• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انفاق به اصحاب صفه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ضروری است مسلمانان کمک‌ها و خیرات خود را به اصحاب صفه بدهند؛ و خداوند متعال برای انفاق به آنها وعده پاداش می‌دهد.
اهل صفه سزاوارترین مردم برای گرفتن صدقه هستند. وقتی به پیامبر صلی الله علیه و آله تحفه‌ای آورده می‌شد، می‌پرسیدند: صدقه است یا هدیه؟ اگر در پاسخ می‌گفتند صدقه است. آن را به اهل صفه می‌دادند و اگر می‌گفتند هدیه است، می‌پذیرفتند و آن را میان اصحاب صفه تقسیم می‌کردند.



انفاق مسلمانان به اصحاب صُفّه، از ضروریات است:

• «لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛ هدايت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نيست؛ (بنابراين ترک انفاق به غير مسلمانان، براى اجبار به اسلام، صحيح نيست؛) ولى خداوند، هر که را بخواهد (و شايسته بداند)، هدایت مى‌کند. و آنچه را از خوبي‌ها و اموال انفاق مى‌کنيد، براى خودتان است؛ (ولى) جز براى رضاى خدا، انفاق نکنيد! و آنچه از خوبي‌ها انفاق مى‌کنيد، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده مى‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد».

۱.۱ - مراد از انفاق در آیه

در این آیه همان‌طور که گفتیم: دوباره خطاب را متوجه مؤمنین کرد؛ اما با سیاقى که نه بشارت در آن هست، و نه انذار و خشونت، و این به آن جهت است که آیه، بعد از جمله (ولکن الله یهدى من یشاء) قرار گرفته، و بر کسى پوشیده نیست که مقتضاى معناى آن این است که صرفا به دعوت بپردازد، دعوتى خالى از (نرمش) و (خشونت) (هر دو) تا دلالت کند بر اینکه ساحت (گوینده) و (صاحب دعوت) منزه است از اینکه دعوت، منفعتى براى او داشته باشد؛ بلکه منفعت آن عاید مردمى مى‌شود که این دعوت را مى‌پذیرند.

پس جمله: (و لا تنفقون الا ابتغاء وجه الله) جمله‌اى است حالیه، و حال از ضمیر خطاب است، و عامل آن متعلق ظرف یعنى (فلانفسکم) مى‌باشد.
و چون ممکن بود کسى خیال و توهم کند که این نفعى که از ناحیه انفاق عاید انفاقگران مى‌شود، صرف اسم است، و مسمى واقعیت خارجى ندارد، و واقعیت این است که انسان مال عزیز خود را که یک حقیقت خارجى است بدهد و منفعتى موهوم بگیرد.

پس انفاق در راه خدا یعنى معامله‌اى که یک طرفش حقیقت است، و طرف دیگرش خیال؛ لذا دنبال آن جمله فرمود: (و ما تنفقوا من خیر یوف الیکم و انتم لا تظلمون - که آنچه انفاق کنید بدون کم و کاست به شما بر مى‌گردد، و کم‌ترین ستمى بر شما نخواهد شد) خلاصه این منفعتى که شما را به سویش مى‌خوانیم (که همانا ثواب‌هاى دنیائى و آخرتى است) امرى موهوم نیست؛ بلکه امرى است حقیقى و واقعى که خداى تعالى آن را بدون اینکه چیزى از آن گم شده باشد و یا کم کرده باشد، به شما خواهد رساند.

و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: (نوف الیکم - ما آن را به شما مى‌رسانیم) بلکه فرمود: (یوف الیکم - به شما خواهد رسید) براى همان نکته‌اى بود که قبلا اشاره کردیم، و گفتیم سیاق گفتار، سیاق دعوت است، و همان‌طور که مقتضى است نامى از بشارت و بیم دادن در آن برده نشود، همچنین لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خیرخواهانه تر و بى غرضانه‌تر باشد، همانند گفتارى باشد که گوینده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده‌اش دارد، نه کسى دیگر.

• «لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجه به آيين خدا، آن‌ها را از وطن‌هاى خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدانِ جهاد، به آن‌ها اجازه نمى‌دهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمى‌توانند مسافرتى کنند (و سرمايه‌اى به دست آورند؛) و از شدت خويشتن‌دارى، افراد ناآگاه آن‌ها را بى‌نياز مى‌پندارند؛ اما آن‌ها را از چهره‌هايشان مى‌شناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى‌خواهند. (اين است مشخصات آن‌ها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق کنيد، خداوند از آن آگاه است».


خداوند به انفاق‌کنندگان به اصحاب صُفّه وعده پاداش می‌دهد:

• «لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛ هدايت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نيست؛ (بنابر اين، ترک انفاق به غير مسلمانان، براى اجبار به اسلام، صحيح نيست؛) ولى خداوند، هر که را بخواهد (و شايسته بداند)، هدايت مى‌کند. و آنچه را از خوبي‌ها و اموال انفاق مى‌کنيد، براى خودتان است؛ (ولى) جز براى رضاى خدا، انفاق نکنيد! و آنچه از خوبي‌ها انفاق مى‌کنيد، (پاداش آن) به‌طور کامل به شما داده مى‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد».

• «لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجه به آيين خدا، آن‌ها را از وطن‌هاى خويش آواره ساخته؛ و شرکت در ميدانِ جهاد، به آن‌ها اجازه نمى‌دهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند؛) نمى‌توانند مسافرتى کنند (و سرمايه‌اى به دست آورند؛) و از شدت خويشتن‌دارى، افراد ناآگاه آن‌ها را بى‌نياز مى‌پندارند؛ اما آن‌ها را از چهره‌هايشان مى‌شناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى‌خواهند. (اين است مشخصات آن‌ها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق کنيد، خداوند از آن آگاه است». (آوردن «فإنّ الله به عليم» پس از «ما‌تنفقوا» كنايه از پاداش است).

۲.۱ - مصرف صدقات

و در آیه شریفه مصرف صدقات، البته بهترین مصرفش بیان شده که همان فقرایى باشد که به خاطر عوامل و اسبابى، از راه خدا منع شده‌اند، یا دشمنى مال آنان را گرفته و بدون لباس و پوشش مانده‌اند، یا کارها و گرفتارى‌هاى زندگى از قبیل پرستارى کودکانى بى‌مادر نگذاشته به کار و کسب مشغول شوند، و یا خودشان بیمار شده‌اند، و یا کارى انتخاب کرده‌اند که با اشتغال به آن‌، دیگر نمى‌توانند به کار و کسب بپردازند؛ مثلا به طلب علم پرداخته‌اند، و یا کارى دیگر از این قبیل.

۲.۲ - بهترین موارد انفاق

در این آیه بهترین مواردى که انفاق در آنجا باید صورت گیرد، بیان شده است، و آن کسانى هستند که داراى صفات سه‌گانه‌اى که در این آیه آمده است، باشند.

۲.۳ - وصف اول

در بیان اولین وصف آنان مى‌فرماید: انفاق شما به خصوص باید براى کسانى باشد که در راه خدا، محصور شده‌اند (للفقراء الذین احصروا فى سبیل الله). یعنى کسانى که به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با دشمن و یادگیرى فنون جنگى یا تحصیل علوم لازم دیگر از تلاش براى معاش و تأمین هزینه زندگى باز مانده‌اند، که یک نمونه روشن آن، اصحاب صفه در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند.
سپس براى تأکید مى‌افزاید: همان‌ها که نمى‌توانند سفرى کنند و سرمایه‌اى به دست آورند (لا یستطیعون ضربا فى الارض).
تعبیر به ضرب فى الارض به جاى سفر، به خاطر آن است که مسافران مخصوصا آنها که براى هدف‌هاى مهمى پیاده به سفر مى‌روند، پیوسته پاى بر زمین مى‌کوبند و پیش مى‌روند.

۲.۴ - وصف دوم

و در دومین توصیف از آنان مى فرماید: کسانى که افراد نادان و بى‌اطلاع، آنها را از شدت عفاف غنى مى‌پندارند (یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف).
ولى این سخن به آن مفهوم نیست که این نیازمندان با شخصیت قابل شناخت نیستند؛ لذا مى‌افزاید: آنها را از چهره‌هایشان مى‌شناسى (تعرفهم بسیماهم).
سیما در لغت به معنى علامت و نشانه است و این که در فارسى امروز آن را به معنى چهره و صورت به کار مى‌برند، معنى تازه‌اى است؛ و گرنه در مفهوم عربی آن، چنین معنایى ذکر نشده است، به‌هر‌حال منظور این است که آنها گرچه سخنى از حال خود نمى‌گویند، ولى در چهره‌هایشان نشانه‌هایى از رنج‌هاى درونى وجود دارد که براى افراد فهمیده آشکار است، آرى رنگ رخساره خبر مى‌دهد از سر درون.

۲.۵ - وصف سوم

و در سومین توصیف از آنان مى‌فرماید: آنها چنان بزرگوارند که: هرگز چیزى با اصرار از مردم نمى‌خواند (لا یسئلون الناس الحافا).
اصولا آنها از مردم چیزى نمى‌خواهند تا چه رسد به اینکه اصرار در سؤال داشته باشند، و به تعبیر دیگر معمول نیازمندان عادى اصرار در سؤال است اما آنها یک نیازمند عادى نیستند.

۲.۶ - تشویق به انفاق

در پایان آیه، باز همگان را به انفاق از هرگونه خیرات تشویق کرده، مى‌فرماید: و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است (و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم).
این جمله براى تشویق انفاق‌کنندگان است؛ خصوصا انفاق به افرادى که داراى عزت نفس و طبع بلندند و چه‌بسا در این موارد بخشش‌هایى در پوشش غیر انفاق، ولى در واقع به قصد انفاق، صورت مى‌گیرد تا طرف مقابل ناراحت نشود، مسلما خداوند از این نیات پنهانى آگاه است و آنها را به تناسب نیت و زحماتشان بهره‌مند مى‌سازد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۲. ترجمه المیران، علامه طباطبایی، ج۲، ص۶۱۱، ذیل آیه.    
۳. ترجمه المیران، علامه طباطبایی، ج۲، ص۶۱۲، ذیل آیه.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.    
۷. ترجمه المیران، علامه طباطبایی، ج۲، ص۶۱۳، ذیل آیه.    
۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۵۶، ذیل آیه.    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۵۷، ذیل آیه.    
۱۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۵۷، ذیل آیه.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۵۸، ذیل آیه.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انفاق به اصحاب صفه».    



جعبه ابزار