بحیره در جاهلیت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از بدعتهای
زمان جاهلیت بدعت
شتر بحیره بود، و علت آن
جهل آنان بود و پندارشان این بود که حکم الهی است.
احکام ویژه ـ آزادسازی ـ
شتر بحیره از
بدعتهای جاهلی بود.
ما جعل الله من بحیرة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لا یعقلون. «
خداوند هیچ گونه «
بحیره» و «
سائبه» و «
وصیله» و «
حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از
حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی
حرام می دانستند و این
بدعت، در
اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که
کافر شدند، بر
خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند!»
بحیره به حیوانی می گفتند که پنج بار زائیده بود و پنجمین آنها ماده- و به روایتی نر- بود،
گوش چنین حیوانی را شکاف وسیعی می دادند، و آن را بحال خود آزاد می گذاشتند و از کشتن آن صرف نظر می کردند.
"بحیره" از ماده "بحر" به معنی وسعت و گسترش است، و اینکه
عرب دریا را بحر می گوید به خاطر وسعت آن است، و اینکه بحیره را به این نام می نامیدند به خاطر شکاف وسیعی بود که در گوش آن ایجاد می کردند.
در
تفسیر "
المیزان" از تفسیر "
در المنثور" از جمعی از دانشمندان عامه نقل شده: که شخصی به نام "
ابو الاحوص" می گوید خدمت
پیامبر اسلام ص رسیدم در حالی که
لباس کهنه و مندرسی بر تن داشتم پیامبر ص فرمود:
مال و ثروتی داری، گفتم: آری فرمود: چه نوع مال؟
گفتم: همه گونه مال در
اختیار دارم،
شتر،
گوسفند،
اسب، و مانند اینها پیامبر ص فرمود: هنگامی که خدا به تو چیزی داد باید آثار آن را در تو ببیند (نه اینکه
ثروت خود را کنار بگذاری و همانند مسکینان زندگی کنی).
سپس فرمود: آیا بچه شترهای تو گوش دریده متولد می شوند یا با گوشهای سالم، گفتم: مسلما با گوش سالم، مگر ممکن است شتر، نوزاد گوش دریده بیاورد؟! فرمود: پس لا بد خودت تیغ به دست گرفته گوشهای یک عده از آنها را شکاف می دهی و می گویی این "بحر" است و گوشهای بعضی دیگر را پاره کرده و می گویی این "صرم" است؟ گفتم آری چنین کار را می کنم، فرمود: هرگز چنین کاری مکن هر چه خدا به تو داده است برای تو
حلال است، سپس تلاوت فرمود: ما جعل الله من بحیرة و لا سائبة و لا وصیلة و لا حام.
از این
روایت استفاده می شود که آنها قسمتی از اموال خود را معطل و بی مصرف نگاه می داشتند، ولی بجای آن صرفه جویی کرده، لباسهای کهنه و مندرس در تن می پوشیدند و این یک تضاد بی دلیل بود.
از موضوعاتی که در زمان جاهلیت به شدت رائج بود و به همین دلیل در آیات مختلفی از
قرآن منعکس است مساله افتخار به نیاکان و احترام بی قید و شرط و تا سرحد
پرستش، در برابر آنان و افکار و عادات و رسوم آنها بود، این موضوع اختصاصی به عصر جاهلیت نداشت، امروز هم در میان بسیاری از ملتها وجود دارد، و شاید یکی از
عوامل اصلی اشاعه و انتقال خرافات از نسلی به نسل دیگر محسوب میشود، گویا "
مرگ" یک نوع مصونیت و قداست برای گذشتگان ایجاد می کند و آنها را در هاله ای از
احترام و
تقوا فرو می برد!
شک نیست که روح قدردانی و رعایت
اصول انسانی ایجاب می کند که پدران و اجداد و نیاکان محترم شمرده شوند، اما نه به این معنی که آنها را معصوم از خطا و اشتباه بدانیم، و از نقد و بررسی افکار و آداب آنها خودداری کنیم، و از خرافات آنها کورکورانه تبعیت نمائیم.
زیرا این
عمل در واقع یک نوع
بت پرستی و منطق جاهلی است، بلکه باید در عین احترام به حقوق و افکار و سنتهای مفیدشان، سنن غلط آنها را بشدت درهم شکست، به خصوص اینکه نسلهای آینده بر اثر گذشت
زمان و پیشرفت
علم و
دانش و تجربیات بیشتر
معمولا از نسلهای پیشین داناتر و باهوش ترند، و هیچ
عقل و خردی اجازه تقلید "کورکورانه" از گذشتگان را نمی دهد.
عجب این است که بعضی از دانشمندان و حتی اساتید دانشگاه را می بینیم که از این نقطه ضعف بر کنار نمانده و گاهی با کمال شگفتی به خرافات مضحکی همچون پریدن از روی
آتش در روزهای آخر سال تن در می دهند و میل دارند
آتش پرستی نیاکان را به نوعی زنده کنند و در حقیقت منطقی جز
منطق اعراب زمان جاهلیت ندارند.
هیچ حکم خاصی برای شتر بحیره از سوی
خداوند جعل نشده بود.
ما جعل الله من بحیرة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لا یعقلون• واذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءاباءنا او لو کان ءاباؤهم لایعلمون شیــا ولا یهتدون. «خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام می دانستند و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند! • و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، می گویند: «آنچه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است!» آیا اگر پدران آنها چیزی نمی دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می کنند).»
آیه شریفه در این مقام است که خدای تعالی را منزه از جعل چنین احکامی کرده و اینگونه احکامی را که مردم خرافی از پیش خود برای این چهار صنف از انعام تراشیده و به خدا نسبتش می دادند از خدای متعال سلب نماید، بدلیل اینکه اولا می فرماید: "ما جعل الله... " یعنی خدا چنین جعلی نکرده، و ثانیا می فرماید: "و لکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب... - یعنی و لیکن کسانی که کافر شدند بر خدا
افتراء می بندند" و از همین جهت می توان گفت جمله "و لکن الذین کفروا... " بمنزله جوابی است برای سؤال مقدر، گویا وقتی خدای تعالی فرمود: "ما جعل الله" کسی می پرسد اگر این احکام را که
کفار مدعی هستند که از خداست، و خدای متعال آن را جعل نکرده پس از کجا درست شده است؟ در پاسخ از این سؤال فرضی جواب می دهد این احکام افترای دروغی کفار است به خدای تعالی، آن گاه برای مزید بیان فرموده است: "و اکثرهم لا یعقلون" یعنی اینان خود در افتراهای خود اختلاف دارند، و این اختلاف خود سند نادانی آنها است و بیشتر آنان که این احکام را به خدا نسبت می دهند نمی دانند که این عملشان افترا است، و جماعت کمی از آنان حق را می دانند و دانسته و فهمیده افترا می بندند که پیشوایان و زمامداران معاند باشند.
آگاهی
مشرکان جاهلی به بدعت بودن احکام مربوط به شتر بحیره اندک بود.
ما جعل الله من بحیرة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لا یعقلون. «خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام می دانستند و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند!»
عامل افترای احکام ویژه شتر بحیره از سوی مشرکان جاهلی
جهل آنان بود.
ما جعل الله من بحیرة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لا یعقلون. «خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام می دانستند و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند!»
افراد
کافر و
بت پرست اینها را به خدا نسبت می دادند و می گفتند:
قانون الهی است" (و لکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب). " و اکثر آنها در این باره کمترین
فکر و اندیشه ای نمی کردند و
عقل خود را به کار نمی گرفتند، بلکه کورکورانه از دیگران
تقلید می نمودند" (و اکثرهم لا یعقلون).
پندار اکثریت مشرکان جاهلی این بود که احکام ویژه شتر بحیره الهی است.
ما جعل الله من بحیرة ولا سائبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لا یعقلون• واذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءاباءنا او لو کان ءاباؤهم لا یعلمون شیــا ولا یهتدون. «خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام می دانستند و این بدعت، در
اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنها نمی فهمند! • و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، می گویند: «آنچه از پدران خود یافته ایم، ما را بس است! » آیا اگر پدران آنها چیزی نمی دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می کنند).»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بحیره در جاهلیت».