بدعتهای عصر جاهلیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعراب جاهلی نیز اموری را از جانب خود
حلال یا
حرام شمرده، آن را به
خدا یا
شریعت الهی نسبت میدادند.
در
جاهلیت مشرکان با بدن برهنه
طواف کرده، این کار را فرمان
خداوند میشمردند
:«و اِذا فَعَلوا فحِشَةً قالوا وجَدنا عَلَیها ءاباءَنا واللّهُ اَمَرَنا بِها».
توجیه آنان این بود که در لباسی که در آن مرتکب
گناه شدهایم، نباید خانه خدا را طواف کرد
؛ ولی قرآن این عمل آنان را
فاحشه و نوعی
افترا بر خداوند خواند که او هیچگاه به آن فرمان نمیدهد:«قُل اِنَّ اللّهَ لا یَأمُرُ بِالفَحشاءِ اَتَقولونَ عَلَیاللّهِ ما لاتَعلَمون».
اعراب جاهلی طبق سنت
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) ۴ ماه از سال را
ماه حرام میشمردند؛ ولی هرگاه حرمت این ماهها با منافع آنان ناسازگار بود آن را تغییر داده، ماه حلال را حرام و ماه• حرام را حلال میکردند
:«اِنَّمَا النَّسِیءُ زیادَةٌ فِی الکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروا یُحِلّونَهُعامًا و یُحَرِّمونَهُ عامًا لِیواطِوا عِدَّةَ ما حَرَّمَاللّهُ فَیُحِلّوا ما حَرَّمَ اللّهُ»..
قول دیگر این است که مراد از تغییر ماهها در آیه، تأخیر انداختن ماههای
حج است، زیرا آنان در هر سال حج را در ماهی غیر ثابت بهجا میآوردند.
از دیگر بدعتهای عصر جاهلیت• آن بود که آنان سوار شدن بر برخی حیوانات یا خوردن گوشت آنها را بر خود حرام کرده بودند و این کار را به خداوند نسبت میدادند؛ از جمله «بحیره» یعنی شتری که ۵شکم زاییده و پنجمین آن نر بود؛ همچنین «سائبه» یعنی شتری که پس از بازگشت از سفر یا بهبودی یافتن از بیماری برای خدا یا بتها
وقف و رها میشد، یا شتری که ۱۰ شکم زاییده بود، و نیز «وصیله» یعنی جفت نر
گوسفند دوقلو که آن را برای خدا رها میکردند و
ذبح آن ممنوع بود و بالأخره «حام» یعنی شتر نری که از آن ۱۰ شتر به وجود آمده بود.
قرآن تحریم این حیوانات را افترا بر خداوند دانست و آنان را از این کار منع کرد:«ماجَعَلَ اللّهُ مِن بَحیرَة ولا سائِبَة و لا وصیلَة ولا حام و لکِنَّ الَّذینَ کَفَروا یَفتَرونَ عَلَی اللّهِ الکَذِبَ».
آنان همچنین برخی محصولات کشاورزی یا برخی چارپایان را
وقف خداوند و بتهایشان میکردند و از تناول این خوراکیها و گوشت این حیوانات یا سوار شدن بر این چارپایان امتناع میکردند:«وجَعَلوا لِلّهِ مِمّا ذَرَاَ مِنَ الحَرثِ والاَنعمِ نَصیبًا فَقالواهذا لِلّهِ بِزَعمِهِم و هذا لِشُرَکائِنا».
گاه نیز این خوراکیها یا حیوانات را بر آنان که میخواستند حلال و بر برخی دیگر حرام میکردند:«و قالوا هذِهِ اَنعمٌ و حَرثٌ حِجرٌ لایَطعَمُها اِلاّ مَن نَشاءُ بِزَعمِهِم».
مراد از افرادی که این خوراکیها بر آنان حرام بود زنان
یا همه افراد به جز خادمان بتها بودند
؛ همچنین آنان جنین چارپایان را در صورتی که زنده متولد میشد بر زنان
حرام کرده بودند؛ اما اگر مرده متولد میشد بر همگان حلال میدانستند:«وقالوا ما فی بُطونِ هذِهِ الاَنعمِ خالِصَةٌ لِذُکورِنا ومُحَرَّمٌ عَلی اَزوجِنا واِنیَکُن مَیتَةً فَهُم فیهِ شُرَکاءُ».
از دیگر بدعتهای مشرکان، ذکر نکردن نام خدا هنگام ذبح چارپایان بود.
:«و اَنعمٌ لا یَذکُرونَ اسمَ اللّهِ عَلَیهَا افتِراءً عَلَیهِ».
برخی گفتهاند:مقصود این است که با این حیوانات به حج نمیرفتند یا هنگام ذبح به جای نام خدا، نام بتها را میبردند.