گاه شروطی مانند شرط عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم دیده می‌شود.
[۴۹] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۷۴، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۰] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۶۹۱، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۱] محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۲۲، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.




بیعت گاه با وکیل یا نایب بیعت شونده صورت می‌گرفته است، از جمله در بیعت زنان با حضرت علی علیهالسلام به نیابت از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در حدیبیه،
[۵۲] محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۱، ص۶۳، قم.
بیعت مردم کوفه با مسلم بن عقیل به نیابت از امام حسین علیهالسلام
[۵۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
و نیز بیعت رسول اکرم به نیابت از عثمان در حدیبیه، که طرف دیگر آن بیعت نیز خودشان بودند.
[۵۶] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۹، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
همچنین پس از گسترش سرزمین‌های زیر نفوذ حکومت اسلامی و متداول شدن اخذ بیعت از سوی خلفا، مسأله بیعت مردمِ سرزمین‌های تابع حکومت مرکزی (= اقالیم) مطرح شد. مردم این مناطق معمولاً با حاکم محلّی به نیابت از خلیفه بیعت می‌کردند.
[۵۷] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۸] جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، ج۱، ص۱۲۷، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).




رسم بیعت با خلیفه با تغییراتی در شکل و محتوا در دوران امویان و عباسیان استمرار یافت. هرچند در زمان خلافتِ خلفای نخستین، اخذ بیعت گاهی با اکراه همراه بود، از هنگام فرمانروایی معاویه، دگرگونی عمده‌ای در عناصر ماهوی و شکلی بیعت آغاز شد.

۱۰.۱ - بیعت گرفتن معاویه برای یزید


به طوری که بسیاری از نویسندگان اهل سنّت هم برآن‌اند که معاویه برای تحکیم خلافت خود و خاندانش و بیعت گرفتن از مردم برای شخص خود و فرزندش یزید، از عوامل گوناگونی مانند اعمال قدرت، تهدید، تطمیع، وعده حکومت، ایجاد اختلاف و توطئه بهره می‌جست.
[۵۹] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۱ـ۲۸۷، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۶۰] احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة فی الفلسفة السیاسیة، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، قاهره ۱۹۹۸.
بتدریج، ماهیت بیعت کاملاً با اکراه و اجبار آمیخته شد و در واقع آنچه مطرح بود بیعت گرفتن بود نه بیعت آزاد و با اختیار.
[۶۱] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
[۶۲] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۹، «و بایع النّاس علی اَنّهم عبیدٌ لیزید»، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.


۱۰.۲ - بیعت گرفتن یزید بن معاویه


آنچنان‌که یزید به کارگزار خود در مدینه، ولیدبن عُتبه، دستور داد که امام حسین علیهالسلام و ابن زبیر و چند شخص دیگر را بازداشت کند تا بیعت کنند، و هرکس بیعت نکند، سرش را برای او بفرستد.
[۶۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).




بیعت در این دوران، جنبه تشریفاتی نیز یافت؛ چنانکه گرفتن بیعت، هم به هنگام آغاز حکومت یک خلیفه برای اعلام وفاداری به او، معمول بود.
[۶۴] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۱۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۶۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۴۷۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۶۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۲۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
و هم در زمان حکومت یک خلیفه برای خلافت جانشین یا جانشینان‌اش.
[۶۷] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۲۹۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۶۸] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۰۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۶۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۳۱ ـ ۵۳۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۷۰] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۲۱۰ـ۲۱۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.




چه بسا بیعت‌ها، به‌ویژه در آغاز حکمرانی یک خلیفه، در برابر وعده و صرف پول و مال صورت می‌گرفت، به طوری که مخارج بیعت مقتدر عباسی سه میلیون دینار شده بود. بعلاوه، در هنگام استقرار یک خلیفه مبلغی به عنوان «رزق البیعه» در برابر بیعت به لشکریان داده می‌شد.
[۷۱] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۶، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
به نظر می‌رسد راغب اصفهانی (ذیل «بیع») به همین مفهوم از بیعت نظر داشته که بیعت را «بذل طاعت در برابر بخشش اندک» معنی کرده است.



بیعتِ اختصاصی فرماندهان نظامی و لشکریان خلیفه، از دوره خلافت منصور، مهدی و عیسی عباسی گزارش شده است.
[۷۲] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۱، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
گاه بیعتی که برای جانشین یک خلیفه گرفته شده بود، از سوی خود خلیفه نقض و جانشین دیگری تعیین می‌شد.
[۷۳] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).




از لحاظ شکلی نیز بیعت دگرگونی‌هایی یافت. هرچند رسم دست دادن یا فشردن دست مدت‌ها همچنان پابرجا بود، در زمان امویان گاه بیعت با «سوگند دادن» (استحلاف) تأکید و تضمین می‌گردید. حجاج، سوگندهایی خاص را ـ که «اَیْمان البیعة» نام داشت ـ مقرّر کرد که در هنگام بیعت گرفته می‌شد و مشتمل بر چند سوگند بود.
[۷۴] ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۳۳۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۷۶] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.




به گفته ابن خلدون، بیعت بعدها شیوه‌ای شاهانه به خود گرفت و حتی رسم دست دادن با خلیفه، به این دلیل که این کار نوعی تحقیر برای خلیفه در بردارد، جز درباره برخی نزدیکان حکّام، منسوخ شد وبیعت به شکل بوسیدن زمین محضر، پا یا دستِ حاکم درآمد.
[۷۸] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
ابن خلدون اطلاق نام بیعت را بر این عمل، که ظاهراً در زمان وی مرسوم بوده، مجازی می‌شمارد.



کتانی
[۸۰] محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
از نوعی بیعت مکتوب خبر می‌دهد که در روزگار او رایج بوده و در آن، بیعت کننده متنی متضمّن پذیرش سلطه حاکم می‌نوشته، یا اعتراف او در نوشته‌ای که گواهی شده بود درج می‌شده است.



بنابر متون تاریخی
[۸۱] عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۲۶، فائده ۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
[۸۲] ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
بیعت با خلفا و حاکمان در سرزمین‌های مختلف، مراسم و تشریفاتِ خاصّی داشته است. از جمله رسومی که ظاهراً از زمان بنی امیه رایج شد «تجدید بیعت» بود که در آن خلیفه برای خود یا جانشین خود مجدّداً بیعت می‌گرفت تا وفاداری و اطاعت مردم را تثبیت نماید.
[۸۳] د. اسلام، ذیل «بیع»، چاپ دوم.




بنابرنظر شهیدی (همانجا) سنّت بیعت در تمام حکومت‌هایی که دعوی خلافت اسلامی داشتند، از جمله خوارج، فاطمیان، امویان اندلس و حتی عثمانیان، رایج بود و در ایران تا زمانی متداول بود که حکومت‌های تابع خلافت اسلامی در آن استقرار داشتند؛ و ظاهراً با برافتادن خلافت عباسی از میان رفت. افزون بر حکومت‌ها، رسم بیعت در میان مخالفان و معارضان با خلفا نیز وجود داشت، مانند بیعت مردم عراق با عبداللّه بن زبیر
[۸۴] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۸۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
بیعت یاران زید بن علی بن حسین با وی
[۸۵] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۶۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
[۸۶] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۷۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
بیعت گروهی از مردم با محمد بن عبدالله نفس زکیه در اواخر خلافت اموی و نیز در زمان منصور
[۸۷] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۹۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۸۸] علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۰۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
بیعت گرفتن ابومسلم از مردم خراسان برای ابراهیم امام.
[۸۹] محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۷۹ـ۳۸۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).




(۱) قرآن.
(۲) محمد مهدی آصفی، ولایة الامر، تهران ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۳) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۳ـ ۱۹۶۵.
(۴) ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، الجزء الاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۵) ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
(۶) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن منظور، لسان العرب، قم ۱۳۶۳ش.
(۸) محمد بن طیب باقلانی، التمهید فی الرد علی الملحدة المعطّلة و الرافضة و الخوارج و المعتزله، چاپ محمود خضیری و محمد عبدالهادی ابوریدَه، قاهره ۱۳۶۶/۱۹۶۷.
(۹) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۰) مصطفی بغا، بحوث فی نظام الاسلام، دمشق ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۱) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۲) محمدتقی تستری، بهج الصّباغة فی شرح نهج البلاغة، تهران.
(۱۳) کاظم حائری، اساس الحکومة الاسلامیة: دراسة استدلالیة مقارنة بین الدیموقراطیة و الشوری و ولایة الفقیه، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۴) کاظم حائری، ولایة الامر فی عصر الغیبة، قم ۱۴۱۴.
(۱۵) محمد بن حسن حرعاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) عبدالکریم خطیب، الخلافة والامامه، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۷) حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، چاپ صفوان عدنان داوودی، دمشق ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۸) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۹) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت.
(۲۰) جعفر سبحانی، الاهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۴، قم ۱۴۱۲.
(۲۱) جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن فی معالم الحکومة الاسلامیة، قم ۱۳۶۴ش.
(۲۲) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
(۲۳) محمد علی شهرستانی، مدخل الی علم الفقه، لندن ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۲۴) جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
(۲۵) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۲۶) فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید، تبریز ۱۳۷۹.
(۲۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۲۹) احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة فی الفلسفة السیاسیة، قاهره ۱۹۹۸.
(۳۰) علی بن حسین علم الهدی، الشّافی فی الامامة، ج ۲، تهران ۱۴۱۰.
(۳۱) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
(۳۲) حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳۳) حمید عنایت، سیری در اندیشة سیاسی عرب، تهران ۱۳۷۰ش.
(۳۴) محمد فاکر میبدی، «بیعت و نقش آن در حکومت اسلامی»، حکومت اسلامی، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۶).
(۳۵) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۳۶) احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت.
(۳۷) ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۸) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۹، جزء۱۸، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
(۳۹) احمد کاتب، تطّور الفکر السیاسی الشیعی، لندن ۱۹۹۷.
(۴۰) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، بیروت.
(۴۱) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۴۲) علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدّینیّة، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۴۳) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹ـ۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.
(۴۴) علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
(۴۵) محمدحسن مظفر، دلائل الصِّدْق، بیروت.
(۴۶) محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، قم ۱۳۷۷ش.
(۴۷) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۴۸) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم.
(۴۹) ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة: کتاب البیع، جزء۱، قم ۱۴۱۱.
(۵۰) حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدّولة الاسلامیّة، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۱.
(۵۱) محمدمهدی موسوی خلخالی، حاکمیت در اسلام، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۵۲) د اسلام، چاپ دوم.


 
۱. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۷، ص۶۸، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۳. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بیع»، قم ۱۳۶۳ش.
۴. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «بیع»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۵. احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «بیع»، بیروت.
۶. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۶۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۷. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۳، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۸. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۹۲، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۹. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۹۵، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۱۰. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۸، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۱۱. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۱۲. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۰، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۱۳. علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۲۹، چاپ صبحی صالح، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
۱۴. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه۱۰ سوره فتح، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۱۶. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۴۴، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۱۷. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۴۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۱۸. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۸۴۱۸۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۱۹. جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، ج۱، ص۱۲۷، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
۲۰. احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة فی الفلسفة السیاسیة، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، قاهره ۱۹۹۸.
۲۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۲۲. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۹۹، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۳. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۱۳، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۴. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۱۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۵. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۳۴، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۶. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۸۴، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۷. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۸۷ ۱۸۸، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۲۸. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۹. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، بیروت.
۳۰. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۱. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۲. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۲، بیروت.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۲۵، باب بیعة النساء، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۱، ص۶۳، قم.
۳۵. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۱ـ۳۶۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۳۲ـ۶۳۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۶۱ ـ۶۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳۹. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
۴۰. محمد فاکر میبدی، «بیعت و نقش آن در حکومت اسلامی»، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۶، حکومت اسلامی، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۶).
۴۱. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۲۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹ـ۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.
۴۲. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۹۸، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۴۳. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۱۳، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۴۴. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۹۲۳۹۳، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۴۵. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۹۵، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۴۶. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۲، بیروت.
۴۷. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۷۹).
۴۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۲۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴۹. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۷۴، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۵۰. وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۶، ص۶۹۱، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۵۱. محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۸، ص۱۲۲، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۵۲. محمدبن محمد مفید، الارشاد، ج۱، ص۶۳، قم.
۵۳. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۵۴. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۵۳۳۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۵۵. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۶۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، ج ۲۹۳۰، چاپ عبدالزهراء علویه، بیروت.    
۵۶. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۹، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۵۷. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۵۸. جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، ج۱، ص۱۲۷، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸).
۵۹. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۱ـ۲۸۷، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۶۰. احمد فوأد عبدالجواد عبدالمجید، البیعة عند مفکّری اهل السنة و العقد الاجتماعی فی الفکر السیاسی الحدیث: دراسة مقارنة فی الفلسفة السیاسیة، ج۱، ص۶۰ـ۶۱، قاهره ۱۹۹۸.
۶۱. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
۶۲. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۹، «و بایع النّاس علی اَنّهم عبیدٌ لیزید»، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۶۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۳۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۴. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۱۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۴۷۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۲۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۷. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۲۹۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۸. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۰۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۶۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۳۱ ـ ۵۳۲، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۷۰. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۲۱۰ـ۲۱۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۷۱. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۶، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۷۲. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۱، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۷۳. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۷۴. ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۳۳۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۵. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۰۹، الجزء الاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.    
۷۶. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
۷۷. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۰۹، الجزء الاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.    
۷۸. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
۷۹. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۰۹، الجزء الاول من کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر، بیروت ۱۳۹۱/۱۹۷۱.    
۸۰. محمد عبدالحی بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومة النبّویة المسمّی التراتیب الاداریة، ج۱، ص۲۲۳، بیروت.
۸۱. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۲۶، فائده ۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۷۸/ ۱۹۵۹.
۸۲. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة و التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲، ج ۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۸۳. د. اسلام، ذیل «بیع»، چاپ دوم.
۸۴. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۸۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۸۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۶۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۸۶. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۷۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۸۷. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۹۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۸۸. علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۳۰۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/ ۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۸۹. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۳۷۹ـ۳۸۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیعت»، شماره۲۴۸۹.    



جعبه ابزار