بدعتگذاران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در عصر
پیامبر عدهای از یهودیان بودند که در
دین خدا،
تحریف به وجود میآوردند و خداوند در آیاتی آنها را تهدید و مورد
توبیخ قرار میدهد.
فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا...
«وای بر آنها که مطالبی با
دست خود مینویسند سپس میگویند: از طرف
خدا است تا به بهای کمی آن را بفروشند، وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست میآورند!»
جمعی از دانشمندان یهود اوصافی را که برای
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در
تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر حفظ موقعیت خود و منافعی بود که همه
سال از ناحیه عوام به آنها میرسید.
هنگامی که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در صورت روشن شدن این واقعیت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجای اوصاف واقعی مذکور در تورات، صفاتی بر ضد آن نوشتند.
ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلـل وهـذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون• متـع قلیل...
«بخاطر دروغی که زبانهای شما توصیف میکند نگوئید این
حلال است و آن
حرام، تا بر
خدا،
افترا ببندید، کسانی که به خدا
دروغ میبندند،
رستگار نخواهند شد.... بهره کمی در این
دنیا نصیبشان میشود، و
عذاب دردناکی در انتظار آنها است».
(به خاطر دروغی که زبانهای شما توصیف میکند نگوئید این حلال است و آن حرام، تا چیزی را به دروغ به خدا افترا ببندید) (و لا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب).
یعنی این یک دروغ آشکار است که تنها از
زبان شما تراوش کرده که اشیائی را از پیش خود حلال میکنید، و اشیائی را حرام (اشاره به چهارپایانی بوده که بعضی را بر خود تحریم میکردند و بعضی را حلال میدانستند و قسمتی را به بتها اختصاص میدادند).
آیا خداوند به شما چنین حقی داده است، که قانونگذاری کنید؟ این افترا و دروغ بر خدا نیست؟! و یا اینکه افکار خرافی و تقلیدهای کورکورانه، شما را به چنین بدعتهائی واداشته است؟!
در
آیه ۱۳۶
سوره انعام به وضوح آمده است که آنها علاوه بر این تحلیل و تحریم بخشی از زراعت و چهارپایانشان را سهم خدا قرار میدادند و بخشی را برای بتها! و عجب اینکه میگفتند: سهمی که برای بتها قرار داده شده هرگز به خدا نمیرسد، اما سهمی که برای خدا است به بتها میرسد! بنابر این اگر سهم الله آسیب میدید از سهم بتها جبران نمیشد، اما اگر سهم بتها آسیب میدید از سهم (الله) جبران میشد! و از این گونه خرافات فراوان داشتند.
ومن اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک ومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قآئما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل ویقولون علی الله الکذب وهم یعلمون.
«و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم
امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند، و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند، مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این به خاطر آن است که میگویند: ما در برابر امیین (غیر یهود)، مسؤول نیستیم. و بر خدا دروغ میبندند، در حالی که میدانند (این سخن دروغ است)».
وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لایطعمهآ الا من نشآء بزعمهم وانعـم حرمت ظهورها وانعـم لایذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون.
«و گفتند این قسمت از چهار پایان و زراعت (که مخصوص بتها است برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم - به گمان آنها - از آن نباید بخورد و (میگفتند اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها
تحریم شده و چهار پایانی که نام
خدا را بر آن نمیبردند و به خدا
دروغ میبستند (و میگفتند این احکام از ناحیه او است) به زودی
کیفر افتراهای آنها را میدهد.»
ما جعل الله من بحیرة ولا سآئبة ولا وصیلة ولا حام ولـکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لایعقلون.
«خداوند هیچگونه بحیره و سائبه و وصیله و حام قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی که در
زمان جاهلیت استفاده از آنها را ممنوع میدانستند و این
بدعت در
اسلام ممنوع شد) ولی کسانی که
کافر شدند بر خدا دروغ میبندند و بیشتر آنها نمیفهمند». (بر اساس یک احتمال مقصود از «اکثرهم لایعقلون» اتباع و پیروان سران شرک است.
).
ومن الابل اثنین ومن البقر اثنین قل ءالذکرین حرمام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیینام کنتم شهداء اذ وصیکم الله بهـذا فمن اظـلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم...
«و از
شتر دو زوج، و از
گاو هم دو زوج، (برای شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را
خدا،
حرام کرده است؟ نرها را یا مادهها را؟ و یا آنچه
رحم مادهها را در برگرفته؟ و آیا شما گواه (این تحریم) بودید، هنگامی که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسی ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ میبندند، تا مردم را از روی
جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را
هدایت نخواهد کرد!». (بنا بر یک احتمال «بغیر علم» متعلق به محذوفی است که حال از «الناس» است.
).
سیقول الذین اشرکوا لو شآء الله مآ اشرکنا ولا ءابآؤنا ولاحرمنا من شیء کذلک کذب الذین من قبلهم حتی ذاقوا باسنا قل هل عندکم من علم فتخرجوه لنآ ان تتبعون الا الظن وان انتم الاتخرصون• قل هلم شهداءکم الذین یشهدون ان الله حرم هـذا فان شهدوا فلاتشهد معهم ولاتتبع اهواء الذین کذبوا بـایـتنا والذین لایؤمنون بالاخرة وهم بربهم یعدلون.
«به زودی مشرکان (برای تبرئه خویش) میگویند اگر
خدا میخواست نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما، و نه چیزی را
تحریم میکردیم، کسانی که پیش از آنها بودند نیز همین گونه
دروغ میگفتند و سرانجام (طعم)
کیفر ما را چشیدند، بگو آیا
دلیل قاطعی (بر این موضوع) دارید؟ پس به ما ارائه دهید، شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید و تخمینهای نابجا میزنید. بگو گواهان خود را که گواهی میدهند خداوند اینها را
حرام کرده است، بیاورید اگر آنها (به دروغ) گواهی دهند تو با آنها (همصدا نشو و) گواهی مده، و از
هوی و هوس کسانی که آیات ما را
تکذیب کردند و کسانی که به
آخرت،
ایمان ندارند و برای خدا
شریک قائلند پیروی مکن».
وقال الذین اشرکوا لو شآء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن ولا ءابآؤنا ولاحرمنا من دونه من شیء کذلک فعل الذین من قبلهم فهل علی الرسل الا البلـغ المبین.
«مشرکان گفتند: اگر
خدا میخواست نه ما، و نه پدران ما غیر او را
عبادت نمیکردند و چیزی را بدون
اجازه او تحریم نمینمودیم (آری) آنها که قبل از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند، ولی آیا پیامبران وظیفهای جز ابلاغ آشکار دارند؟!».
قل هلم شهداءکم الذین یشهدون ان الله حرم هـذا فان شهدوا فلاتشهد معهم...
بگو گواهان خود را که گواهی میدهند خداوند اینها را
حرام کرده است، بیاورید اگر آنها (به دروغ) گواهی دهند تو با آنها (همصدا نشو و) گواهی مده، و از
هوی و هوس کسانی که آیات ما را
تکذیب کردند و کسانی که به
آخرت،
ایمان ندارند و برای خدا
شریک قائلند پیروی مکن».
قل هلم شهداءکم الذین یشهدون ان الله حرم هـذا فان شهدوا فلاتشهد معهم ولاتتبع اهواء الذین کذبوا بـایـتنا والذین لایؤمنون بالاخرة وهم بربهم یعدلون.
جمله (قل هلم شهداءکم...)
کنایه از عدم تحریم
خداوند است، و با جمله (فان شهدوا فلا تشهد معهم) مطلب را ترقی داده و فرموده: حتی اگر
شهادت هم دادند شهادتشان را مپذیر زیرا شهادت مردمی که پیرو هوای نفسند قابل اعتنا نیست.
بنابراین، جمله (و لا تتبع اهواء الذین کذبوا بآیاتنا) عطف تفسیر است برای جمله (فان شهدوا فلا تشهد معهم) و معنایش این است که اگر تو هم با آنان شهادت دهی شهادتت پیروی از اهواء ایشان است همچنانکه شهادت خود آنان پیروی اهواء است و چگونه نباشد؟ و حال آنکه ایشان مردمی هستند که آیات باهره خدای را
تکذیب نموده، به
آخرت،
ایمان نیاوردند، و غیر خدا را که همان بتهایشان باشد معادل و برابر خدا قرار دادند، و کسی با کمال بیان و روشنی برهان به چنین انحرافی جرات نمیکند مگر آنانکه اهواء خود را پیروی نمایند.
وقالوا هـذه انعـم وحرث حجر لایطعمهآ الا من نشآء بزعمهم وانعـم حرمت ظهورها وانعـم لایذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون.
«و گفتند این قسمت از چهار پایان و
زراعت (که مخصوص بتها است برای همه) ممنوع است و جز کسانی که ما بخواهیم - به گمان آنها - از آن نباید بخورد و (میگفتند اینها) چهارپایانی است که سوار شدن بر آنها تحریم شده و چهار پایانی که نام
خدا را بر آن نمیبردند و به خدا
دروغ میبستند (و میگفتند این احکام از ناحیه او است) به زودی
کیفر افتراهای آنها را میدهد.».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بدعتگذاران».