بردهداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان مملوک و
سنت مالکیت انسانی بر انسانی دیگر را
برده و
برده
داری گویند.
رسم برده
داری که مطابق آن یک انسان موضوع
مالکیت انسان دیگر قرار میگرفته، با سابقهای دیرین
در تمدن بشری،
در فرهنگ و
تمدن اسلامی نیز مطرح بوده است.
در این
مقاله واژه «
برده»، «
عبد» و امثال آن،
تاریخ بردگی در سرزمینهای اسلامی، دیدگاههای قرآنی و
احکام فقهی و اخلاقی آن بررسی میشود.
لفظ رایج برای «
برده»
در زبان عربی، «عَبد» است، (شایعترین صیغه جمع آن
در این معنی «
عبید» است؛ با اینهمه،
در قرآن کریم،
«
عِباد» آمده است، و به تعبیر دقیقتر، برای «
برده مرد» بوده است، و به «
برده زن»، «
اَمَه» (جمع آن: اِماء) میگفتهاند.
هر دو لفظ از واژگان
سامی باستاناند و
در زبان عبریِ تورات نیز
در همین معنی به کار رفتهاند.
در زبان ادبی عربی،
اسم جنس «
رقیق»، بر «
برده»،
در مفرد و
مذکر و
مؤنث و
در اسم جمع، اطلاق میشود.
این لفظ،
در قرآن کریم نیامده است، اما به جای آن لفظ «
رَقَبَه» (به معنای «
گردن،
قفا») به کار رفته است
و قرآن عبارت کنایی «ما مَلَکَت اَیمانُکُم»
را به کار می
برد؛ «عَبداً مَملوکاً»
به معنای
برده، ناظر به همین
عبارت کنایی است.
بیگمان، صورت اسمی یافتن «
مملوک» به معنای «
برده» (بعداً به معنای «
برده خانهزاد») از همین تعبیر ناشی شده است.
طیّ
تاریخ،
در زبان عربی، همچنانکه
در زبانهای دیگر، تعبیرهای مؤدبانهای با
مدلول دقیق «
پسر،
دختر» یا «
خادم،
خادمه» تغییراتی کردهاند، مانند «
فَتی» («فَتاة») که
در قرآن آمده؛ «
غُلام» برای «
برده مرد»؛ «
جاریه» برای «
برده زن» که هر دو فراوان به کار رفته است؛ «
وَصیف» بویژه برای مرد (مؤنث «
وَصیفه» نیز وجود دارد)؛ و «خادم» بویژه برای زن (همچنین برای «
خواجه،
خنثی»)، که هر دو سرانجام
در بعضی کشورها معنای «غلام و
کنیز سیاه» یافته است.
واژه «
اسیر» نیز
در معنای حقیقیِ «گرفتار» است.
برای افاده اسم معنای «
بردگی»، «
رِقّ» آمده است یا لفظی مشتّق از «عَبد» چون «
عُبودیّت».
«
بردهدار» را «
سیّد»، («
مَولی» و
در زبان حقوقی «
مالک») میخوانند.
متضّاد «
برده»، یعنی «مرد یا زن آزاد»، را «
حُرّ» (مؤنث آن : «
حُرَّه») میخوانند.
در زبان ترکی «
قول» یا «
کوله»، «
بنده» (برگرفته از
فارسی)، «اسیر» (برگرفته از عربی)، «غلام» برای مرد، و «جاریه» و «خلائق» برای زن، بر «
برده» اطلاق میشود.
در زبان فارسی، علاوه بر «بنده»، «غلام» برای مرد و «کنیز» برای زن به کار میرود.
نظام بردگی بیابانی،
در صحرای
افریقا و
در عربستان، بیگمان به سود قبیلههای
چادرنشین، کمرنجتر لیکن به گونهای وحشیانه مقرون به
تبعیض بود.
جامعه
طُوارق که به سه طبقه سخت مسدود بخش شده بود، گروههای بردگان (
اَکلْی، جمع:
اِکلان)، خواه آزاد شده خواه آزاد نشده، را که تقریباً همگی
سیاهپوست بودند، زیر دست
اشراف و دست نشاندگان آنها،
در سطح پایین نگه میداشت.
این بردگان، به سود قبایل
فرمانروا، یا به کار
کشت زمین یا به
خدمت به افراد و
جانوران اختصاص داده میشدند.
در میان
بدویان شبه جزیره عربستان و اطراف آن بردگان سیاهپوست با هم
وصلت میکردند و اموالی به چنگ میآوردند؛ لیکن هر قدر هم با صاحب و خانواده صاحب خود
انس و
الفت مییافتند یا صاحب مزایایی میشدند، و حتی اگر آزاد میشدند، هرگز به چشم
همشأن و
همطراز به آنان نگریسته نمیشد.
(۱) ابن منظور، لسان العرب، بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
(۲) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره ۱۳۲۳.
(۳) علی بن محمد جرجانی، التعریفات، بیروت ۱۹۶۹.
(۴) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، قاهره ۱۳۴۶.
(۵) عبدالله بن احمد، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۶) ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر،
در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشافعی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۸) سلیمان بن خلف باجی، المنتقی شرح موطأ الامام مالک، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۹) عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم ۱۴۰۹ـ.
(۱۱) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۲) محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۳) زین الدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) اسعد شیخ الاسلامی، احوال شخصیه، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۵) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۱۶) عبدالقادر عوده، التسریع الجنائی الاسلامی مقارناً بالقانون الوضعی، بیروت (بی تا).
(۱۷) جعفر بن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۱۸) موسوعة جمال عبدالناصر فی فقه الاسلامی، ج ۸، قاهره ۱۳۹۱.
(۱۹) محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲۰) عمرو بن بحر جاحظ، الحیوان، قاهره ۱۹۳۸.
(۲۱) محمد رشیدرضا، تفسیرالمنار، ج ۱۱، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
(۲۲) محمدطاهر سنوسی، مجموعة القوانین التونسیة.
(۲۳) حسن بن علی نظام الملک، سیاست نامه، چاپ شارل شفر، پاریس ۱۸۹۱ـ۱۸۹۳.
(۲۴) احمد بن اسحاق یعقوبی، البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۹۲.
(۲۵) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
(۲۶) ابن قتیبه، المعارف، چاپ عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۲۷) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۸) عمرو بن بحر جاحظ، رسالة فی مناقب الترک و عامة جند الخلافة، چاپ فان فلوتن
در Tria opuscula auctore al-Djahiz, Leiden ۱۹۰۳.
(۲۹) محمد بن جریر طبری، کتاب
تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه (و دیگران)، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
(۳۰) کیکاووس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۱) احمد بن محمد مسکویه، کتاب تجارب الامم، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۳۲) محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
(۳۳) محمد بن جعفر نرشخی،
تاریخ بخارا، چاپ محمد تقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۱۹ ش.
(۳۴) حسین بن علی نظام الملک، سیاستنامه، با یادداشتهای محمد قزوینی، چاپ مرتضی مدرس چهاردهی، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۳۵) احمد بن اسحاق یعقوبی،
تاریخ، چاپ هوتسما، لیدن ۱۸۸۳.
(۳۶) بهرام بیضایی، نمایش
در ایران، تهران ۱۳۴۴ ش.
(۳۷) تاج السلطنه، خاطرات تاج السلطنه، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۸) محمود حسینی منشی،
تاریخ احمدشاهی، چاپ از نسخة عکسی، چاپ دوستمراد سیدمرادوف، مسکو ۱۹۷۴.
(۳۹) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ براون، لیدن ۱۹۰۱.
(۴۰) رشیدالدین فضل الله، کتاب
تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، چاپ کارل یان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
(۴۱) پیرامده امیلین پروب ژوبر، مسافرت به ارمنستان و ایران، ترجمة محمود مصاحب، تبریز ۱۳۴۷ ش.
(۴۲) غلامحسین ساعدی، اهل هوا، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۴۳) محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۴۴) ابوبکر قطبی اهری،
تاریخ شیخ اویس، چاپ ین فن لون، لاهه ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۴۵) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، یا،
تاریخ اجتماعی و
اداری دورة قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۶) دوستعلی معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۴۷)
تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران (
تاریخ مقدمه ۱۳۱۴ ش).
(۴۸) حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۵۳ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بردهداری»، شماره۹۳۴.