• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنیاد پهلوی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از بنیادهای مهم اقتصادی، فرهنگی وابسته به دربار پهلوی، بیناد پهلوی بود، پس از آن که رضاشاه پهلوی ناچار به استفعا شد و از ایران تبعید گردید، موج اعتراض و نارضایتی علیه روش‌های غاصبانه وی و فریادخواهی برای باز پس گرفتن اموال و املاکی که در زمان او تصاحب شده بود، پدیدار شد و به مجلس و مطبوعات کشید. محمدرضا پهلوی در نخستین اقدامات خود برای جلوگیری از اوج گرفتن اعتراضات، و احتمالا به توصیه محمدعلی فروغی، در جلسه سی‌ام شهریور تمام املاک، مستغلات، و کارخانجاتی را که از طریق پدرش به نام وی شده بود، به دولت واگذار کرد تا در عمران و آبادانی کشور و امور خیریه صرف شود و اگر کسانی باشند که نسبت به املاک، ادعای غبنی داشته باشند، پس از رسیدگی به شکایت آن‌ها از محل همین املاک رفع شود.
[۱] سالنامه پارس، بخش اول، ص۱۱۵.




اما بعد از گذشت ۷ سال، دولت لایحه‌ای به مجلس فرستاد که بر اساس آن بسیاری از آن املاک و مستغلات به مالکیت محمدرضا پهلوی باز می‌گشت: این لایحه در ۲۰ تیر ۱۳۲۸ در یک ماده واحده به این ترتیب تصویب شد که اموال مزبور به نام «موقوفه خاندان پهلوی» نامیده و عواید ناشی از این دارایی‌ها صرف امور خیریه شود. محمدرضا پهلوی دستور تاسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی» را جهت اداره دارایی‌های مذکور صادر کرد.
شاه برای به جریان‌ انداختن پو‌ل‌های حاصل از فروش املاک سلطنتی به دهقانان و درآمدهای ناشی از اجاره مستغلات و تاسیسات وابسته و درآمد محصولات کشاورزی، به تاسیس دفتر املاک اختصاصی اقدام کرد.
به دنبال افزایش درآمدهای نفتی و فعالیت‌های تجاری و کشاورزی، شاه تصمیم گرفت، محلی برای تمرکز سرمایه خود در آن به منظور قانونی کردن ثروت بی‌حساب خود و کاستن از فشار سخنانی مبنی بر غصبی بودن دارایی‌های خود تاسیس کند. بنیاد در سال ۱۳۳۷ ش به جای دفتر املاک اختصاصی ایجاد شد.

۱.۱ - بنیاد پهلوی

به این ترتیب بنیاد پهلوی به وجود آمد و به یکی از سازمان‌هایی تبدیل شد که به طور رسمی‌ با نام خاندان پهلوی فعالیت می‌کرد. این بنیاد در ظاهر یک سازمان خیریه بود که از ثروت شخصی شاه تغذیه می‌کرد.
[۳] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۴۴، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
شاه امیدوار بود که این بنیاد به یکی از سازمان‌های بزرگ خیریه دنیا تبدیل شود. در سال ۱۳۴۰ با توجه به وجود حساسیت در مورد ثروت شخصی شاه، او دارایی‌های عمده خود را به بنیاد منتقل کرد که ارزش آن بالغ بر ۱۳۵ میلیون دلار بود.
[۴] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۴۴، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
و اسدالله علم در ۶ مهر همان سال به مدیر عاملی آن برگزیده شد. انتقال ثروت به یک بنیاد خیریه، از فشار گروه‌هایی که معتقد بودند دارایی‌های شاه غصبی و متعلق به مملکت است، می‌کاست. این بنیاد در حقیقت در تیول شاه قرار گرفت و او به همراه خانواده‌اش جزو سهامداران عمده اکثر موسسات و شرکت‌های موجود در ایران درآمدند.


هر چند بنیاد در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران حضور فعال همه جانبه‌ای داشت، فهرست کاملی از دارایی‌های خود را ارایه نمی‌داد؛ اما سند جالبی که گزارش ماهانه یکی از بانک‌های سوئیس درباره بنیاد پهلوی است، درآمد بنیاد را در ماه اعلام و گزارش «۱۲ میلیون» دلار برآورده کرده که از طرف شرکت ملی نفت ایران به حساب بنیاد پهلوی واریز شده است. سرمایه بنیاد تنها دارایی شاه، و اطرافیان او نبود. شاه قسمتی از پول حاصل از فروش سالانه نفت و وام‌های دریافتی از آمریکا و بانک جهانی را به حساب بنیاد پهلوی منتقل می‌کرد.
[۵] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۰، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.

مطابق تبصره ۲ ماده ۱۸۲ مالیات‌های فعالیت‌های مستقیم بنیاد پهلوی و تمام موسساتی که به آن تعلق داشتند، از دادن مالیات معاف شده بودند.
[۶] رواسانی، شاپور، دولت و حکومت در ایران، ص۲۶۲.
توجه به قیمت چند شرکت متعلق به بنیاد، تصویر روشن‌تری از میران دارایی‌های این بنیاد به دست می‌دهد.
[۷] بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۴۹، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.

دارایی‌های اولیه بنیاد؛ شامل چندین هتل و کارخانه سیمان و شرکت بیمه و یک بانک و کشتی‌های تجاری و چند موسسه صنعتی و تجاری گفته شده است. مالکیت و اداره امور شرکت ملی کشتی‌رانی ایران نیز به بنیاد تعلق داشت که بعدها به شرکت ملی نفت تبدیل شد. میزان دارایی‌های بنیاد میان دو میلیارد و هشتصد میلیون تا سه میلیارد و دویست میلیون دلار تخمین زده شده است که این رقم، بدهی‌ها و قیمت دائم التغییر زمین‌ها را شامل نمی‌شود.
[۸] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۵، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.

بانک عمران تماماً به بنیاد تعلق داشت.
[۹] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۵، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
علاوه بر بانک عمران، ۱۵٪ سهام بانک‌های تجاری به بنیاد تعلق داشت. سی درصد سهام بانک ایرانشهر و سهام کمتری در بانک ایران و انگلیس و بانک اعتبارات و ۶/۱ درصد سهام بانک توسعه صنعتی ایران، از آن بنیاد پهلوی بود.
[۱۰] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۷، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.

بیش از ۸۰٪ درصد بیمه ملی ایران، متعلق به دنیا بود و درآمد سالانه آن حداقل به ۵ میلیون دلار می‌رسید. سرمایه‌گذاری‌های بنیاد، بیشتر در صنایع ساختمانی و سیمان، صنایع اتومبیل سازی، لاستیک‌سازی، ماشین آلات ساختمانی، چرم‌سازی و ماشین آلات دفتری و داروسازی، شرکت‌های کشت و صنعت، کارخانه‌های قند، هتل‌داری و... انجام می‌گرفت.
از جمله سرمایه گذاری‌های خارجی بنیاد پهلوی نیز می‌توان به خرید ساختمان De Pinna در نیویورک اشاره کرد.
اساسنامه بنیاد تنوع در سرمایه‌گذاری را برای «کمک به سرمایه اولیه» مجاز می‌دارد. به این منظور می‌شد «در طرح‌های مولد و سودآور و خرید مایملک جدبد» سرمایه‌گذاری کرد. (بنیاد اشرف پهلوی هم که اشرف ادعا می‌کرد همه ثروتش را وقف آن کرده است مجاز بود به فعالیت‌های تجاری بپردازد)
[۱۱] اساسنامه بنیاد پهلوی، بخش ۵ ماده ۹.
[۱۲] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.


۲.۱ - دارایی‌های بنیاد

دارایی‌های بنیاد عبارتند بودند از:
۱- بانک‌ها، شرکت‌ها و موسسات سرمایه گذاری
۲- صنایع فلزی و صنعتی
۳- صنایع ساختمانی
۴- معادن
۵- شرکت‌های ساختمانی
۶- صنایع غذایی و واحدهای کشاورزی و دامداری
۷- بازرگانی
۸- خدمات
[۱۳] بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۵۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.


۲.۲ - شخصیت اول بنیاد

شخصیت اول بنیاد، شاه بود و ۵/۲ درصد درآمد خالص بنیاد، متعلق به او بود. بعد از او ده نفر از اعضای برجسته بنیاد هر کدام ۵/۲ درصد درآمد خالص را بهره‌مند می‌شدند. ۵ نفر از این افراد، از مقام‌های حکومتی؛ یعنی نخست وزیر، وزیر دربار، رئیس سنا، رئیس مجلس و رئیس دیوان عالی کشور بودند و پنج نفر بعدی را شاه مستقیما برمی‌گزید.
[۱۴] هویدا، فریدون، سقوط شاه، ص۱۴۶، ترجمه ح، مهران، تهران، اطلاعات.
[۱۵] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۴۹۱، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱.

آموزگار، مدیر عامل بنیاد پهلوی بود که مطابق نظر شاه در فعل و انفعالات اقتصادی از کارخانه و هتل گرفته تا شهرک سازی، ساخت و ساز و کازینوداری شرکت می‌کرد و برای بنیاد و خود سهمی‌می‌گرفت.
[۱۶] انصاری، احمد علی مسعود، من و خاندان پهلوی، ص۱۱۲، تنظیم محمد برقعی، تهران، نشر نو، ۱۳۷۲.



قدرت اقتصادی ناشی از اداره بنیاد پهلوی بنابراین روشن است؛ اما استفاده‌های پنهانی از درآمدهای بنیاد پهلوی کمتر واضح است: ماروین زونیس در گفتگو راجع به «مستمری»‌هایی که بنیاد می‌پرداخت، می‌نویسد: «هنوز هم مستمری‌هایی به طبقات ممتاز و ضد ممتاز هر دو پرداخت می‌شود و بنیاد پهلوی ممر این پرداخت‌هاست.
با افزایش فاصله میان حقوق کارکنان دولت و بخش خصوصی بر اثر افزایش درآمد نفت در سال ۱۹۷۳، بنیاد منبع مهمی‌ برای اعطای مزایا به گروهی از مقامات دولتی برای حفظ آنها بر سر کار خودشان شد. پول‌های بنیاد برای پرداخت پاداش‌های نقدی یا وام‌های کم بهره در ازاء خدمت‌های شایسته افراد به کار می‌رفت.
از بنیاد برای ایجاد درآمدهای اضافی برای اعضا خانواده سلطنتی چه به صورت یک پرداخت منظم و چه به صورت دادن سرمایه برای یک کار خاص هم استفاده می‌شد.
تصور بر این است که حتما به بعضی اعضای دور خانواده وسیع پهلوی هم حداقل سالی یک میلیون دلار برای مخارج اولیه‌شان به جز کمک در سرمایه‌گذاری‌های اصلی مثل خرید خانه‌های جدید و غیره کمک می‌شده است.
[۱۷] بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.

به طور کلی خانواده سلطنتی در امر تجارت ترجیح داده‌اند با یکدیگر همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند و شیوه خوش‌بینی‌ پیش گیرند.
طبق هر ضابطه‌ای در کار اداره بنیاد پهلوی مقدار زیادی عدم کارآیی وجود داشته است. احتیاط و وفاداری بیشتر از نبوغ پاداش گرفته است.
اما این عدم کارآیی در درآمد این بنیاد روی هم رفته تاثیری نداشته است. از یک طرف احتیاجات مالی بنیاد، یا بهتر گفته شود احتیاجات مالی رژیم از طرف خزانه مملکت تامین می‌شد و از طرف دیگر بنیاد می‌توانست از پول‌های سری شرکت ملی نفت ایران تغذیه کند. گسترش و مقیاس عظیم عملیات بنیاد به نحوی بود که امکان نداشت به تنهایی بتواند میزان نقدینگی مورد لزوم را داشته باشد و طبیعی‌ترین منبع سری آن شرکت ملی نفت ایران بود.
مقدار پول‌هایی که از محل درآمد بنیاد به امور خیریه اختصاص داده می‌شد، در طول سال‌ها نه تنها افزایش نیافت، بلکه به اعتقاد بسیاری از مردم کم هم شد، بخصوص که دولت برای امور رفاهی اقدامات آگاهانه‌تری در پیش گرفته بود.
[۱۸] بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.



بنیاد پهلوی سه هدف اساسی را دنبال می‌کرد: «۱- یافتن منابع مالی برای شرکت متعلق به شاه ۲- کنترل اقتصاد کشور از طریق سرمایه‌گذاری در زمینه‌های مختلف ۳- حمایت مالی از افراد وفادار به سلطنت.»
[۱۹] نراقی، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوین، ص۹۴، ترجمه سعید آذری، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۲.
[۲۰] مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، ص۳۵۴، تهران موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (جمعی از نویسندگان) ۱۳۸۴.

بنیاد پهلوی، در آغاز کار خود، برنامه‌های خیریه و نیکوکارانه زیادی را اعلام کرد. (سود بردن از نام خیریه برای بنیاد پهلوی هم چنان مورد استفاد بود.)
[۲۱] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد ۱۲۱۶۸، اسناد شماره ۷۷ و ۷۸.
اعطای بورس تحصیلی، کمک به مستندان، (در تبلیغات مطرح می‌شد که موقوفات بنیاد پهلوی برای کمک و معاضدت به مستمندان در نظر گرفته شده است.)
[۲۲] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ک ۱۲۱۶۸، اسناد شماره ۲۴۳- ۲۴۴.
پوشش دادن کر و کور و لال‌ها، دادن لباس به نیازمندان و یتیمان، دادن افطاری، کمک به خانواده کسانی که جان خود را در راه وطن از دست داده بودند و مواردی از این نوع، جزء تبلیغات خیرخواهانه بنیاد محسوب می‌شد.
[۲۳] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.

با تاسیس چنین محلی که به بنیاد پهلوی موسوم شد، املاک و مستغلات با عنوان وقف به این بنیاد منتقل گردید و شاه با این ترفند از واگذار کردن مقدار زیادی از موارد غصبی رضاخان به صاحبان آن سرباز زد.
اگر چه بنیاد پهلوی به نام یک بنیاد خیریه و برای انجام کارهای نیکوکارانه تاسیس شد و ظاهرا فعالیت‌هایی؛ از جمله اعطای بورس به دوازده هزار دانشجو، کمک به ایتام و چاپ کتاب انجام می‌داد. در زیر نام بنیاد خیریه و تبلیغات گسترده رژیم در نیکوکار معرفی کردن، اعضای خانواده سلطنتی، فعالیت گسترده‌ای برای چپاول ثروت ملی و تاراج دارایی‌های کشور و انتقال آن به خارج آغاز کرده بود، این کارهای به ظاهر خیریه، به نام خانواده سلطنتی و برای محبوب کردن آن‌ها انجام می‌گرفت. اما بنیاد پهلوی و ثروت خانواده سلطنتی، منبع اصلی هزینه این کارها، نبود، بلکه بار این هزینه‌ها بر دوش دولت گذاشته شده بود. بودجه مملکتی، پنهان از مردم و به میزان زیاد مستقیما به بودجه بنیاد منتقل می‌شد و به اداره بنیاد کمک می‌کرد. در حقیقت بنیاد با گسترش دخالت و فعالیت خود در سطوح گوناگون اقتصادی و اجتماعی، اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کرد.
[۲۴] گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.

فعالیت اقتصادی غیر قانونی بنیاد چنان چشمگیر شده بود که یکی از مشاوران فرح، احسان نراقی معتقد است که «فعالیت‌های شک برانگیز» بنیاد موجبات اضمحلال سلنطنت را در ایران پدید می‌آوردند.
[۲۵] مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، ص۳۵۵، تهران موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (جمعی از نویسندگان) ۱۳۸۴.

این نظر وجود دارد که این بنیاد در نظر شاه یک سازمان موازی دولت برای کنترل و هدایت پروژه‌های بخش خصوصی و غیر امنیتی بود.
[۲۶] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۴۹۱، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱.

به طور کلی بنیاد پهلوی در امر سرمایه‌گذاری محافظه‌کاری پیش گرفته و روی تنوع سرمایه گذاری‌هایش در امرو مربوط به ساختمان به صورت گسترش عمودی تاکید زیادی داشت و به این ترتیب به فعالیت اصلی‌اش، یعنی امور ساختمانی کمک می‌کرد.
شرکت‌هایی که بنیاد پهلوی در آن‌ها سهامی‌ داشت، اگر با مشکلی مواجه می‌شدند، برای حل مشکلاتشان خارج از مسیرهای عادی اداری مملکت به شریف امامی‌ متوسل می‌شدند. در جامعه اقتصادی مملکت یک اعتقاد کلی وجود داشت، مبنی بر این که شرکت‌های وابسته به بنیاد موقعیت ویژه و ممتازی داشتند.
با وجود این تصور این‌که شریک بودن خانواده سلطنتی همیشه می‌تواند، برنامه‌ریزی غلط، مدیریت بد، و رقابت بین المللی را خنثی کند، اشتباه است.
[۲۷] بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۰، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.



بنیاد پهلوی در زمینه خدمات فرهنگی گام‌های بزرگی برداشته است که از آن جمله: توسعه زبان و ادبیات و فرهنگ و هنر ایران در کشورهای هم‌جوار و سایر ممالک خارج و هم‌چنین برگزاری مسابقه شاهنشاهی بهترین کتاب سال می‌باشد که بی‌شک باعث تشویق فضلا و دانشمندان و نویسندگان می‌شود؛ به طوری که از ابتدای برقراری این مسابقه تا کنون یک هزار و چهار صد جلد کتاب در رشته‌های گوناگون به رشته تحریر درآمده و برای شرکت در مسابقه به قسمت فرهنگی بنیاد تسلیم گردیده و جمعا ۸۱ نفر از دانشمندان و نویسندگان و مترجمان برنده مسابقات شاهنشاهی بهترین کتاب سال شده‌اند. از جمله سازمانهای وابسته به بنیاد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب می‌باشد که در سال ۱۳۳۳ بنا به فرمان مطاع ملوکانه به منظور ایجاد جنبش در امر کتاب به وجود آمد و از آن تاریخ تا کنون اقدام به انتشار یک سلسله آثار سودمند در رشته‌های مختلف علم و ادب شده که مسلما در تربیت ذهنی و فرهنگی افراد کشور بسیار موثر است.
[۲۸] میرخلف زاده، حسین، سیری در تاریخ شاهنشاهی ایران، تهران، انتشارات اقبال، سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی.



پس از پیروزی انقلاب، این بنیاد، به «بنیاد علوی» تغییر نام یافت و سرپرست آن در اسفند ۱۳۵۷ از سوی نخست وزیر دولت موقت، منصوب شد. با تصویب قانون ملی شدن بانک‌ها و شرکت‌های بیمه و بازرگانی در خرداد ۱۳۵۸، سهام بنیاد پهلوی در بانک‌ها و شرکت‌های ملی شده به تملک دولت در آمد. بعد از تاسیس «بنیاد مستضعفان» و ایجاد سازمان‌های تخصصی آن، بخش‌های مختلف بنیاد علوی، مانند کارخانه و هتل‌ها به سازمان‌های تابعه بنیاد مزبور انتقال یافت و فقط املاک بنیاد پهلوی هم‌چنان در اختیار بنیاد علوی ماند. سپس طبق حکم دادگاه‌های ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی، در بهمن ۱۳۷۴، کلیه اموال و املاک بنیاد علوی به مالکیت «بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی» درآمد و این حکم به سازمان ثبت اسناد و املاک ابلاغ شد. از آن تاریخ، بنیاد علوی تنها با نام حقوقی «بنیاد علوی» باقی ماند و شرکت خدمات مهندسی و شهر سازی علوی، از شرکت‌های تابعه بنیاد مستضعفان، با همکاری کارکنان بنیاد علوی، تصدی فروش آن املاک را به وکالت از سوی بنیاد مستضعفان بر عهده گرفت. کار این شرکت، واگذاری عرصه املاک، با شرایط سهل به کسانی است که مالک اعیانی آن‌ها هستند.


۱. سالنامه پارس، بخش اول، ص۱۱۵.
۲. دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۱۹۵۱، بنیاد دایره‌المعارف اسلامی.    
۳. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۴۴، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۴. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۴۴، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۵. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۰، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۶. رواسانی، شاپور، دولت و حکومت در ایران، ص۲۶۲.
۷. بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۴۹، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.
۸. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۵، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۹. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۵، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۱۰. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۷، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۱۱. اساسنامه بنیاد پهلوی، بخش ۵ ماده ۹.
۱۲. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۱۳. بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۵۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.
۱۴. هویدا، فریدون، سقوط شاه، ص۱۴۶، ترجمه ح، مهران، تهران، اطلاعات.
۱۵. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۴۹۱، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱.
۱۶. انصاری، احمد علی مسعود، من و خاندان پهلوی، ص۱۱۲، تنظیم محمد برقعی، تهران، نشر نو، ۱۳۷۲.
۱۷. بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.
۱۸. بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.
۱۹. نراقی، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوین، ص۹۴، ترجمه سعید آذری، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۲.
۲۰. مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، ص۳۵۴، تهران موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (جمعی از نویسندگان) ۱۳۸۴.
۲۱. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد ۱۲۱۶۸، اسناد شماره ۷۷ و ۷۸.
۲۲. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ک ۱۲۱۶۸، اسناد شماره ۲۴۳- ۲۴۴.
۲۳. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۲۴. گراهام، رابرت، ایران سراب قدرت، ص۱۹۳، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، سحاب کتاب، ۱۳۷۸.
۲۵. مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، ص۳۵۵، تهران موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (جمعی از نویسندگان) ۱۳۸۴.
۲۶. نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، ص۴۹۱، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱.
۲۷. بختیاری، شهلا، مفاسد خاندان پهلوی، ص۲۰۰، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴.
۲۸. میرخلف زاده، حسین، سیری در تاریخ شاهنشاهی ایران، تهران، انتشارات اقبال، سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی.
۲۹. دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۱۹۵۱، بنیاد دایره‌المعارف اسلامی.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تاسيس بنياد پهلوي و ماهيت آن» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۰۳.    



جعبه ابزار