از آغاز خل افت فاطمیان در ۲۹۷، دعوت اسماعیلیّه در خراسان و سپس ماوراءالنهر و نواحی مجاورِ آسیای مرکزی گسترش یافت و در آن بلاد پیروان بسیاری به دست آورد.
دعوت اسماعیلیانِ فاطمی، در زمان ناصرخسرو مهمترین داعیِ فاطمیِ خراسان و نواحی مجاور آنجا، در بدخشان با موفقیتهای مهمی روبرو شد و سپس جایگاه خود را در آن منطقه همچنان حفظ کرد، به طوری که علی رغم مشکلاتِ بسیار هنوز اسماعیلیان در آنجا یافت میشوند.
اسماعیلیان بدخشان، که اکنون در چند کشور پراکنده شده اند، به ناصرخسرو ارادتی خاص داشتهاند و آثار واقعی و منسوب به او را نگهداری کردهاند.
ا سماعیلیان بدخشان که در اواخر دوره الموت (اواسط قرن هفتم) به شاخه نزاریهنهضت اسماعیلیه پیوستند، پس از سقوط الموت و دولتنزاریانِ ایران در ۶۵۴، همچنان از دعوت اسماعیلیان نزاری پیروی میکردند و در تألیفات خود عمدتاً آثار ناصرخسرو را با مکتوبات اسماعیلیان نزاری دوره الموت (۴۸۳-۶۵۴) تلفیق میکردند.
شاخه نزاری نهضت اسماعیلیه در اواسط قرن هشتم به دو شاخه محمدشاهی ( مؤمنی ) و قاسم شاهی تقسیم شد و بیشتر نزاریان بدخشان، تا اواسط قرن دهم، از پیروان امامان نزاری شاخه محمد شاهی بودند و بدخشانی نیز احتمالاً در زمره آنان بوده است.
نزاریان بدخشان پس از سقوط الموت، به تألیف آثار مستقل و مهمی که حاوی نکات مبتکرانه در زمینه تفکر و اصول عقاید اسماعیلیه باشد توفیق نیافتند. سنت مکتوب و تفکر فرقهای آنها به بازنویسی و تلفیق آثارِ به جا مانده از دورههای اسماعیلیان فاطمی و الموت محدود میشد و بهترین نمونه این آثار را در تنها اثرِ به جا مانده از بدخشانی میتوان دید.
تنها اثر موجود بدخشانی، سی و شش صحیفه که گاهی نیز صحیفة الناظرین نامیده شده، کتابی است در مسائل حکمت و تأویلات اسماعیلی که تا اواسط قرن دهم همواره محل توجه خاص اسماعیلیان بوده است، به گفته خودش
[۲]سهراب ولی بدخشانی، سی و شش صحیفه، ص۵۵، چاپ هوشنگاجاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.
رسالهای به نام روضة المتعلمین نیز داشته که به دست ما نرسیده است.
مطالب کتاب بیشتر بر مکتوبات ناصرخسرو مبتنی است، ولی بدخشانی از آثار اسماعیلی دوره الموت نیز استفاده کرده و به آثار حسن صبّاح که مفقود شده است، دسترسی داشته و پارهای از عقاید نزاریاندوره الموت را بازگو کرده است؛ از جمله اصول عقاید نزاریان آن دوره را که پس از اعلام قیامت روحانی در ۵۵۹، مردم عالم را به سه گروه، اهل تضادّ و اهل ترتّب و اهل وحدت تقسیم کردند .
[۳]سهراب ولی بدخشانی، سی و شش صحیفه، ص۳۵، چاپ هوشنگاجاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.
[۴]سهراب ولی بدخشانی، سی و شش صحیفه، ص۶۲-۶۴، چاپ هوشنگاجاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.
[۵]سهراب ولی بدخشانی، سی و شش صحیفه، ص۶۶، چاپ هوشنگاجاقی، تهران ۱۳۳۹ ش.