در میان علمای علم رجال، الفاظی وجود دارد، كه بیانگر نظر مثبت و یا منفی آنان درباره افراد و راویان است. اگر خواسته باشند، راوی را از وثاقت خارج كنند، از الفاظی كه بعداً خواهد آمد، استفاده میكنند؛ همان طور كه توثیق را با الفاظی دیگر بیان میكنند.
جرححدیث در اصطلاح به معنای طعن زدن به راویی مشخص می باشد و منظور این است که روایتش مورد تایید قرار نمی گیرد.
چنانچه رجالییان درباره یك راوی به ضعف و یا صفاتی تصریح كرده باشند، كه ضعف او را میرساند و در نهایت،ذم و قدح از آن استفاده شود، میگویند فلان راویجرح شده است.
[۵]. جبعی عاملی، زین الدین؛ الرعایه، ص۲۰۹ ـ بهبهانی، محمد باقر؛ الفوائد الرجالیه، ص۳۷ ـ اصفهان، محمد حسین؛ الفصول الغرویّه، ص۳۰۴ ـ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۱۰ ـ بهایی عاملی، محمد بن الحسین؛ الوجیزه، ص۴۷ ـ صدر، حسن، نهایه الدرایه، ص۴۳۱ ـ سبحانی، جعفر؛ اصول الحدیث، ص۱۶۹ ـ مدیر شانهچی، كاظم؛ درایه الحدیث، ص۱۱۰.
لفظ ضعیف در مورد راوی در كتابهای رجالی به دو گونه آمده است:
الف) مطلق یعنی بدون اضافه به حدیث.
ب) مضاف به حدیث، یعنی ضعیف الحدیث.
مرحوم علّامه صدر میفرماید: در فرض اوّل، از اسباب قدح در راوی است؛ ولی در فرض دوّم، دلالت بر قدح او نمیكند.
[۸]. نهایه و الدرایه، ص۴۳۱ و ر.ك: موسوی عاملی، محمد؛ مدارك الاحكام، ج۱، ص۵۰ ـ خوانساری، حسین؛ مشارق الشموس، ص۱۹۸ ـ بحر العلوم، محمد مهدی؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۴۷.
این لفظ، وقتی مطلق آورده شود، مراد، راوی «مخلط فی نفسه و اعتقاده» است؛ یعنی او دارای اعتقادات و مذهب نادرست میباشد؛ مثل لفظ «مختلط الأمر».
دلیل بر این تفسیر، روایتی است، كه شیخ طوسی آن را در تهذیب از اسماعیل جعفی نقل كرده كه گفت:
«به ابو جعفر، امام باقر ـ علیه السّلام ـ عرض كردم، كه شخصی امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ را دوست دارد؛ ولی از دشمنان او برائت نمیجوید و میگوید: «امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ نزد من محبوبتر است.» امام فرمود: او خلط كننده و دشمن است. پشت سر او نماز نخوان و كرامتی برای تو نیست مگر این كه از او پروا كنی.»
[۱۱]. متن عربی حدیث این است: «عن اسماعیل الجعفی قلت لأبی جعفر ـ علیه السّلام ـ رجل یحبّ امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ و لا یتبرأ من أعدائه و یقول هو أحبّ الیّ فقال ـ علیه السّلام ـ هو مخلّط و هو عدو لاتصلّ خلفه و لا كرامه الا أن تتّقیه.» (شیخ طوسی؛ تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲۸، ح۹).
شیخ بهایی در متن الوجیزه آن را از الفاظ قدحراوی شمرده؛ ولی شهید علامه سید حسن صدر در شرح آن فرموده: «مراد از متهم؛ یعنی متهم به کذب یا غلوّ یا نظایر آنها از اوصاف قادحه.» آنگاه فرموده است: «در مسلك قائل و كسی كه این صفت درباره او گفته شده تدبر كن.»
وحید بهبهانی گوید: «قدمایامامیه، در اصول نیز مانند فروع اختلاف داشتهاند. چه بسا بعضی از از اعتقادات، نزد بعضی از آنها کفر، غلو، تفویض، جبر، تشبیه و نظایر آن بوده؛ ولی همین اعتقادات، نزد گروهی دیگر، از چیزهایی بود، كه واجب بود، به آن معتقد شوند. چه بسا منشأ جرح یك راوی به وسیله این قدما بر اساس این گونه اعتقادات و افكار بوده است!؛ زیرا روایتهای این راوی متضمن بعضی از این مسائل بوده است، یا بعضی از منحرفان، او را به خود نسبت دادهاند؛ لذا سزاوار است، كه در جرحقدما به این امور دقت شود.»
[۱۴]. همان، ص۴۳۵ ـ بهبهانی، محمد باقر؛ الفوائد الرجالیه، ص۳۷.
مراد از جمله اوّل این است، كه راوی از راویان ضعیفروایت میكند؛ یعنی روایت را از افرادی میگیرد، كه شكی در ضعف آنها وجود ندارد.
مراد از جمله دوم آن است، كه راوی اهمیت نمیدهد، حدیث را از چه شخصی باید گرفت؛ خلاصه از هر گونه شخصی كه اسم او محدّث و مدعی حدیث باشد، اخذ حدیث میكند.
مراد از جمله سوم آن است، كه بر روایات مرسله تكیه و بر اساس آن عمل میكند و روایات مرسلهای كه سلسله سند آنها قطع شده، نزد او معتبر است.
شیخ بهایی تصریح فرموده است، كه سه جمله فوق دلالت بر قدح راوی نمیكند.
[۱۷]. بحر العلوم، محمد مهدی؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۳۲ ـ ۳۳۸ ـ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، ج۱، ص۶۳ و ج۲، ص۶۳ ـ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل؛ منتهی المقال، ج۱، ص۳۱۹.
↑ . جبعی عاملی، زین الدین؛ الرعایه، ص۲۰۹ ـ بهبهانی، محمد باقر؛ الفوائد الرجالیه، ص۳۷ ـ اصفهان، محمد حسین؛ الفصول الغرویّه، ص۳۰۴ ـ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۱۰ ـ بهایی عاملی، محمد بن الحسین؛ الوجیزه، ص۴۷ ـ صدر، حسن، نهایه الدرایه، ص۴۳۱ ـ سبحانی، جعفر؛ اصول الحدیث، ص۱۶۹ ـ مدیر شانهچی، كاظم؛ درایه الحدیث، ص۱۱۰.
۶.
↑ . میرداماد، محمد باقر؛ الرواشح السماویه، ص۶۰ ـ الرعایه، ص۲۰۹ ـ الوجیزه، ص۴۷ ـ منتهی المقال، ج۱، ص۱۱۵.
۷.
↑ . خویی، ابوالقاسم؛ التنقیح، كتاب الطهاره، ج۱، ص۱۸۸ ـ معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۲۵۶ و ر.ك: الفوائد الرجالیه، ص۴۳ ـ صدر، حسن؛ نهایه الدرایه، ص۴۳۳.
۸.
↑ . نهایه و الدرایه، ص۴۳۱ و ر.ك: موسوی عاملی، محمد؛ مدارك الاحكام، ج۱، ص۵۰ ـ خوانساری، حسین؛ مشارق الشموس، ص۱۹۸ ـ بحر العلوم، محمد مهدی؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۴۷.
۹.
↑ . نهایه الدرایه، ص۴۳۳ ـ شوشتری، محمد تقی؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۶۲ ـ بهبهانی، محمد باقر؛ الفوائد الرجالیه، ص۳۹ ( خاتمه رجال خاقانی).
۱۰.
↑ . نهایه الدرایه، ص۴۳۶ ـ بهایی عاملی، محمد بن الحسین؛ الوجیزه، ص۴۷.
۱۱.
↑ . متن عربی حدیث این است: «عن اسماعیل الجعفی قلت لأبی جعفر ـ علیه السّلام ـ رجل یحبّ امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ و لا یتبرأ من أعدائه و یقول هو أحبّ الیّ فقال ـ علیه السّلام ـ هو مخلّط و هو عدو لاتصلّ خلفه و لا كرامه الا أن تتّقیه.» (شیخ طوسی؛ تهذیب الاحكام، ج۳، ص۲۸، ح۹).
↑ . بحر العلوم، محمد مهدی؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۳۳۲ ـ ۳۳۸ ـ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، ج۱، ص۶۳ و ج۲، ص۶۳ ـ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل؛ منتهی المقال، ج۱، ص۳۱۹.
۱۸.
↑ . نهایه الدرایه، ص۴۳۶ ـ اللهیاری، ملا علی؛ بهجه الآمال، ج۱، ص۱۹۹ ـ غروی اصفهانی، محمد حسین؛ الفصول الغرویه، ص۳۰۴.محمد حسن رباني- دانش درايه الحديث(با اندکي تلخيص)، ص۲۷۴