• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیعت نساء خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بيعت نساء : بيعت زنان با پيامبر(صلى الله عليه وآله)پس از فتح مكّه در سال هشتم هجرى
بيعت در لغت به معناى عهد و پيمان و در اصطلاح به معناى پذيرش رياست و حكومت كسى‌است.[۱]    
بيعت از سنتهاى عصر جاهلى است كه به دوره اسلامى منتقل شده و مورد تأييد دين اسلام نيز قرار‌گرفته است.
افزون بر مردان، زنان نيز در موارد متعدد با پيامبر(صلى الله عليه وآله)بيعت كرده‌اند كه از ميان آنها بيعت زنان پس از فتح مكّه به «بيعت نساء» مشهور شده است.
اگرچه عبارت برخى مورخان و مشابهت تعهدهاى بيعت نساء و بيعت عقبه اول اين گمان را پديد آورده است كه بيعت عقبه نخست همان بيعت نساء باشد (‌بيعت‌عقبه)[۲]    ؛ امّا به نظر مى‌رسد كه نظر مشهور يعنى اينكه بيعت پس از فتح مكه بيعت نساء باشد قوى‌تر است، زيرا اولاً در منابعى كه از بيعت عقبه نخست ياد شده، آمده است: «بايعوا على بيعة النساء»[۳]     و اين نشان دهنده اين است كه بيعت نساء چيزى غير از بيعت عقبه اوّل بوده كه مورخان بعد به دليل تطابق شرايط آن با بيعت نساء چنين گفته‌اند. ثانياً آيه‌اى كه مواد بيعت نساء را بيان مى‌كند پس از فتح مكّه نازل شده است و ثالثاً منابع ديگر عمدتاً برآن‌اند كه بيعت نساء در سال هشتم هجرى، پس از فتح مكه روى داده است.[۴]    
پيامبر(صلى الله عليه وآله) با فتح مكه پس از بيعت مردان با ايشان، زنان را نيز به بيعت فراخواند كه در آيه ۱۲ ممتحنه(ممتحنه:۱۲) مواد بيعت اين‌گونه طرح شده و فاقد هرگونه تعهد سياسى است:«يـاَيُّهَا النَّبىُّ اِذا جاءَكَ المُؤمِنـتُ يُبايِعنَكَ عَلى اَن لا يُشرِكنَ بِاللّهِ شيــًا ولا يَسرِقنَ ولا يَزنينَ ولا يَقتُلنَ اَولـدَهُنَّ ولا يَأتينَ بِبُهتـن يَفتَرينَهُ بَينَ اَيديهِنَّ و اَرجُلِهِنَّ ولا يَعصينَكَ فى مَعروف فَبايِعهُنَّ واستَغفِر لَهُنَّ اللّهَ اِنَّ اللّهَ غَفورٌ‌رَحيم =اى‌پيامبر! چون زنان باايمان نزد تو آيند كه (با اين شرط)با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند، دروغى را كه در ميان دست و پايشان بربافته باشند پيش نياورند، (فرزند ديگران را به شوهران خود نسبت ندهند) و در هيچ كار شايسته‌اى مخالفت فرمان تو نكنند، با آنها بيعت كن و براى آنها از خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است».
تعهد پايانى آيه: «ولا يَعصينَكَ فى مَعروف»مفهومى عام داشته و براساس آن زنان بايد در هر امر پسنديده‌اى پيرو پيامبر باشند.[۵]     بعضى در تفسير آن به نهى از آداب و رسوم زنان جاهلى در سوگواريها اشاره كرده‌اند. آنان با شيون خاص خود (نَوْح) به مجلس عزا شور مى‌دادند و به نشانه عزا چهره خود را خراشيده و موهاى خود را مى‌بريدند و گريبان چاك مى‌كردند. اين كارها باعث تازه شدن كدورتهاى عهد كفر و تحريك حميّت مردان مى‌شد. بر اساس اين دسته از روايات با توجه به اينكه معروف نقيض منكر است در اين آيه از اين كار ناپسند نهى شده است.[۶]     برخى روايات نيز اين بخش از آيه را به نهى از خلوت كردن زنان با مردان نامحرم تفسير كرده‌اند.[۷]    
درباره شيوه بيعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) با زنان نيز گزارشهاى متعدد و متفاوتى نقل شده است. بر اساس برخى گزارشها پيامبر(صلى الله عليه وآله) با پوشاندن دست خود با پارچه، به شيوه معمول با زنان بيعت كرده است [۸]    ؛ امّا بيشتر روايات دست دادن پيامبر(صلى الله عليه وآله) با زنان را ردّ كرده‌اند؛ ولى در چگونگى بيعت اختلاف دارند. برخى روايات سخن از آن دارد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)به گفت و گوى حضورى بسنده كرده و باخواندن مواد بيعت بر زنان با آنها بيعت كرده است.[۹]     به گفته رواياتى ديگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) ابتدا دست خود را در آب تشتى فرو برده و سپس از زنان بيعت كننده مى‌خواستند دستشان را در آن فرو برند. پس از آن، شروط و مواد بيعت را بر آنها مى‌خواندند.[۱۰]     دسته‌اى ديگر از روايات به نيابت برخى اشخاص از پيامبر(صلى الله عليه وآله) در بيعت گرفتن از زنان از روى لباس اشاره كرده‌اند.[۱۱]    
از نكات جالب اين بيعت حضور هند، همسر ابوسفيان در ميان زنان بيعت كننده بود. او كه به سبب كار زشت خود با پيكر حمزه سيدالشهداء از كيفر پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى‌هراسيد، به صورت ناشناس در ميان زنان حضور يافت و هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)مواد بيعت را بيان كرد نتوانست خود را كنترل كند و با‌اعتراض اين بيعت را تبعيض و به زيان زنان دانست.[۱۲]    
فهرست منابع:
البداية و النهايه؛ ترتيب كتاب العين؛ تفسير القرآن العظيم، ابن ابى حاتم؛ تفسير القمى؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجواهر الحسان فى تفسير القرآن، ثعالبى؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ الدر المنثور فى التفسير بالمأثور؛ الروض الانف؛ روض الجنان و روح الجنان؛ سنن النسائى؛ السيرة النبويه، ابن هشام؛ صحيح البخارى؛ الطبقات الكبرى؛ الكافى؛ الكامل فى التاريخ؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ مجمع‌البيان فى تفسيرالقرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ النكت و العيون، ماوردى.
[۱۳]     ترتيب العين، ص ۱۰۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۵۵۷، «بيع».
[۱۴]     البداية والنهايه، ج ۳، ص ۱۱۹؛ روض الانف، ج ۴، ص ۷۰.
[۱۵]     الطبقات، ج ۱، ص ۱۷۱؛ تاريخ طبرى، ج ۱، ص ۵۵۹.
[۱۶]     تفسير قمى، ج ۲، ص ۳۷۷؛ الكافى، ج ۵، ص ۵۲۷؛ مجمع‌البيان، ج ۹، ص ۴۱۳.
[۱۷]     سنن النسائى، ج ۴، ص ۱۵۷؛ مجمع البيان، ج ۹، ص‌۴۱۴؛ تفسير‌ثعالبى، ج ۳، ص ۳۲۶.
[۱۸]     جامع البيان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۱۰۰؛ تفسير ماوردى، ج ۵، ص‌۵۲۵؛ مجمع البيان، ج ۹، ص‌۴۱۴؛ تفسير قرطبى، ج ۱۸، ص ۴۸.
[۱۹]     جامع البيان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۱۰۳؛ الطبقات، ج ۸، ص ۸؛ روض‌الجنان، ج ۱۹، ص ۱۷۱.
[۲۰]     الطبقات، ج ۸، ص ۳؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۵۱؛ تفسير ماوردى، ج ۵، ص ۵۲۴.
[۲۱]     مسند احمد، ج ۷، ص ۲۲۰؛ صحيح البخارى، ج ۷، ص ۱۵۸؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۷۱.
[۲۲]     الكافى، ج ۵، ص ۵۲۶؛ تفسير قمى، ج ۲، ص ۳۷۷؛ كشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۷۶.
[۲۳]     تفسير ماوردى، ج ۵، ص ۵۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۳۹؛ الكامل، ج ۲، ص ۲۵۳؛ روض‌الجنان، ج ۱۹، ص ۱۷۱.
[۲۴]     الكامل، ج ۲، ص ۲۵۳؛ البداية والنهايه، ج ۴، ص ۲۵۵؛ مجمع‌البيان، ج ۹، ص ۴۱۴.



جعبه ابزار