• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیع کالیء به کالیء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بیع کالیء به کالیء یا بیع نسیئه به نسیئه این است که شخص متاعی را بخرد به ثمن مؤجل و پس از انقضای أجل از أدای آن عاجز گردد و به بایع بگوید: آن را به بیش‌تر از ثمن اول به من بفروش و مهلت دیگری بده تا بهای آن را بپردازم و بین آنان تقابض انجام نشود،
[۱] نهایة اللغه ذیل «کلاء».
[۲] حدائق الناضره، ج۵، ص۲۴۰.
[۳] المهذب، پاورقی کتاب، ج۱، ص۲۷۱.
بیع دین به دین،
[۴] المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۷.
[۵] شرح الزرقانی بر موطا، ج۳، ص۳۰۸.
بیعی که در آن ثمن و مثمن هر دو مدت‌دار باشد.
[۶] شرح لمعه، ج۱، ص۲۹۳.
[۷] المهذب، پاورقی کتاب، ج۱، ص۲۷۱.





این نوع بیع به اتفاق عامه و خاصه باطل می‌باشد به جهت حدیث ذیل: «نهی النبی(ص) عن بیع الکالیء بالکالیء».
[۸] حدایق الناصره، ج۵، ص۲۴۰.
[۹] المغنی، ج۴، ص۳۷.
[۱۰] شرح زرقانی، ج۳، ص۳۰۸.




لفظ کالیء مأخوذ از کلاء است. گفته می‌شود «کَلَاءهُ کَلاءً و کلااءً: حرسه و حفظه... و کلاء الدین ای تأخر... والکالیء: النسیئۀ».
و شاید سبب نام‌گذاری آن این باشد که هر یک از غریمین یا متبایعین از جهت دین مراقب دیگری است چون کلاء به معنای حفظ و حراست و مراقبت است.
[۱۲] شرح زرقانی، ج۳، ص۳۰۸.



 
۱. نهایة اللغه ذیل «کلاء».
۲. حدائق الناضره، ج۵، ص۲۴۰.
۳. المهذب، پاورقی کتاب، ج۱، ص۲۷۱.
۴. المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۷.
۵. شرح الزرقانی بر موطا، ج۳، ص۳۰۸.
۶. شرح لمعه، ج۱، ص۲۹۳.
۷. المهذب، پاورقی کتاب، ج۱، ص۲۷۱.
۸. حدایق الناصره، ج۵، ص۲۴۰.
۹. المغنی، ج۴، ص۳۷.
۱۰. شرح زرقانی، ج۳، ص۳۰۸.
۱۱. لسان العرب، ماده «کلاء»، ج۱، ص۱۴۵    
۱۲. شرح زرقانی، ج۳، ص۳۰۸.




جابری عرب‌لو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۷۰.



جعبه ابزار