اِدْفَعوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِدْفَعوا:
(فَادْفَعوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ) اِدْفَعوا در اصل از ماده «دفع» (بر وزن سخت) و «دفاع» (به فتح دال) گرفته شده و به معنى «به شدت دور كردن» است. هرگاه واژه «دفع» به «الى» متعدى شود به معنى «رسانيدن و دادن» است، مانند آيه مورد بحث كه مىفرمايد: «(پس اگر در يتيمان رشد و قابليت سرپرستى اموال يافتيد) اموالشان را به آنها بدهيد.» و اگر به «عَنْ» متعدى شود به معنى «حمايت و يارى» آيد، مانند:
(إِنَّ اللّٰهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا...) «خداى تعالى از مومنان حتماً حمايت مىكند...»
و چون به «نفسه» متعدى شود به معنى «كنار و دور كردن» مىباشد، مانند:
(...وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّٰهِ النّٰاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ...) «...و اگر
خدا پارهاى از مردم را به پارهاى ديگر از بين نمىبرد (صومعهها و دير و كنشتها و مساجدى كه در آن
نماز و ذكر خدا بسيار مىشود همه خراب و ويران مىشد)...»
در
سوره طور به واژه «دافع» بر مىخوريم كه به معنى «دوركننده و از بين برنده» است:
(إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ ما لَهُ مِنْ دافِعٍ) «عذاب پروردگارت واقع مىشود، هيچ دور كنندهاى آن عذاب را نيست (چيزى از آن مانع نخواهد بود)»
(دافَعَ، يُدافِعُ، مُدافَعَةً) به معنى «راندن، دور كردن، از كسى جانبدارى كردن» است.
به موردی از کاربرد
اِدْفَعوا در قرآن، اشاره میشود:
(وَ ابْتَلواْ الْيَتامى حَتّى إِذا بَلَغواْ النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فادْفَعواْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تأْكُلوها إِسْرافًا وَ بِدارا أَن يَكْبَرواْ وَ مَن كانَ غَنيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَن كانَ فَقيرًا فَلْيأْكُلْ بِالْمَعْروفِ فإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فأَشْهِدواْ عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللّهِ حَسيبا) (و يتيمان را چون به حدّ بلوغ برسند، بيازماييد، اگر در آنها رشد كافى يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد و پيش از آنكه بزرگ شوند، اموالشان را عجولانه و از روى اسراف نخوريد هر كس كه بىنياز است، از برداشت حقالزحمه خوددارى كند و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته و مطابق زحمتى كه مىكشد، از آن مصرف كند و هنگامىكه اموالشان را به آنها باز مىگردانيد، بر آنها
شاهد بگيريد، اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
جمله:
(فادْفَعواْ...) کنایه است از اينكه مال يتيم را به دست خودش بدهيد و اگر به جاى فاعطوا كلمه فادفعوا را آورد، براى همين بود كه هم معناى تحويل دادن را برساند و هم كنايه از اين باشد كه: زحمت و شر و مسئوليت او را از سر خودت رفع كن، مالش را بده تا برود و از تو دور شود، پس اين تعبير در عين اينكه تعبيرى است پيش پا افتاده، كنايهاى لطيف هم در بر دارد.
(إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ) (خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند، خداوند هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
كلمه يدافع از مدافعه است و مبالغه در دفع را افاده مىكند.
(الَّذينَ أُخْرِجوا مِن ديارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقولوا رَبُّنا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيها اسْمُ اللَّهِ كَثيرًا وَ لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَويٌّ عَزيزٌ) (همانها كه از خانهها و شهر خود، به ناحق رانده شدند و گناهى نداشتند جز اينكه مىگفتند: پروردگار ما، خداى يكتا است! و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و معابد يهود و نصارى و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد و خداوند كسانى را كه يارىِ او كنند و از آيينش دفاع نمايند يارى مىكند خداوند توانا و شكستناپذير است. )
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
در آيه شريفه به اين نكته اشاره شده است كه قتال در اسلام از فروعات همان سنتى است فطرى، كه در بشر جارى است. چيزى كه هست وقتى همين قتال و دفاع را به خدا نسبت دهيم آن وقت(دَفْعُ اللَّهِ) مىشود و مىگوييم: خداوند به خاطر حفظ دينش از خطر انقراض بعضى از مردم را به دست بعضى دفع مىكند.
(ما لَهُ مِن دافِعٍ) «هيچ دور كنندهاى آن عذاب را نيست (چيزى از آن مانع نخواهد بود)»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
جمله
(ما لَهُ مِن دافِعٍ) دلالت دارد بر اينكه اين
عذاب از امورى است كه قضايش رانده شده و گريزى از وقوعش نيست، همچنانكه در جاى ديگر، همين معنا آمده مىفرمايد:
(وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ في الْقُبورِ)
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اِدْفَعوا»، ج۲، ص۴۴.