الجواهر الثمینه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه کتابی در تاریخ و فضائل
مدینه و آثار تاریخی و مذهبی این شهر تا قرن یازدهم، نوشته
محمدکبریت حسینی (۱۰۱۲-۱۰۷۰ق.) از علمای
اهل سنت است. از ویژگیهای کتاب، گزارش فضیلتها و محاسن مدینه، با استفاده از
آیات و
روایات، امثال و حکم و اشعار، شناساندن آداب و رسوم و رفتار دینی مردم مدینه و بیان معارف همسو با
شیعه است. نویسنده، با توجه به علاقهاش به علوم زراعی، بخشی چشمگیر از گزارشهای خود را به وضعیت کشاورزی، باغها و منابع آبی مدینه، در دوره زمانی خود، اختصاص داده است. برخی حوادث طبیعی و غیرطبیعی
حرمین و تغییرات و بازسازیهای اماکن و آثار اسلامی
مکه و مدینه، که در زمان حیات نویسنده اتفاق افتاده، در این کتاب گزارش شدهاند.
محمد بن عبدالله حسینی مدنی، معروف به محمدکبریت، مورخ، ادیب، شاعر و فقیه حنفی،
که به
امام حسین (علیهالسّلام) نسب میبرد،
در مدینه به دنیا آمد. بعد از
حفظ قرآن، علوم
صرف و
نحو و
بلاغت و علوم طبیعی و عقلی را نزد علمای مدینه آموخت. در سال ۱۰۳۹ق. به
ترکیه سفر کرد که حاصل آن
سفرنامه رحلة الشتاء و الصیف است.
از عالمان ترکیه و علمای
دمشق و
قاهره کسب علم کرد. در شعر و ادب دستی داشت و دارای تالیفات متعددی در تاریخ و ادبیات است. از آثار مرتبط او با مدینه، میتوان از کتاب نصر من الله و فتح قریب، در شرح حال فضلای مدینه یاد کرد. وی در ۵۸ سالگی در مدینه از دنیا رفت و در
قبرستان بقیع مدفون گشت.
الجواهر الثمینه که نگارش آن در سال ۱۰۴۸ق. به پایان رسیده،
نثری ادبی و مسجع دارد و محمدکبریت از اشعار عربی بسیار سود برده است و برخی از اشعار کتاب از خود اوست.
ذکر حکمتها، لطائف، نکات و داستان،
مباحث قرآنی و حدیثی
و مسائل مربوط به علومی چون نجوم،
پزشکی
و کشاورزی
در لابهلای مطالب کتاب به وفور دیده میشود.
محمدکبریت، در کتاب خود، افزون بر احادیث نبوی،
روایات فراوانی نیز از
اهل بیت (علیهمالسّلام) نقل و بدانها استناد کرده است؛ از جمله روایاتی از
امام علی (علیهالسّلام)،
امام حسن (علیهالسّلام)،
امام باقر (علیهالسّلام) و
امام صادق (علیهالسّلام)
کتاب، دو گفتار اصلی دارد:
گفتار اول بعد از مقدمهای درباره سبب تألیف و اشاره به نام کتاب الجواهر الثمینة فی محاسن المدینة که به معنای «گوهرهای گرانبها در محاسن و فضائل مدینه» است
و بیان معنای لغوی و اصطلاحی
مدینه،
به فضائل مدینه
و جغرافیای مدینه و بناهای مقدس این شهر اختصاص یافته است.
در این بخش،
مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شامل گنبد، روضه، حجره، منبر و محراب نبوی،
سایر مساجد شهر مدینه، از جمله
مسجد قبا،
مسجد قبلتین،
مساجد فتح (
احزاب، حضرت علی (علیهالسّلام) و
ابوذر)،
مساجد منسوب به حضرت علی (علیهالسّلام) و
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در نزدیکی قبا،
مسجد رد شمس (فَضیخ)،
مساجد اُحد (
فَسح،
جبل الرماة و
سافله)
و
مسجد الاجابه در شمال بقیع،
زیارتگاههای مدینه از قبیل قبرستان بقیع،
کوه اُحد و نیز وادیها
و دیگر بناهای شهر مدینه به تفصیل معرفی شدهاند.
نویسنده در بیان فضائل مدینه، با استفاده از احادیث، بیش از ۲۵ فضیلت برای مدینه برشمرده است.
بسیاری از گزارشهای تاریخی کتاب از ابنیه و امکنه و باغات و منابع آبی مدینه، حاصل مشاهدات شخصی محمدکبریت در قرن یازدهم است و حاوی آگاهیهای تاریخی، از جمله تغییرات بناها در دوران اوست.
مباحث مرتبط با جغرافیای طبیعی و پوشش گیاهی، از موضوعات پربسامد کتاب است؛ از جمله مؤلف به معرفی وادیهای متعدد مدینه، یازده چشمه مدینه، شش برکه مدینه و چاههای منسوب به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرداخته و ماجرای انتساب هر یک از آنها به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و معجزات آن حضرت در این زمینه را بیان کرده است.
محمدکبریت از خرمای مدینه به تفصیل سخن گفته و انواع انگور را که در قبا به دست میآید، معرفی کرده است.
به گفته او نخلی در
باغ سَرّاره وجود داشته که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از میوه آن خورده و به همین سبب مردم بدان تبرک جسته و خرمای آن را به گرانترین قیمت میخریدهاند؛ اما در زمان او درخت خشک شده است.
مؤلف مطالب مفصلی درباره درخت نخل و اجزاء آن، شیوه کاشت و نگهداری آن، انواع خرما مانند بلح، رطب و تمر و خواص طبی آنها بیان کرده است
؛ از جمله احادیثی در فضیلت و برکت نخل و خرما و خاصیت شفابخشی خرمای برنی و عجوه
نقل کرده و بهترین خرمای مدینه را خرمای برنی دانسته که مردم، به جهت تبرک، آن را به گوشه و کنار جهان میبردهاند.
گزارشهای کتاب حاکی از رواج آموزههایی مانند
شفاعت،
توسل و
تبرک میان مردم مدینه، از مذاهب مختلف، در آن دوره است. محمدکبریت زیارت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نعمت بزرگ الهی دانسته و آداب و مستحبات زیارت را طبق
سیره اهل بیت (علیهمالسّلام) بیان کرده است.
وی پس از ذکر احادیث نبوی در فضیلت و ثواب زیارت قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و استحقاق شفاعت به سبب آن، با استناد به نص
قرآن «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»
پذیرش
استغفار و اجابت
توبه در
مرقد نبوی را قطعی دانسته و تاکید کرده که هر کس آیه را انکار یا تاویل کند، تنها خود را محروم ساخته است.
نویسنده با اشاره به ماجرای خشکسالی مدینه و توسل مردم به قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نزول باران فراوان پس از آن،
تصریح کرده که در زمان او سنت اهل مدینه در چنین مواردی اجتماع کردن نزد
حجره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای
دعا و
استغاثه بوده است.
وی اشعار متعددی نیز ذکر کرده که جایز است نزد قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خوانده شود و برخی علما آنها را خوانده و مورد لطف و عنایت نبوی قرار گرفتهاند.
او همچنین نقل کرده که نگاه کردن به حجره و گنبد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبادت است؛ همچنانکه نگاه کردن به
کعبه و
حضرت علی (علیهالسّلام) عبادت است.
نویسنده به سنت تعویض جامه حجره نبوی اشاره و بیان کرده که جامه قبلی، از باب تبرک بین خدام حرم، تقسیم میشود و به همین مناسبت از جواز تبرک به آثار نبوی سخن گفته و تاکید کرده که خارج کردن تربت حجره و مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سایر آثار آن، برای تبرک، جایز است؛ همچنانکه خارج کردن خاکها و سنگهای
حرم مکه و برخی درختان آن و
آب زمزم، به جهت تبرک، به اجماع علما جایز است.
وی ضمن اشاره به سنت آویختن قندیلها در حجره نبوی به صورت
وقف،
نذر یا
هبه، بیان کرده که هر چند این امر در ابتدا نه واجب بوده و نه مستحب، اما اکنون چون از شعائر محسوب میشود، برداشتن آنها موجب نقص میگردد.
او بر سیره اهل بیت در بوسیدن و مس قبر شریف پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تاکید و موافقت برخی فقها و بزرگان
اهل سنت، از جمله
احمد بن حنبل را نقل کرده و به گریه و عزاداری حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بر سر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برداشتن تربت و تبرک به آن استناد جسته است.
وی همچنین به زیارت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از قبور
شهدای احد و زیارت مداوم حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) از قبر
حضرت حمزه و بازسازی قبر توسط آن حضرت و نیز گریه، نماز و دعای ایشان بر سر قبور شهدای احد اشاره کرده
و جواز برداشتن تربت حضرت حمزه برای شفا و اجماع قدما و متاخران بر این مطلب را از برخی علما نقل کرده است.
همچنین نویسنده، پس از ذکر
نسب شریف پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تاکید کرده که پیشینیان پیوسته آن را حفظ و فرزندان خود را نیز به حفظ و تبرک به آن امر میکردهاند.
او از تبرک جستن مردم به خانه
سعد بن خثیمه به سبب خوابیدن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن یاد کرده
و نیز از برخی فضلا نقل کرده که دعا و توسل در روز
عید قربان نزد قبر
اسماعیل، فرزند
امام صادق (علیهالسّلام) در بقیع، موجب روا شدن حاجات میشود.
نویسنده، با استناد به آیات و روایات، از فضیلت اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و محبت به آنان سخن گفته و کلماتی از بزرگان و علمای اهل سنت و نیز اشعار فراوان در مدح و منقبت اهل بیت (علیهمالسّلام) و لزوم
محبت و توسل به آنان ذکر کرده و بر
عصمت عترت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با استناد به
آیه تطهیر، «اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیرا»
و احادیثی چون
حدیث ثقلین و
حدیث سفینه نوح تاکید کرده است. همچنین با نقل روایتی مبنی بر پاکی
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) و دوری آن حضرت و ذریه ایشان از
آتش جهنم،
امام زین العابدین،
امام رضا و
امام جواد (علیهمالسّلام) را از روشنترین مصادیق اهل بیت (علیهمالسّلام) شمرده است.
نویسنده، در بخش مربوط به قبرستان بقیع،
پس از نقل روایاتی درباره فضیلت این قبرستان و وعده شفاعت برای اهل آن،
زیارت بقیع در هر روز را به تاسی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مستحب دانسته است.
او پس از معرفی قبور ائمه اهل بیت (علیهمالسّلام) و نقل گفتار برخی علما درباره وجود قبر حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در کنار آنان و دفن سر مبارک امام حسین (علیهالسّلام) نزد آن، به گنبد و بارگاهی که در زمان وی بر مزار امامان اهل بیت وجود داشته، اشاره کرده و آن را گنبدی بلند با بنایی قدیمی معرفی کرده که دو درِ آن، در هر شب و روز جمعه، گشوده میشده است.
او همچنین ضمن معرفی قبور دیگر بقیع، از وجود بناها و گنبدهایی بر قبر
عباس، عموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
ابراهیم فرزند پیامبر و
فاطمه بنت اسد یاد کرده است.
گفتار دوم کتاب، به احوال و آداب و رسوم اهل مدینه در ایام مختلف سال اختصاص یافته است. مؤلف، در بخش مربوط به هر ماه، حوادث مهم و سنتها و آداب و رسوم مردم مدینه در مناسبتهای مختلف را ذکر کرده است.
مؤلف در پایان گفتار دوم، مطالبی درباره سال شمسی، فصلها و ماههای آن، مشخصات نجومی هر یک از آنها و نیز چندین قاعده مربوط به هیات و نجوم در نحوه محاسبه روزهای سال بیان کرده است.
وی همچنین در آخرین فصل کتاب، درباره اهل مدینه و صفات و ویژگیهای ساکنان و مجاوران آن، سخن گفته است.
الجواهر الثمینة دو بار در سال ۱۴۱۷ق.، یکی با تحقیق محمدحسن اسماعیل شافعی، توسط انتشارات دارالکتب العلمیه در
بیروت در ۲۴۸ صفحه، و دیگری با تحقیق احمدسعید بن سلم، در ۳۸۵ صفحه (بدون ذکر انتشارات و محل نشر) در قطع وزیری، به چاپ رسیده است. ویژگی چاپ اخیر، تعلیقات مصحح درباره تغییرات دوره معاصر در مدینه، ازجمله تخریب آثار و مساجد مورد اشاره مؤلف
و بیان موقعیت فعلی اماکن مذکور در کتاب و اسامی کنونی آنها
و نیز افزودن ملحقاتی به کتاب، مانند تعیین محدوده حرم مدینه توسط هیاتی متشکل از برخی علمای معاصر
است.
(۱) زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۹م؛
(۲) محبی، محمدامین، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الهادی عشر، بیروت، مکتبة خیاط؛
(۳) حسینی، احمد بن معصوم، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر، مکتبة المرتضویه؛
(۴) بغدادی، اسماعیل باشا، هدیة العارفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، برگرفته از مقاله «الجواهر الثمینه فی محاسن المدینه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۰۳/۲۵. نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «الجواهر الثمینة فی محاسن المدینة»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۳/۲۵.