بلال حبشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِلالِ حَبَشی، از نخستین گروندگان به
اسلام ، اولین مؤذن، خادم و
صحابی پیامبر صلیاللهعلیهوآله میباشد.
از زندگی او پیش از گرویدن به اسلام اطلاعی دردست نیست، جز آنکه برخی از منابع او را، بیآنکه از پدرش یاد کنند، از زادگان مولدان بنی جُمَح، و مادرش حمامه جمامه باید تصحیف حمامه باشد را کنیز یکی از اینان دانستهاند. در منابع دیگر او را بلال ابن رَباح، و پدرش را از اسیران حبشی خواندهاند. بلال را گاه به مادرش نیز نسبت داده، و او را بلال بن حمامه نامیدهاند. کنیه بلال را هم به اختلاف، ابوعبدالله، ابوعبدالکریم و ابوعمر آوردهاند. از آنجاکه گفتهاند بلال همسن ابوبکر بود، باید در سالزاد او، یعنی سال سوم
عامالفیل به دنیا آمده باشد
بلال مقارن
بعثت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از بردگان
امیة بن خلف بود و آنگاه که اسلام آورد و آن را آشکار کرد، چون مردی فرودست بود و قبیله و خاندانی نداشت تا از او حمایت کنند، آزار و شکنجههای سخت دید، تا حدی که دل
ورقة بن نوفل به رقت آمد و امیه را
سرزنش و حتی
تهدید کرد. سرانجام،
ابوبکر بن ابی قحافه او را خرید، یا با یکی دو غلام جوان و چابک معاوضه کرد و آزادش ساخت؛ درحالی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز در همان اندیشه بود.
او خود در روایتی به این امر تصریح کرده است و گزارشهای دیگر درباره
سفر او به
شام نیز مؤید این ماجراست
ابن حجر
آورده است که مادر او را نیز
مشرکان عذاب میدادند و این نشان میدهد که او نیز
مسلمان شده بود. ابوبکر او را هم خرید و آزاد کرد.
بلال را در زمره نخستین گروندگان به اسلام یا نخستین کسانی تن که اسلام خود را ظاهر کردند، دانستهاند
اما اینکه گفتهاند وی نخستین بردهای بود که اسلام آورد، محل تردید است، چه،
زید بن حارثه بیگمان در اسلام آوردن بر بلال سبقت داشت.
بلال پس از آزادی بیدرنگ به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پیوست و خادم و خازن کارپرداز او شد.
بلال نخستین مؤذن در تاریخ اسلام به شمار میرود. البته به نظر میرسد که چندی بعد،
ابن ام مکتوم و کسانی دیگر هم در این کار انباز شدند؛ چنانکه گفتهاند: بلال به روز
اذان میگفت و ابن ام مکتوم به شب.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله علاقه و عنایت خاصی به بلال داشت و او را به تعبیر
جبرئیل ، سید و سرور حبشیان میشمرد.
در ذکر واقعه «اسراء» نیز، حضرت از او به عنوان سابق مسلمانان در برخورداری از نعیم آخرت یاد میکرد و پایگاهی بلند برایش قائل بود.
در
مدینه میان او و
ابورویحة خثعمی عقد اخوت برقرار شد و بلال همواره به این برادری وفادار بود اما اینکه گفتهاند: میان او و
عبیدة بن حارث بن مطلب یا ابوذر عقد برادری بسته شد، نباید درست باشد؛ زیرا این اخوت میان مهاجر و انصار برقرار میشد.
بلال را در زمره
اهل صفه و از
صوفیان راستین و اولیه شمردهاند.
بلال در تمام
غزوات همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود.
در غزوه بدر، امیة بن خلف را به تحریک و اشاره بلال به قتل رساندند، و به روایتی خود، او را کشت.
در روز
فتح مکه وی همراه پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد کعبه شد و نخستین کس بود که در آنجا اذان گفت.
پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، بلال دیگر اذان نگفت و به اصرار اجازه یافت تا برای
جهاد به شام رود. در اینباره دو روایت هست: برخی آوردهاند که ابوبکر میخواست بلال را در مدینه و نزد خود نگاه دارد، پس او را اجازه سفر نداد. چون ابوبکر درگذشت، بلال سرانجام عمر را با اصرار راضی کرد و روی به شام نهاد.
مطابق روایتی دیگر، بلال در همان روزگار خلافت
ابوبکر وارد شام شد.
او پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، بهرغم خواست ابوبکر، هیچ اذان نگفت، مگر دو یا بار. یک بار به درخواست
حضرت فاطمه زهرا علیها سلام، و بار دیگر وقتی عمر به جابیه شام آمده بود، به درخواست مسلمانان و دعوت او اذان گفت. به روایتی، بلال پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در خواب دید که او را به زیارت خود میخواند. پس بیدرنگ بر نشست و به مدینه رفت و در آنجا اذان گفت. نیز آوردهاند که این کار به درخواست
امام حسن و
امام حسین علیهمالسلام صورت گرفت و اذان بلال در
مسجدالنبی ، شهر را به لرزه افکند.
بلال در برخی جنگها و فتوحات شام هم شرکت داشت.
در فتح
بیتالمقدس ، او از فرماندهان سپاه به عمر شکایت برد که از لذایذ دنیوی بیش از بقیه مسلمانان بهره میجویند، و عمر فرمان داد که به عامه جنگجویان غذای خوب دهند و غنایم به طور مساوی تقسیم گردد.
ظاهراً بلال معتقد بود که همه غنایم و آنچه به فتح حاصل میشود، باید پس از کسر
خمس آن، میان جنگجویان تقسیم شود؛ در حالی که عمر همه مسلمانان را در آن انباز میدانست و بر آن بود که قسمتی از آن نیز باید وقف مسلمانان شود و گویا این باعث نقاری در میانه شده بود.
در همینجا وقتی عمر دیوان شام را بنیاد نهاد، به درخواست بلال نام او و ابورویحة خثعمی را در یک دفتر قرار داد و به یک اندازه از عطایا برخوردار گردانید.
درباره سال مرگ، محل و علت درگذشت بلال میان منابع اختلاف است. مرگ او را در سالهای ۸، ۰ و ۱ق در شصت واند سالگی، به مرگ طبیعی یا بر اثر
طاعون دانسته، و مرقدش را غالباً در
دمشق باب الصغیر یا باب کیسان و بعضی در داریا یا عمواس، و حتی
حلب نشان دادهاند.
بلال نزد
امامان شیعه و اصحاب ایشان از پایگاهی بلند برخوردار است.
امام علی علیهالسلام او را از جمله برگزیدگان اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله و از جمله سابقان در اسلام دانستهاند
و در دیوان منسوب به امام، در ابیاتی از بلال و اذانگویی او یاد شده است..
گفتهاند: با آنکه بلال آزاد شده ابوبکر بود، ولی امام علی علیهالسلام را بسیار دوست میداشت و گویا در اینباره سرزنشهایی هم شنیده است.
در برخی منابع ادب نیز از صداقت و صراحت و برخی اقوال و رفتارهایش یاد شده است و اشعاری هم از او نقل کردهاند..
با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانستهاند، ولی از پسرش، عمر به عنوان یکی از راویان او یاد شده است.
نوادگان او نیز تا قرنها بعد شناخته شده بودند؛.
از بلال احادیثی که ذهبی شمار آنها را ۴ دانسته
نقل شده است. برخی از این احادیث را صاحبان صحاح و سنن نیز از او روایت کردهاند.
برخی از مهمترین کسانی که از او روایت کردهاند، عبارتند از
جابر بن عبدالله ، ابوبکر، عمر،
براء بن عازب ،
عبدالرحمان بن ابی لیلی و
عبدالله بن رواحه .
در منابع شیعی نیز احادیثی از او آمده است و کسانی چون
هشام بن حکم با اسناد از
عبدالله بن علی ، از بلال روایت کردهاند.
(۱) ابشیهی، محمد، المستطرف فی کل فن مستظرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، ۹۸۶م.
(۲) ابن ابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، قم، ۴۰۴ق/ ۹۸۴م.
(۳) ابن ابی عاصم، احمد، الاوائل، به کوشش محمد بن ناصر عجمی، کویت، دارالخلفاء للکتاب الاسلامی.
(۴) ابن اثیر، علی، الکامل، به کوشش عبدالله قاضی، بیروت، ۴۱۵ق/۹۹۵م.
(۵) ابن اسحاق، محمد، سیرة النبی، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۴۰۱ق/۹۸۱م.
(۶) ابن بابویه، محمد، الامالی، قم، ۳۶۲ش.
(۷) ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، ۴۰۳ق/۹۸۳م.
(۸) ابن بابویه، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، ۳۶۳ش.
(۹) ابن جوزی، عبدالرحمان، صفة الصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، ۳۹۹ق/ ۹۷۹م.
(۱۰) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
(۱۱) ابن حبان، محمد، الثقات، به کوشش شرفالدین احمد، بیروت، ۳۹۵ق/۹۷۵م.
(۱۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۴۱۲ق/۹۹۲م.
(۱۳) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۱۴) ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۳۸۰ق/۹۶۰م.
(۱۵) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۳۶۵ق/ ۹۴۶م.
(۱۶) ابن titrmistakezwnj;]] ، شهر را به/spanابن/spanzwnj; عسکری/spanقانع، عبدالباقی، معجم الصحابه، به کوشش صلاح بن سالم مصرانی، مدینه ۴۱۸ق/۹۹۷.
(۱۷) ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیةالاولیاء، بیروت ۴۰۵ق/۹۸۵م.
(۱۸) ابونعیم اصفهانی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش محمد محمد حداد، ریاض، ۴۰۹ق/۹۸۹م.
(۱۹) احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، به کوشش وصیالله محمدعباس، بیروت، ۴۰۳ق/۹۸۳م.
(۲۰) ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، بیروت، داراحیاءالتراث العربی.
(۲۱) تفسیر، منسوب به امام حسن عسکریع، قم، ۴۰۹ق.
(۲۲) خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش اکرم ضیاء عمری، دمشق / بیروت، ۳۹۷ق.
(۲۳) خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش اکرم ضیاء عمری، ریاض ۴۰۲ق/۹۸۲م.
(۲۴) دیوان امام علیع، قم، ۳۶۹ش.
(۲۵) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۴۱۳ق/۹۹۳م.
(۲۶) ذهبی، محمد، العبر، به کوشش صلاحالدین منجد، کویت، ۹۴۸م.
(۲۷) سخاوی، محمد، التحفة اللطیفة، بیروت، ۹۹۳م.
(۲۸) سیوطی، الخصائص الکبری، بیروت، ۴۰۵ق/۹۸۵م.
(۲۹) شیخ طوسی، محمد، رجال، نجف، ۳۸۱ق/ ۹۶۱م.
(۳۰) طبری، تاریخ.
(۳۱) طبری، احمد، الریاض النضرة، به کوشش عیسی عبدالله محمد مانع حمیری، بیروت، ۹۹۶م.
(۳۲) فاکهی، محمد، اخبار مکة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، بیروت، ۴۱۴ق/۹۹۳م.
(۳۳) کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۳۴۸ش.
(۳۴) کلینی، محمد، الکافی، تهران، ۳۶۵ش.
(۳۵) مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۳۶) یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دار صادر.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلال حبشی»، ج۱۲، شماره۵۰۱۱.