• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

الصحیفة السجادیة (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



كتاب صحيفۀ سجاديه داراى پنجاه و چهار دعا است كه شامل مباحث عرفانى، اخلاقى، اعتقادى، اجتماعى و سياسى به جا مانده از حضرت امام سجاد علیه السلام است، اين كتاب شريف، مجموعه دعاهايى است كه امام زين العابدين عليه السلام انشا فرموده‌اند و امام محمد باقر علیه السلام فرزند بزرگوارشان آن‌ها را نوشته‌اند و امام جعفر صادق عليه السلام نيز در مجلس حاضر بوده و آنها را مى‌شنيده است. ابو محمد على بن حسين عليهما السلام، امام چهارم از ائمۀ اثنی عشر علیهم السلام و ششمين معصوم از چهارده معصوم عليهم السلام است، معروف‌ترين القاب آن حضرت، زین العابدین و سيد الساجدين و سجاد و ذو الثفنات است، تولد آن حضرت را به اختلاف در سال‌هاى ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ ه‌ ق نوشته‌اند و در روز ولادت آن حضرت نيز ميان روزهاى شعبان و جمادی الأولی و جمادى الثانية اختلاف است.





۱.۱ - مادر امام سجاد علیه السلام

دربارۀ نام مادر آن حضرت و اصل او نيز اختلاف زيادى هست. گروهى نام او را شاه‌زنان و شاه‌جهان و شهربانو و شهربانويه گفته‌اند و بنا به گفتۀ اين گروه او دختر یزدگرد سوم آخرين پادشاه ساسانى بوده است. أبو الأسود دُئلی ، شاعر اهل بیت در قصيدۀ تهنيت ولادت آن حضرت به اين نسب اشاره كرده است: "و إن غلاما بين كسرى و هاشم لأكرم من نيطت عليه التمائم" يعنى همانا پسرى كه از بين کسری و هاشم برخاسته بهترين كودكى است كه مهره‌هاى نظربند بر گردنش آويخته‌اند، بعضى گفته‌اند نام مادر آن حضرت بره دختر نوشجان بوده است و بعضى ديگر نام او را غزاله و سلافه و خوله گفته‌اند. ابن قتیبه در معارف گويد:« مى‌گويند مادر على بن الحسين الأصغر از اهل سند بود كه به او سلافه يا غزاله مى‌گفتند».
بنابر روايتى كه در عیون اخبار الرضا هست عبد اللّه بن عامر بن كريز در زمان عثمان پس از فتح خراسان دو دختر يزدگرد سوم پادشاه ساسانى را اسير كرد و هر دو را به مدينه فرستاد و عثمان يكى را به امام حسن و ديگرى را به امام حسين بخشيد و هر دو به هنگام زايمان از دنيا رفتند، ابن خلكان از ربیع الأبرار زمخشرى نقل مى‌كند كه سه دختر يزدگرد را در زمان عمر به مدينه آوردند و حضرت علی علیه السلام آنها را پس از پرداخت قيمت آنان، يكى را به عبد اللّه بن عمر و ديگرى را به محمد بن ابى بكر و سومى را به پسر خود حسين بن على عليهما السلام داد. عبد اللّه بن عمر از دختر يزدگرد سالم را پيدا كرد و محمد بن ابى بكر از دختر ديگر قاسم را و حسين بن على از دختر سوم علی بن الحسین را.
تحقيق و ترجيح ميان اين همه روايات مختلف مشكل است، اما قطع نظر از جزئيات، نمى‌توان خبر عيون اخبار الرضا را چنان كه علامۀ مجلسی هم در بحار الأنوار گفته است ترجيح داد، زيرا استیصال و قتل يزدگرد در زمان خلافت عثمان بوده است نه عمر، اگر گفته شود كه ممكن است اسارت دختر يا دختران يزدگرد پس از جنگ قادسیه يا نهاوند در زمان عمر صورت گرفته باشد، باز ميان تولد امام زين العابدين( در سال ۳۶ يا ۳۷ يا ۳۸) و واقعۀ قادسيه يا نهاوند بيش از بيست سال فاصله مى‌افتد، يعنى در اين مدت طولانى فرزندى براى امام حسين از دختر يزدگرد به دنيا نيامده است( همين معنى در صورت صحت روايت با در نظر گرفتن سن و سال وفات براى سالم بن عبد اللّه و قاسم بن محمد بن ابى بكر نيز صدق مى‌كند) كه بعيد بنظر مى‌رسد.

۱.۲ - نهضت عاشورا


اگر ديرترين سال را در تاريخ ولادت آن حضرت كه سال ۳۸ ه‌ ق است در نظر بگيريم، امام سجاد علیه السلام در سال ۶۱ ه‌ ق يعنى در واقعۀ کربلا ۲۳ سال و فرزند آن حضرت يعنى امام محمد باقر علیه السلام در آن سال در حدود چهار سال داشته است، پس آن حضرت در واقعۀ كربلا جوانى برومند بوده است كه مى‌توانسته است در ركاب پدر بزرگوار خود بجنگد و مثل ديگران به شهادت برسد. اما آن حضرت بيمار و بسترى بوده است و به همين جهت از قتل او چشم پوشيده‌اند، بنابر روايات، ابن زياد در مجلسى كه اسيران را پيش او بردند از نام امام پرسيد و او فرمود على بن الحسين، ابن زياد گفت: مگر خداوند على بن الحسين را نكشت؟ امام فرمود بلى من برادرى بزرگتر از خود داشتم( حضرت على اكبر) كه مردم او را كشتند. ابن زياد گفت نه! بلكه خداوند او را كشت و امام در جواب فرمود: اللّه يتوفى الأنفس حين موتها، هنگامى كه ابن زياد خاندان امام حسین علیه السلام را نزد يزيد فرستاد زنجيرى در گردن امام نهاد و آنها را با شمر بن ذى الجوشن و محضر بن ثعلبه عائذى روانۀ شام كرد. به روايت طبرى، امام در طول راه با هيچ يك از اين دو نفر گفتگو نكرد.
هنگامى كه اهل بيت حسين عليه السلام را پيش يزيد بردند او خطاب به على بن الحسين گفت: اى على! اين پدر تو بود كه خويشاوندى را بريد و حق مرا نشناخت و براى به دست گرفتن قدرت و سلطنت با من به نزاع برخاست و خداوند با او كرد آنچه مى‌بينى، امام در پاسخ، اين آيه را بر او خواند: ما أصاب من مصيبة في الأرض و لا في أنفسكم إلا في كتاب من قبل أن نبرأها يعنى مصيبتى در روى زمين و در نفوس به شما نمى‌رسد مگر آن كه پيش از آفرينش نوشته شده باشد( مقدر باشد)، در شجاعت امام سجاد عليه السلام همين بس كه هم در مجلس عبيد اللّه زياد و هم در مجلس يزيد- كه بيم قتل از يكسو و سر بريدۀ پدر و اسارت اهل بيتش از ديگر سو نفس را در سينه حبس مى‌كرد- آن خطبه‌هاى مشهور و كوبنده را ايراد فرمود و از شرف خود و خانواده دفاع و دشمنان غالب را رسوا نمود و زمينۀ انقلاب‌هاى بعدى شيعيان را فراهم ساخت.
يزيد اهل بيت را پس از چندى روانۀ مدینه كرد و امام عليه السلام در مدينه بود تا آن كه در سال ۶۳ ه‌ ق مردم مدينه بر يزيد بشوريدند و عامل او عثمان بن محمد بن ابى سفيان را از مدينه بيرون كردند و افراد خاندان بنى اميه را كه در مدينه در حدود هزار نفر بودند محاصره كردند، مروان بن الحكم كه پير و رييس خاندان بنى اميه بود از عبد اللّه بن عمر خواست كه خانوادۀ او را نزد خود پنهان سازد ولى او سر باز زد. مروان اين درخواست را از على بن الحسين كرد و آن حضرت از غايت جوانمردى آن را پذيرفت و حرم خود را با حرم مروان به ينبع فرستاد. بنابر روايت طبری مروان از اين جهت هميشه سپاسگزار على بن الحسين بود، يزيد مسلم بن عقبة المرى را با دوازده هزار تن براى سركوبى مردم مدينه فرستاد، و گفت كه شهر مدينه را سه روز غارت كند و پس از سه روز دست از جنگ و كشتار باز دارد. اما دستور داد كه با على بن الحسين به خوبى رفتار كند زيرا او در قيام مردم مدينه دخالتى نداشته است.
مردم مدينه در واقعه‌اى كه در تاريخ به جنگ حره معروف است پس از مقاومت دليرانه شكست خوردند و مسلم بن عقبه بسيارى از مردم آن شهر را بكشت و سه روز در آن غارت و كشتار كرد و پس از سه روز از مردم براى يزيد بيعت گرفت و ايشان را ملك و غلام يزيد خواند اما به توصيۀ يزيد آزارى به امام نرسانيد. واقعۀ حره به گفتۀ طبرى روز چهارشنبه بيست و هفتم يا بيست و هشتم ذى الحجۀ سال ۶۳ ه‌ ق اتفاق افتاد.

۱.۳ - بزرگوارى آن حضرت


در سال ۸۷ ه‌ ق وليد بن عبد الملك، هشام بن اسماعيل مخزومى را از حكومت مدينه معزول كرد و عمر بن عبد العزیز را به جاى او گماشت. هشام بن اسماعيل در طول حكومت چهار سالۀ خود با امام زين العابدين عليه السلام رفتار خوبى نداشت. وليد كه با هشام بد بود به عمر بن عبد العزيز نوشت تا او را در برابر مردم بدارد تا هر كس با او در طول حكومتش رنجش و خلافى داشته است حق خود را از او بخواهد يا از او انتقام بگيرد.
امام زين العابدين عليه السلام به اطرافيان و خواص خود دستور فرمود تا كلمه‌اى به روى او نياورند. چون امام عليه السلام از نزد او گذشت و توجهى به او نفرمود، هشام او را ندا زد و گفت: اللّه أعلم حيث يجعل رسالته ، يعنى خداوند بهتر مى‌داند كه رسالت خود را در كجا قرار دهد و اين اشاره به خاندان نبوت و رسالت بود كه امام شاخص‌ترين فرد آن بود، امام را ذو الثفنات مى‌گفتند زيرا ثفنه به فتح اول و كسر دوم به معنى پينۀ زانو و سينۀ شتر است. آن حضرت از بس سجده مى‌كرد روى زانوها و ساير سجده‌گاه‌هاى او پينه مى‌بست به طورى كه سالى دوبار آنها را مى‌تراشيد، صدوق از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه پدر بزرگوارش سجده بسيار مى‌كرد. هر وقت بلايى از او دفع مى‌شد يا از شر بدخواهى نجات مى‌يافت يا از نماز فارغ مى‌شد يا در اصلاح بين دو خصم كامياب مى‌گشت سر به سجده مى‌نهاد.
از مجموع روايات اهل سنت و شیعه دربارۀ زندگانى امام در مدينه برمى‌آيد كه آن حضرت در مدينه بسيار موقر و محترم بوده است و همگان به جلالت شأن و علو مقام و حسن خلق و رفتار و علم و فقه و ورع و تقواى آن حضرت اذعان داشته‌اند، معروف است كه هشام بن عبد الملك در زمان خلافت پدرش عبد الملك يا برادرش وليد به حج رفته بود. چون در موسم حج خواست تا استلام حجر كند موفق نشد زيرا مردم زياد بودند و ازدحام مى‌كردند. در اين ميان على بن الحسين رسيد و به طواف مشغول شد و چون به حجر الأسود نزديك شد همه به او راه دادند و به جهت مهابت و جلالت قدر او اجازه دادند تا او استلام حجر كند، هشام در خشم شد، مردى از او پرسيد كه اين شخص كيست؟ هشام با آن كه او را مى‌شناخت گفت او را نمى‌شناسد زيرا مى‌ترسيد مردم شام به او ميل پيدا كنند. فرزدق شاعر بزرگ عرب به مرد شامى گفت من او را مى‌شناسم و چون او پرسيد كه او كيست فرزدق در پاسخ او مرتجلا قصيدۀ معروف خود را انشا كرد و در آن گفت: "هذا ابن خير عباد اللّه كلهم هذا التقي النقي الطاهر العلم و ليس قولك من هذا بضائره العرب تعرف من أنكرت و العجم"، يعنى، اين پسر بهترين بندگان خداست. اين پرهيزگار پاك و عارى از هر عيب و معروف خاص و عام است. سخن تو كه او را نمى‌شناسم زيانى به او نمى‌رساند. آن را كه تو گفتى نمى‌شناسم همۀ عرب و عجم مى‌شناسند، علاوه بر ادله و معجزات او، افضل و اعلم و افقه زمان خود بود و در دانش، او را تالى جدش علی بن ابی طالب علیهما السلام مى‌دانستند. از همه كريم‌تر و بخشنده‌تر و با وفاتر و با مهابت‌تر و بيش از همه دلسوز فقيران و پناه درماندگان بود. روز عید فطر همۀ بندگان خود را آزاد مى‌كرد، با يك ناقه بيست و دو بار حج گزارد و حتى يك تازيانه بر او نزد و دستور فرمود آن شتر را بعد از مرگش دفن كنند. در راه حج چه بسا پياده مى‌شد و كلوخ جاده را كنار مى‌زد.

۱.۴ - شهادت


امام سجاد عليه السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارش در كربلا( ۶۱ ه‌ ق) به امامت رسيد و ۳۴ يا ۳۵ سال امام شيعيان بود. شهادت آن حضرت در محرم سال ۹۵ يا ۹۶ ه‌ ق در مدينۀ منوره واقع شد و او را در جوار عموى مظلومش امام حسن مجتبى عليهما السلام در قبرستان بقیع به خاك سپردند.


اين كتاب شريف، مجموعه دعاهايى است كه امام زين العابدين عليه السلام انشا فرموده‌اند و امام محمد باقر عليه السلام فرزند بزرگوارشان آن‌ها را نوشته‌اند و امام جعفر صادق علیه السلام نيز در مجلس حاضر بوده و آنها را مى‌شنيده است.

۲.۱ - حجم كتاب

كتاب صحيفۀ سجاديه داراى پنجاه و چهار دعا است كه شامل مباحث عرفانى، اخلاقى، اعتقادى، اجتماعى و سياسى مى‌باشد.

۲.۲ - منزلت و اعتبار

كتاب صحيفۀ سجاديه در ميان علماى شيعه به انجیل اهل بيت و زبور آل محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم ملقب گرديده است و همانطور كه انجيل عيسى عليه السلام و زبور داود عليه السلام دو كتاب آسمانى حاوى علوم و حكم بوده‌اند، صحيفه هم علوم و حكمى را در بر دارد كه جهانيان را به سعادت و نيكبختى مى‌رساند.در بسيارى از اجازات علماى اماميه نيز اين كتاب را به اخت القرآن يعنى خواهر قرآن وصف نموده‌اند( در برابر نهج البلاغه كه آن را« اخ القرآن» يعنى برادر قرآن گفته‌اند).

۲.۳ - شيوه‌اى ابتكارى

كتاب صحيفۀ سجاديه بسيارى از حقايق و علوم و معارف اسلامى را از راه دعا و درخواست از خداوند متعال به مردم جهان گوشزد مى‌فرمايد و خدا و رسول و امام را با برهانى كه روى دو پايه عقل و علم استوار است به همگان معرفى مى‌كند.اين كتاب خفتگان راه حق و حقيقت را بيدار كرده و اوصاف حسنه و اخلاق نيكو را، كه سزاوار خردمندان است، مى‌آموزد و چگونگى حاجت خواستن از خداى تعالى و دعا نمودن دربارۀ يكديگر را ياد مى‌دهد و همگان را به راه خدا شناسى راهنمايى مى‌كند.

۲.۴ - توصيه به حاكمان

امام عليه السلام در كتاب صحيفه، بزرگان و فرمانروايان و زمامداران را به فروتنى و مهربانى در برابر زير دستان و ضعيفان جامعه تشويق مى‌نمايد و به هنگام جنگ راه‌هاى كمك خواستن از خداوند متعال را براى غلبۀ بر دشمن نشان مى‌دهد.

۲.۵ - سند صحيفه سجاديه

صحيفه سجاديه را علاوه بر امام محمد باقر عليه السلام، زید بن علی علیه السلام - برادر آن حضرت- نيز، نوشته است. اين نسخه بعد از شهادت زيد، به وسيله فرزندشان يحيى بن زيد و توسط متوكل بن هارون در اختيار محمد و ابراهيم، پسر عموهاى یحیی بن زید قرار گرفته است.متوكل بن هارون مى‌گويد: من نسخه زيد بن على عليه السلام را با نسخۀ امام محمد باقر عليه السلام كه نزد امام صادق عليه السلام بود، مقايسه كردم و حتى يك حرف با هم فرق نداشتند.امام جعفر صادق عليه السلام صحيفۀ سجاديه را بر برخى از ياران خود مانند متوكل بن هارون نيز املا كرده‌اند و نسبت كتاب صحيفۀ سجاديه به امام زين العابدين عليه السلام در ميان علما و فقهاى شیعه متواتر است.


این نسخه از صحيفه سجاديه در یک جلد همراه با ترجمه فارسى دعاها ‌توسط دفتر نشر الهادی در سال ۱۴۱۸ هجری قمری در قم به طبع رسیده است.


۱. سوره الحدید، آیه ۲۲.    
۲. سوره الأنعام، آیه ۱۲۴.    



نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی



جعبه ابزار