بینه (دلیل)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیِّنه، کلمهای به کار رفته در
قرآن کریم که در طول تاریخ نزد
مسلمانان به اصطلاحی قرآنی و فقهی گراییده است و بیشتری بار معنایی آن را میتوان در حالات فعلی و اسمی، در مفاهیم روشن و آشکار شدن و نیز
دلیل و
گواه دانست. در نگاهی ابتدایی، این واژه صفت مینماید، اما در بررسی کاربردهای آن در قرآن و
فقه اسلامی، چنین به نظر میرسد که این واژه اسمی است که در هریک از این متون به یک اصطلاح به معنایی خاص به کار رفته، و غالباً هر یک از این متون آن را در معنایی متفاوت از دیگری به کار برده است.
بینه از ریشۀ فعلی «بان ـ یبین» اشتقاق یافته که با پیشینهای قدیم، در دیگر زبانهای سامی از جمله عبری، آرامی، سریانی، حبشی و سبایی کاربرد داشته، و غالباً به معنای جدا، متمایز و مجزا شدن، واضح و شفاف سخن گفتن و تشخیص دادن به کار رفته است.
بر این اساس، در زبانهای سامی، «تمایز» از مهمترین مؤلفههای معنایی این واژه به شمار میرود. در
زبان عربی هم که معنای این واژه عمدتاً «آشکارشدن» آمده،
بیشترین کاربرد بر معنای «آشکاری حاصل از تفکیک و تمایز میان دو چیز مشابه» متمرکز بوده است.
بر همین اساس، در کتب لغت و
تفسیر غالباً بینه
صفت مشبهه از فعل «بان ـ یبین» و مونث «بیّن» به معنای روشن و آشکار آمده است.
در عین حال، بینه بدون موصوف، به معنای
حجت، گواه و دلیل است.
با بافتار نزول، بینه افزون بر کاربرد به معنای شهادت در دعاوی،
معنایی نزدیک به حجت و
استدلال محکم نیز داشته است.
باید گفت بینه آن هنگام که در بافتهایی مرتبط با اختلاف و درگیری به کار رفته، منحصراً به معنای
شاهد بوده، و معنایی فراتر از آن نداشته است.
واژۀ بینه و جمع آن بینات با بسامد ۷۱بار تکرار، در قرآن کریم به کار رفته که از آن میان، ۵۴بار کاربرد اسمی است که با دور شدن از کاربرد وصفی، به اصطلاحی قرآنی گراییده است. این واژه غالباً با آنچه
پیامبران به مردم ارائه کردهاند، ارتباط دارد؛ اما گاه این مفهوم گسترش یافته، و به معنای بصیرت، بینش عمیق و قدرت تشخیصی که
خدا به برخی از انسانها موهبت میکند، آمده است.
واژۀ قرآنی بینه در حالت مفرد، غالباً به معنای دلیلی است که موجب
دانش و بصیرت میشود
اما تمرکز مصادیق بینه در حالت جمع (بینات) غالباً بر جهانبینی، آموزههای فکری، اخلاقی و دینی پیامبران و استدلالهای آنهاست.
قرارگیری واژۀ
علم، بصائر
،
حکمت،
به عنوان جانشینی برای بینه، مفهوم قرآنی این واژه را آشکارا به دانایی نزدیک میسازد. همچنین قرارگیری آن در کنار واژگانی چون تفرقه، اختلاف، لغزش، کتمان و تکذیب
، معنای کهن سامی را بیشتر به
ذهن متبادر میکند.
در میان انواع آموزههای پیامبران، مفهوم صدور بینۀ قرآنی از سوی
خداوند، آن را از دیگر آموزهها مجزا میسازد. از همینرو قرآن در برخورد
انسان با این اموزهها، تجاوز از حدود الاهی پس از آگاهی از بینات را مهمترین و اصلیترین عاملی میداند که سزاوار نکوهش انسان است.
به دلیل وضوح معنا و یا سادگی اندیشۀ اسلامی در سدههای آغازین، مفسران نخستین، برای واژۀ بینه یا تفسیری ارائه نکردهاند، یا در هر آیه به تناسب بافت آیات، به تفسیر یا بیان مصداقی از
بینات پیامبران اشاره کردهاند؛ اما بهطور کلی مفسران سدههای نخستین بینه را به معنای بصیرت و بینش،
حلال و
حرام، بیانی از سوی خدا، امر و نهی الاهی، فرایض و حدود، عامل رفع شبهات و موجبات گمراهی، خبر
عذاب،
برهان و استدلال و نشانههای پیامبری یک پیامبر بدون به کار بردن واژۀ
معجزه تفسیر کردهاند.
با طرح مسئلۀ کلامی نیاز
نبی به معجزه،
متکلمان
مسلمان به ارائۀ نظراتی، به ویژه با استفاده از
آیات قرآن پرداختند.
مفسرانی هم که بر ظرایف کلامی آگاه بودند، تحت تاثیر این آراء، بینه و بینات را در بسیاری از آیات قرآن به معنای معجزات پیامبران تفسیر کردند.
برای آیاتی نیز که بافت آنها چنین تفسیری را بر نمیتافت، تفاسیری ارائه کردهاند، چون بیان و
بصیرت،
علم و
نبوت،
وحی، قرآن، اشاراتی به ظهور
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دلایل و شواهد حقانیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
در کنار این مسئله در برخی از آیات که به دلیل وجود قرائنی میتوان بینات را به معجزات پیامبران
تفسیر کرد، برخی از مفسران تفاسیری ارائه دادهاند که در آنها بینات از سنخ دانش، علم، بصیرت و احکام الاهی تفسیر شده است.
از آنجا که در اختلافات و دعاوی، ارائۀ شاهد، خصوصاً در دوران شکلگیری دانش
فقه، مهمترین بینه تلقی شده است، لذا این واژه در فقه از معنای عرفی خود خارج، و به یکی از مهمترین مصادیق خود، یعنی شاهد، تخصیص یافته است. به نظر میرسد در آثار و احادیث نیز بیشتر معنای عام و عرفی آن غالب بوده است. از اینرو برخی از محققان بر آناند تا بینه را، همچنان در معنای عام خود، به هر آنچه بتوان ادعایی را به وسیلۀ ثابت کرد، معنا کنند.
دامنۀ این گسترش چنان شد که
سیدمرتضیٰ،
علم قاضی، و
سلار و
ابن حمزه، قسامه را ـ از آنرو که متضمن علم است ـ در شمار بینات آوردهاند.
اصطلاح بینه، بدون تعریف روشنی از آن، غالباً در ابواب قضا و شهادات مطرح شده است.
با چشمپوشی از ظرایف فنی میتوان گفت که بینه نزد
فقها، شهادتی است که بنا بر شروطی توسط
شرع معتبر شده است.
حدیث مشهور پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «البینة علی المدعی و الیمین علیٰ من انکر (ادعی علیه)»
که گویا منشاء این اصطلاحی در فقه بوده، سبب شده است تا فقها به دنبال کشف مصادیق بینه برآمده، آن را شهادت یک
مرد و دو
زن، یا یک مرد به همراه
قسم او بدانند.
تقابل بینه و
علم قاضی موضوع دیگری است که مورد توجه فقها قرار گرفته است، اما گویا بیشتر آنان علم قاضی را بر بینه مقدم دانستهاند.
(۱) قرآن کریم.
(۲) ابنادریس، محمد، السرائر، قم، ۱۴۱۰ق.
(۳) ابنتیمیه، احمد، مجموع فتاوی، به کوشش عبدالرحمان عاصمی، ریاض، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
(۴) ابنحمزه، محمد، الوسیلة، به کوشش محمدحسون، ۱۴۰۸ق.
(۵) ابنزهره، حمزه، غنیةالنزوع، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، ۱۴۱۷ق.
(۶) ابنقیم جوزیه، محمد، الطرقالحکمیة، به کوشش محمدحامدفقی، بیروت، ۱۳۷۲ق.
(۷) ابومخنف، لوط، مقتل الحسین، به کوشش حسن غفاری، قم، ۱۳۹۸ق.
(۸) ازهری، محمد، تهذیب اللغة، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۹۶۷م.
(۹) بغوی، حسین، معالم التنزیل، به کوشش خالدعک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۰) بیضاوی، عبدالله، انوار التنزیل، به کوشش عبدالقادر حسونه، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م.
(۱۱) ترمذی، محمد، السنن، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۲) تنویر المقیاس من تفسیر ابنعباس، بیروت، دارالفکر.
(۱۳) ثقفی، ابراهیم، الغارات، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۴) راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش محمدسید گیلانی، قاهره، ۱۳۸۱ق.
(۱۵) سلار، حمزه، المراسم العلویة، به کوشش محسن حسینی امینی، قم، ۱۴۱۴ق.
(۱۶) سمرقندی، محمد، تحفةالفقهاء، بیروت، ۱۴۱۴ق.
(۱۷) سیدمرتضیٰ، علی، الانتصار، قم، ۱۴۱۵ق.
(۱۸) سیدمرتضیٰ، علی، رسائل، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ق.
(۱۹) شافعی، محمد، الام، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۰) شریفرضی، محمد، حقائقالتاویل، به کوشش محمدرضاآلکاشف الغطا، بیروت، دارمهاجر.
(۲۱) طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، ۱۴۰۲ق.
(۲۲) طبری، تفسیر.
(۲۳) طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیرعاملی، قم، ۱۴۰۹ق.
(۲۴) طوسی، محمد، تهذیبالاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲۵) طوسی، محمد، الخلاف، به کوشش علی خراسانی و دیگران، قم، ۱۴۱۷ق.
(۲۶) طوسی، محمد، النهایة، بیروت، دارالاندلس.
(۲۷) فخرالدین رازی، محمد، تفسیر، بیروت، دارالفکر.
(۲۸) فیض کاشانی، محسن، تفسیرالصافی، به کوشش حسین اعلمی، قم، ۱۴۱۶ق.
(۲۹) قرطبی، محمد، الجامع الاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۳۷۲ق.
(۳۰) مالک بن انس، الموطاً، قاهره، ۱۳۲۳ق.
(۳۱) ماوردی، علی، اعلا النبوة، به کوشش محمد معتصم بالله، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۳۲) مشکور، محمدجواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۳۳) مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۳۴) مقاتل بن سلیمان، التفسیر، به کوشش عبدالله محمود شحانه، بیروت، ۱۴۲۳ق.
(۳۵) نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۳۶) وات، ویلیام مونتگمری، فلسفه و کلام اسلامی، ترجمۀ ابوالفضل عزتی، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۳۷) Gesenius، W، A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament، ed F Brown et al، Boston/New York، ۱۹۰۶.
(۳۸) Penrice، J، A Dictionary and Glossary of the Korân، Beirut، ۱۸۷۳.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بینه»، شماره۵۴۱۲.