• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بلاغت‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بلاغت در اصل لغوی از ریشه «بَلَغَ» به معنای رسیدن گرفته شده است؛ و به معنای بالغ شدن مرد، جوان شدن و بلوغ به کار می‌رود.




بلاغت در اصطلاح به معنای چیره زبانی، شیوا سخنی، فصاحت و زبان آوری می‌آید؛ چنانکه سعدی می‌گوید:

شبی زیت فکرت همی سوختم
چراغ بلاغت می‌افروختم

از نظر اصطلاحی، سخن شناسان تعاریف متعددی از واژه بلاغت ارائه داده‌اند. در یک بررسی کلی می‌توان به این نتیجه می‌رسید که آنچه در همه تعاریف مشترک است ویژگی خاص و ذاتی بلاغت یعنی «تأثیر گذاری» است.



بلاغت ممکن است وصف متکلم باشد، نیز ممکن است وصف جمله قرار گیرد.



متکلم و گوینده ای بلیغ است که کلامش فصیح و مطابق با مقتضای حال باشد.جمله، یا کلامی بلیغ است که بر مخاطب تاثیر بگذارد به نحوی که در لذت، شادی و یا اندوه گوینده، شنونده نیز سهیم شود. مقتضای حال او را در نظر بگیرد، به این معنا که برای مثال در محفلی ایجاب می‌کند سخن با اطناب (تفصیل) ایراد شود و برعکس جایی اقتضا می‌کند سخن با ایجاز (اختصار) بیان شود. پس این وظیفه گوینده است که شرایط مختلف را برای تأثیر گذاری کلامش در نظر بگیرد.
بلاغت غالباً همراه واژه فصاحت به کار می‌رود.



فصاحت به معنای درستی و صحت کلام از نظر لفظی و واژگانی و دستوری است. یعنی قبل از اینکه ما به تأثیر گذاری و بلاغت جمله فکر کنیم باید در این فکر باشیم که از واژگان صحیح و بافت درست دستوری استفاده کنیم، اگر کلمات به کار رفته در متن غلط باشند، آیا می‌توان به تأثیر کلام امیدوار بود؛ پس پیش نیاز و مقدمه بلاغت، فصاحت است و این دو مقوله در یک ارتباط متقابل قرار دارند.
جلال‌الدین همایی می‌گوید: بلاغت کلام آن است که جمله فصیح و برای بیان مقصود گوینده، واضح و رسا و مطابق مقتضای حال و مقام باشد.



اصل و منشاء بلاغت به ادب عرب برمی‌گردد و به شدت تحت تاثیر آن است. در قرون دوم و سوم، علما و ادبای عرب در زمینه اعجاز قرآن و بلاغت آن به تحقیق و بررسی پرداختند از همین جا بود که دیباچه علم بلاغت گشوده شد. از آن پس ادیبانی که بیشتر ایرانی بودند به تألیف کتاب‌های متعدد در این زمینه پرداختند. این علم بعدها از طریق ترجمه کتاب «هنر شاعریِ» ارسطو، فیلسوف یونانی، با عقاید و آرای دیگر فیلسوفان یونانی نیز آمیخته شد.



فن بلاغت فارسی و عربی به سه شاخه معانی، بیان و بدیع تقسیم می‌شود. کار تالیف کتاب‌های مربوط به بلاغت در زبان فارسی از اواخر قرن پنجم شروع شد. از جمله این کتاب‌ها، «المعجم فی معاییر اشعار العجم» تألیف شمس قیس رازی؛ «ترجمان البلاغه» تألیف محمد بن عمر رادویانی؛ «حدائق السحر فی دقایق الشعر» تالیف رشید الدین وطواط و ... می باشد.



علم بلاغت در ادبیات غرب، از یونان باستان شروع شد. ارسطو بلاغت را هنر کشف و کاربرد وسایلی می‌دانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود. علاوه بر ارسطو، چند تن دیگر از جمله سیسرون و کوئین تیلین، خطیب قرن اول میلادی، کتاب‌هایی در زمینه بلاغت در خطابه نوشته‌اند. در نیمه قرن دوم قرن بیستم، بار دیگر اصول بلاغت ارسطویی رواج یافت و این اصول، هم در مورد نگارش مورد توجه واقع شد و هم برای شناخت عناصر رمان‌ها و شعرها.

منابع:
۱- شمسا، سیروس؛ معانی، تهران، میترا، ۱۳۷۹، چاپ ششم، ص ۲۷.
۲- میرصادقی، جمال و میمنت میرصادقی(ذوالقدر)؛ واژه‌نامه هنر داستان نویسی، تهران، کتاب مهناز، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص ۴۵.
۳- همایی، جلال الدین؛ فنون و صناعات ادبی، تهران، نیما، ۱۳۸۰، چاپ هجدهم، ص ۲۴.



سایت پژوهه    




جعبه ابزار