امیربهاءالدین برندقخجندی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برندق خجندی، از شاعران
قرن هشتم و آغاز قرن نهم است.
بَرَندَقِ خُجَندی، امیر بهاءالدّین، از شاعران قرن هشتم و آغاز قرن نهم. در ۷۵۷ متولد شد.
دولتشاه سمرقندی او را «
بخاری» (اهل
بخارا) دانسته است
اما وی از
خجند بود و مدتی نیز در
سمرقند سکونت گزید.
در
شعر، گاه «ابن نصرت» و گاهی «برندق»
تخلص میکرد.
او به دربار
تیمور گورکان (حک: ۷۷۱ـ۸۰۷) و برخی از فرزندان و نوادگان
تیمور، بویژه
امیر میرانشاه (مقتول در۸۱۰)، شاهزاده عمر شیخ (متوفی ۷۹۶) و پسرش
بایقرا (حک: ۸۱۷ـ ۸۱۸) اختصاص داشته و آنان را در اشعار خود
ستوده است؛ تا جایی که در برخی از تذکره ها، وی را ندیم و پرورده بایقرا معرفی کرده اند
برندق به بسیاری از بلاد
هند سفر کرد چنانکه گفتهاند ۲۵ سال در سفر بود
اما آخرین سالهای عمرش را در سمرقند گذرانید و گویا در همان شهر درگذشت.
سال وفات او را ۸۱۵
یا ۸۱۶
ذکر کرده اند؛ اما ظاهراً در حدود سالهای ۸۳۵ ـ ۸۳۶ درگذشته است
برخلاف شاعران
قرن هشتم و نهم، که غالباً غزلسرا و در تغزّل نکته سنج بودند، برندق قصیده پرداز بود و به شاعران قرن ششم، بویژه خاقانی، توجّه داشت و برخی از قصاید وی را جواب گفت.
قطعه را به شیوه
انوری و
غزل را به
تقلید از شاعران قرون ششم و هفتم میسرود
و با
عصمت بخاری مشاعره میکرد
به نوشته
امیرعلیشیر نوائی، معاصرانش او را به لفظ استادی خطاب میکرده اند
که گویا به سبب مهارت و توانایی او در سخنوری و نیز کثرت و تنوّع آگاهیهای علمی و ادبی او بوده که اکتساب آن در روزگار وی و در میان شاعران استادِ آن عهد متداول بود.
با اینهمه، دولتشاه ادای
احترام معاصرانش را نسبت به وی از (
ترس ایشان از) بدزبانی وتواناییش در
هزل دانسته است.
با اینکه
تذکره نویسان او را در سرودن هزل و
مطایبات ماهر خوانده اند
آن مقدار از اشعار او که در خلاصه الاشعار مذکور است، نشان میدهد که برندق شاعری مدح پیشه بوده است.
کلیات دیوان اشعار برندق در دسترس نیست، اما از مجموع آنچه نویسنده خلاصه الاشعار از وی نقل کرده و بیش از ۸۰۰، ۱ بیت (
قصیده،
قطعه،
غزل) است، آگاهیهای نسبتاً مفیدی درباره زندگانی و احوالش به دست میآید.
کلام استادانه و معانی عالمانهای که در بیشتر اشعار او به
چشم میخورد، بدان معناست که در جوانی در آموختن فنون ادب و دانشهای زمان خود میکوشید؛ در علوم مختلف صاحب اطّلاع بود، از
طب بهره داشت و
کتب عهد عتیق (
زبور) را به خطّ
عبری میخواند و با زبان سریانی آشنایی داشت،
و با اینکه در میان سنّیان
حنفی میزیست، به بیان
مناقب امام علی علیهالسلام گرایشهایی نشان داده است.
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذر بیگدلی، آتشکده آذر، چاپ سیدجعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷ ش.
(۲) امیر علیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳) علی ابراهیم خلیل، تذکرة صحف ابراهیم، نسخه عکسی از نسخه خطی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۶۶۳.
(۴) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۰.
(۵) محمد مظفر حسین بن محمد یوسفعلی صبا، تذکرة روز روشن، چاپ محمدحسین رکن زاده آدمیت، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۶) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۷) فخرالدین علی صفی، لطائف الطوائف، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۳۶ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۱۰۵۵.