بنی مقرن مزنی (اصلی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی مقَرّن مزَنی خانوادهای
بیابان نشین از قبیله مُزینهاند.
آنان فرزندان
مقرن بن عامر بن صبح (یا
عائذ بن میجا از قبیله بیابان نشین و
عدنانی مزینه و از همپیمانان
اوس در
یثرب بودند.
محل سکونت قبیله مزینه، در نزدیکی
مدینه بود.
شمار فرزندان مقرن را به اختلاف ۷
یا ۱۰ تن
دانستهاند. ابن سعد
نامهای ایشان را نعمان، سوید، معقل، سنان، عقیل، عبدالرحمن و عبدالرحمن بن عقیل بن مقرن (نوه مقرن) بر شمرده است.
ابن حزم ،
نام ۶ تن را ذکر کرده و به جای دو نام پایانی (عبدالرحمن) از
معاویه و نعیم ، نام برده است. منابع تفسیری بیشتر از دیگر منابع به بنی مقرن پرداختهاند. در این میان
قرطبی افزون بر آنها از عقیل و سنان نام برده و
واحدی و
میبدی از سه تن از فرزندان مقرن (معقل، سوید و نعمان) یاد کردهاند.
بنا به گزارشی، نعمان بن مقرن با ۱۰ تن از قبیله مُزینه به سرپرستی خزاعی بن عبد نُهْم که خود متولی بتی به نام «نُهْم» بود پس از شکستن آن بت، به
مدینه آمد و وعده
اسلام قومش را به
رسول خدا داد و پس از آن قبیله مُزینه
مسلمان شدند.
به نقل خود نعمان وی همراه ۴۰۰ تن از قبیله مُزینه، طی هیئتی در
رجب سال پنجم هجرت،
نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمده و
اسلام آوردند،
از این رو و نیز با توجه به اینکه عمده قبایل عرب در سال نهم نزد پیامبر آمدند، گفته شده: هیئت قبیله مُزینه اولین هیئت عدنانی (مُضَر) بود که خدمت رسول خدا رسید.
هرچند در این گزارش به جز نعمان از دیگر پسران مقرن، یادی نشده؛ اما از گزارشهایی که حکایت از
مهاجرت همزمان نعمان با برادرانش دارد
چنین برمی آید که آنان، طی همین
وفد ، اسلام آوردهاند. منابع بسیاری از بنی مقرن به نیکی یاد کرده و همگی آنان را اهل هجرت و از
صحابه دارای فضل دانستهاند.
ابن مسعود از آنان با عنوان «خاندان ایمان» یاد کرده است.
مشهور است که خانوادهای به تعداد فرزندان مقرن که همگی به
مدینه هجرت کرده و در زمره صحابه باشند، وجود ندارد،
هرچند
ابن اثیر در این قول تردید کرده و فرزندان
حارثة بن هند اسلمی را به تعداد ۸ تن که همگی در
بیعت رضوان شرکت داشتند صاحب فضیلت یاد شده دانسته است.
درباره زندگی پسران مقرن (جز نعمان، سوید و معقل) اطلاعات محدودی در اختیار است.
ابن سعد و
قرطبی از حضور جمعی پسران مقرن در
غزوه خندق خبر دادهاند. از میان ایشان
نعمان بن مقرن ، مکنّا به ابو عمرو،
یا ابوحکیم در
فتح مکه و
غزوه حنین جزو پرچمداران قبیله مُزینه بود. برخی سیره نویسان به گاه سخن از نبرد
تبوک از آنان یاد کرده و مقصود از
بکائین را بنی مقرن دانستهاند که به رغم اشتیاق فراوان برای شرکت در
جنگ ، از آن رو که امکانات
سفر نداشتند گریان بودند.
برخی از ایشان راوی
حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودند، چنان که
معقل و فرزندش
عبدالله بن معقل ، مشهور به
ابوالولید مزنی از تابعان
ثقه است که از
علی علیهالسّلام حدیث نقل کرده است.
سوید
و پسرش معاویه
و نعمان هم
به عنوان راوی حدیث معرفی شدهاند.
در نبردهایی که در دوران خلافت ابوبکر بر ضد
ارتداد قبایل شکل گرفت نام نعمان و سوید به عنوان فرماندهان جناح راست و ساقه به چشم میخورد.
نیز از ابوحکیم
عقیل بن مقرن یاد شده که در جریان فتح عراق از جانب
خالدبن ولید ماموریت یافت به اُبلّه رود.
سویدبن مقرن، مکنّا به ابوعلی
یا ابوعدی که از فرماندهان عمر بود با اهل
طبرستان صلح کرد.
نعمان نیز از سوی خلیفه دوم بر «کسکر» حاکم بود. گزارشهای دیگری نیز از مسئولیتهای او در زمان عمر ارائه شده است.
شاید بارزترین نقش فرزندان مقرن در جنگ نهاوند باشد که مورخان به حضور سه تن ازآنان اشاره کردهاند. در این نبرد (سال۲۱) نعمان فرمانده سپاه مسلمانان و اولین کسی بود که به دست ایرانیان کشته شد.
گویند: عمر خبر کشته شدن او را روی منبر، اعلام کرد و دست بر سر گذاشت و گریست.
سوید پس از شهادت برادرش نعمان، پرچم را به دست گرفت و در نهایت، این جنگ به پیروزی مسلمانان در نهاوند انجامید.
شبیه چنین گزارشی برای معقل بن مقرن نیز ارائه شده است.
در جریان فتوحات، فرزندان مقرن به عراق مهاجرت کردند. نعمان ابتدا در بصره و پس از آن در کوفه ساکن گشت.
عقیل مکنّا به ابو حکیم،
سوید
و معقل و بازماندگانش نیز در کوفه اقامت کردند.
۱. برخی مفسران و سیره نویسان نزول آیه ۹۲ توبه
را در شان بنو مقرن دانستهاند که به جهت تنگدستی به رغم تمایل به شرکت در غزوه تبوک، از آن باز ماندند
و میگریستند، از این رو به «بکائون» شهرت یافتند: «ولا عَلَی الَّذینَ اِذا ما اَتَوکَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا اَجِدُ ما اَحمِلُکُم عَلَیهِ تَوَلَّوا واَعیُنُهُم تَفیضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنـًا... و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا (برای رفتن به جنگ بر ستوری) سوارشان کنی گفتی: چیزی نمییابم که شما را بر آن نشانم، بازگشتند، در حالی که دیدگانشان از این اندوه که چیزی ندارند تا (در رفتن به جهاد) هزینه کنند سرشک میبارید».
قرطبی
و ثعالبی
ادعا کردهاند که جمهور مفسران نزول این آیه را درباره آنان دانستهاند. البته مفسران در تعیین بکائون آرای همسانی ندارند.
۲. به نقل مجاهد، آیه ۹۹ توبه:
«و مِنَ الاَعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ ویَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبـت عِندَ اللّهِ و صَلَوتِ الرَّسولِ...». نیز درباره بنی مقرن نازل شده است.
براساس این آیه خداوند در برابر صحرانشینانی که انفاق خود را هدر دادن دارایی خود میدانند
بنی مقرن را از بادیه نشینانی دانسته که برای تقرب الهی انفاق میکنند. از عبدالله بن معقل (مُغَفَّل) مُزنی نیز نقل شده که این آیه درباره ما ۱۰ تن از بنی مقرن نازل گشت.
۳. به نقل از سدی
مقصود از «معذّرون» در آیه «و جاءَ المُعَذِّرونَ مِنَ الاَعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم... عذر دارندگان از بادیه نشینان (با اینکه جهاد بر آنان واجب نبود) آمدند تا به آنها رخصت داده شود (که به کارزار نروند)»
بنو مقرن هستند که در جریان غزوه تبوک بر اثر تنگدستی از شرکت در آن واقعاً معذور بودهاند.
منابع:
اخبار الطوال؛ اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الانساب؛ البدایة و النهایه؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ تاویل مختلف الحدیث؛ تاریخ ابن خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدر المنثور فی التفسیر بالماثور؛ سنن الترمذی؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان؛ صحیح البخاری؛ الطبقات الکبری؛ کتاب الخصال؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مسند احمد بن حنبل؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب القدیمة والحدیثه؛ المعجم الکبیر؛ معرفة الثقات؛ معرفة علوم الحدیث؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ المقتضب من کتاب جمهرة النسب؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ الناصریات.
gt;الناصریات، ص۴۲۲.