امید به پاداش (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی آیاتی که مرتبط با جریان ساحران با
فرعون داشتند، میپردازیم.
ولاتهنوا فی ابتغآء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون وترجون من الله ما لایرجون وکان الله علیما حکیما.
قال فرعون ءامنتم به قبل ان ءاذن لکم... • لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ثم لاصلبنکم اجمعین• قالوا انآ الی ربنا منقلبون.
«
فرعون گفت آیا به او
ایمان آوردید پیش از آنکه به شما
اجازه دهم، حتما این توطئهای است که در این شهر (و دیار) چیدهاید تا اهلش را از آن بیرون کنید ولی به زودی خواهید دانست!
سوگند میخورم که دستها و پاهای شما را به طور مخالف (
دست راست با
پای چپ یا
دست چپ با
پای راست) قطع میکنم سپس همگی شما را به دار میآویزم. (ساحران گفتند (مهم نیست) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم».
(«قالوا انا الی...» سحره گفتند: ما را از کشتن، چه باک). (به درستی که ما به مثوبات عظیمه پروردگار خود بازگشت کنندگانیم و به درجات رفیع آخرت نایل شویم، پس ما را از مرگ ترسی نخواهد بود.
).
قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم فی جذوع النخل ولتعلمن اینآ اشد عذابا وابقی• قالوا لن نؤثرک علی ما جآءنا من البینـت والذی فطرنا فاقض مآ انت قاض انما تقضی هـذه الحیوة الدنیآ• انآ ءامنا بربنا لیغفر لنا خطـیـنا ومآ اکرهتنا علیه من السحر والله خیر وابقی.
«(
فرعون) گفت آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او
ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که
سحر به شما آموخته، بیقین
دست و پاهای شما را بطور مختلف قطع میکنم و بر فراز شاخههای
نخل به دار میآویزم، و خواهید دانست کدامیک از ما مجازاتش دردناکتر و پایدارتر است!
گفتند به خدائی که ما را آفریده ما تو را هرگز بر دلائل روشنی که به ما رسیده مقدم نخواهیم داشت، هر حکمی میخواهی بکن که تنها میتوانی در این زندگی
دنیا داوری کنی. ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشد، و خدا بهتر و باقیتر است».
قال ءامنتم له قبل ان ءاذن لکم انه لکبیرکم الذی علمکم السحر فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ولاصلبنکم اجمعین• قالوا لا ضیر انا الی ربنا منقلبون• انا نطمع ان یغفر لنا ربنا خطـیـنا ان کنا اول المؤمنین.
«(فرعون) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که به شما
اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است که به شما سحر آموخته، اما به زودی خواهید دانست که دستها و پاهای شما را به طور مختلف قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم. گفتند: مهم نیست (هر کار از دستت ساخته است بکن) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم. ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را به بخشد، که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم».
ولاتهنوا فی ابتغآء القوم ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون وترجون من الله ما لایرجون وکان الله علیما حکیما.
«و از تعقیب
دشمن سست نشوید (چه اینکه) اگر شما درد و رنج میبینید آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند، ولی شما امیدی از
خدا دارید که آنها ندارند و
خداوند،
دانا و
حکیم است».
به دنبال آیات مربوط به
جهاد و
هجرت،
آیه فوق برای زنده کردن روح فداکاری در مسلمانان چنین میگوید: (هرگز از تعقیب دشمن سست نشوید.)
(و لا تهنوا فی ابتغاء القوم). اشاره به اینکه هرگز در برابر دشمنان سرسخت حالت دفاعی به خود نگیرید، بلکه همیشه در مقابل چنین افرادی روح تهاجم را در خود حفظ کنید، زیرا از نظر روانی اثر فوقالعادهای در کوبیدن روحیه دشمن دارد، همانطور که در حادثه احد بعد از آن شکست سخت، استفاده کردن از این روش سبب شد که دشمنان اسلام که با پیروزی میدان نبود را ترک گفته بودند فکر بازگشت به میدان را که در وسط راه برای آنها پیدا شده بود از سر بدر کنند و با سرعت از
مدینه دور شوند.
سپس
استدلال زنده و روشنی برای این
حکم بیان میکند و میگوید: چرا شما سستی به خرج دهید در حالی که اگر شما در جهاد گرفتار درد و رنج میشوید دشمنان شما نیز از این ناراحتیها سهمی دارند، با این تفاوت که شما امید به کمک و رحمت وسیع پروردگار عالم دارید و آنها فاقد چنین امیدی هستند.
(ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون و ترجون من الله ما لایرجون).
و در پایان برای تاکید بیشتر میفرماید فراموش نکنید که تمام این ناراحتیها و رنجها و تلاشها و کوششها و احیانا سستیها و مسامحهکاریهای شما از دیدگاه علم خدا مخفی نیست (و کان الله علیما حکیما) و بنابراین نتیجه همه آنها را خواهید دید.
وایوب اذ نادی ربه انی مسنی الضر وانت ارحم الرحمین• واسمـعیل وادریس وذا الکفل کل من الصبرین• وادخلنـهم فی رحمتنآ انهم من الصـلحین• وذا النون اذ ذهب مغـضبا فظن ان لن نقدر علیه فنـادی فی الظـلمـت ان لا الـه الا انت سبحـنک انی کنت من الظــلمین• فاستجبنا له ونجینـه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین• وزکریآ اذ نادی ربه رب لاتذرنی فردا وانت خیر الورثین• فاستجبنا له ووهبنا له یحیی واصلحنا له زوجه انهم کانوا یسـرعون فی الخیرت ویدعوننا رغبا ورهبا وکانوا لنا خـشعین.
«و
ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالی و مشکلات به من روی آورده و تو ارحم الراحمینی.
و
اسماعیل و
ادریس و ذا الکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند.
و ما آنها را در
رحمت خود داخل کردیم چرا که آنها از صالحان بودند. و ذا النون (یونس) را (به یاد آور)، در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (متراکم) فریاد زد خداوندا! جز تو معبودی نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم. ما دعای او را به
اجابت رساندیم، و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، و همینگونه مؤمنان را
نجات میدهیم.
و
زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (و
فرزند برومندی به من عطا کن) و تو بهترین وارثانی.
ما دعای او را
مستجاب کردیم، و
یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را برای او اصلاح کردیم، چرا که آنها در نیکیها سرعت میکردند، و بخاطر
عشق (به
رحمت) و ترس (از
عذاب) ما را میخواندند، و برای ما خاشع بودند (خضوعی تواءم با ادب و ترس از مسئولیت)».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «امید به پاداش».