باران و برق (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از نظر علمی پیدایش
برق به خاطر آنست که دو قطعه
ابر با الکتریستههای مختلف (مثبت و منفی) به هم نزدیک میشوند و درست همانند سر دو سیم برق که به هنگام نزدیکی جرقه میزند آنها نیز جرقه عظیمی ایجاد کرده و به
اصطلاح تخلیه الکتریکی میشوند.
قرآن در مورد ترسناک بودن باران همراه با رعد و برق، در تاریکی می فرماید: «او کصیب من السماء فیه ظلمـت ورعد وبرق یجعلون اصبعهم فی ءاذانهم من الصوعق حذر الموت والله محیط بالکـفرین» یا همچون بارانی که در
شب تاریک توام با رعد و برق و
صاعقه (بر سر رهگذرانی) ببارد، آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود میگذارند تا صدای صاعقه را نشنوند، و خداوند به کافران احاطه دارد و در قبضه قدرت او هستند).
کلمه صیب، به معنای
باران پر پشت است، و معنای کلمه
برق معروف است، و کلمه
رعد بمعنای صدائی است که از
ابر وقتی برق میزند برمی خیزد، و کلمه صاعقه عبارتست از تکهای برق آسمان، که به
زمین میافتد.
میدانیم از نظر علمی پیدایش برق به خاطر آنست که دو قطعه ابر با الکتریستههای مختلف (مثبت و منفی) به هم نزدیک میشوند و درست همانند سر دو سیم برق که به هنگام نزدیکی جرقه میزند آنها نیز جرقه عظیمی ایجاد کرده و به
اصطلاح تخلیه الکتریکی میشوند. اگر جرقههای کوچکی که از سر دو سیم در برابر چشم ما آشکار میشود، صدای خفیفی دارند، در عوض صدای جرقه آسمانی برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن میزان
الکتریسته بقدری شدید است که رعد را به وجود میآورد.
و هر گاه قطعه ابری که دارای الکتریسته مثبت است به زمین که همیشه الکتریسته منفی دارد نزدیک شود، جرقه در میان
زمین و ابر ایجاد میشود، که آن راصاعقه میگویند، و خطرناک بودنش به همین دلیل است که یک سر آن،
زمین و نقطههای مرتفعی است که به اصطلاح نوک این سیم را تشکیل میدهد، حتی یک انسان در یک بیابان ممکن است عملا تبدیل به نوک این سیم منفی شود و درست جرقه وحشتناکی بر سر او فرود آید و در یک لحظه کوتاه تبدیل به
خاکستر شود، و نیز به همین دلیل است که به هنگام رعد و برق در بیابانها باید فورا به کنار
درخت یا دیوار یا
کوه و یا هر نقطه مرتفعی پناه برد، و یا در گودالی دراز کشید. به هر حال برق که از نظر بعضی شاید شوخی
طبیعت محسوب میشود، با اکتشافات علمی روز ثابت شده که فوائد و برکات فراوانی دارد.
این آیه مثل دومی است که خداوند حال منافقین را با آن مجسم میکند، که
اظهار ایمان میکنند، ولی در دل کافرند، باین بیان که ایشان بکسی میمانند، که دچار رگبار توأم با
ظلمت شده است، ظلمتی که پیش پایش را نمیبیند، و هیچ چیز را از دیگر چیزها تمیز نمیدهد، ناگزیر شدت رگبار او را وادار بفرار میکند، ولی تاریکی نمیگذارد قدم از قدم بردارد، از سوی دیگر رعد و
صاعقه هول انگیز هم از هر سو دچار وحشتش کرده، قرارگاهی نمییابد، جز اینکه از برق آسمان استفاده کند، اما برق آسمان هم یک لحظه است، دوام و بقاء ندارد، همینکه یک قدم برداشت برق خاموش گشته، دوباره در تاریکی فرو میرود.
این حال و روز
منافق است، که
ایمان را دوست نمیدارد، اما از روی ناچاری بدان تظاهر میکند، چون اگر نکند به
اصطلاح نانش آجر میشود، ولی چون دلش با زبانش یکسان نیست، و دلش بنور ایمان روشن نگشته، لذا راه زندگیش آنطور که باید روشن نمیباشد، و معلوم است کسی که میخواهد بچیزی تظاهر کند که ندارد، لایزال پته اش روی آب میافتد، و همواره دچار خطا و لغزش میشود، یک قدم با مسلمانان و به عنوان یک فرد
مسلمان راه میرود، اما خدا رسوایش نموده، دو باره میایستد. و اگر خدا بخواهد این ایمان ظاهری را هم از او میگیرد، که از همان روز اول
رسوا شود، و مسلمانان فریبش را نخورند، (اما خدا چنین چیزی را نخواسته است).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «باران و برق».