• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبادر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تبادر در لغت به معنای پیشی گرفتن و در اصطلاح، خطور معنایی از لفظ به ذهن هنگام استعمال یا شنیدن آن می‌باشد.
تبادر، اصطلاحی در اصول فقه می‌باشد. از آن در اصول فقه، مبحث الفاظ سخن رفته است.




تبادر در لغت به معنای شتافتن است. « تبادر الی الذهن» یعنی به خاطر آمد، به یاد آمد.
[۲] فرهنگ ابجدی عربی، فارسی.
و در اصطلاح عبارت است از: سبقت گرفتن معنی به ذهن هنگام شنیدن لفظ.



اگر سبقت معنی بدون کمک قرینه دیگر و از خود لفظ باشد علامت حقیقت بودن لفظ در معنی خواهد بود و نشانگر وضع است چون علت دیگری برای این سبقت گیری غیر از وضع وجود ندارد.
اگر مولائی به زیر دستانش بگوید شیری برایم بیاورید واز کلمه شیر به ذهن زیر دستان او همان حیوان درنده در جنگل خطور کند نه مرد شجاع. گفته می‌شود که کلمه شیر، حقیقت در حیوان مفترس است.



همان طور که بیان شد تبادر و سبقت گرفتن یک معنی به ذهن علت می‌خواهد که آن هم علم به وضع است، دلیلش هم واضح است، چون برای کسی که معنای لغتی را نمی‌داند هیچ معنائی از لفظ به ذهن او خطور نخواهد کرد مثل کسی که انگلیسی‌زبان است، اگر کلمات فارسی را بشنود چیزی به ذهن او تبادر نخواهد کرد پس اثبات حقیقت و علم به وضع با تبادر ممکن نیست چون دور لازم می‌آید.
[۵] بدائع الافکار، ص۷۲.

زیرا اگر بخواهد به ذهن معنای کلمه تبادر کند باید معنای حقیقی کلمه را بداند در حالی که شما می‌خواستید با تبادر معنا به ذهن، معنای حقیقی کلمه را اثبات کنید.



هر یک از افراد جامعه در زندگی روزمره نیاز به استعمال الفاظ مختلفی برای رساندن مقاصد خود به دیگری دارند و چنین استعمالی باعث انباشته شدن الفاظ مختلف با معانی گوناگون در ذهن خواهد بود ولی انسان در هر لحظه متوجه تک‌‌تک این الفاظ با معانی مختلف‌شان نیست بلکه به طور اجمال به آنها علم دارد ولی وقتی لفظی را خودش یا دیگری استعمال کند از بین آن همه الفاظ و معانی، معنای خاصی به ذهن او خطور خواهد کرد و این همان معنای حقیقی آن الفاظ خواهد بود خلاصه ما دو گونه علم داریم که یکی علم تفضیلی است همان معنایی که از تبادر بدست می‌آید و دیگری علم اجمالی است که تبادر متوقف بر آن است پس دوری وجود ندارد و آنچه تبادر بدان متوقف است غیر از آن چیزی است که تبادر در صدد اثبات آن است.



۱- تبادر معنی از خود لفظ فقط در زمان تبادر اثبات وضع لفظ به معنا می‌کند اما معنای لفظ را در زمان پیشین اثبات نمی‌کند بلکه با کمک استصحاب قهقهری یعنی کشیدن حکم حاضر به سابق که سیره عقل در اعمال و زندگی روزانه خود آن را بکار می‌گیرد و قبول دارند و شارع نیز از آن منعی نکرده است می‌توان همین معنا را برای لفظ در زمان سابق نیز اثبات کرد.
[۷] محاضرات فی الاصول، ج۱، ص۱۱۴.

۲- تبادر از خود لفظ و نبود قرینه دیگر باید کاملاً برایمان معلوم باشد اگر احتمال دادیم که معنا به خاطر قرینۀ خاصی به ذهن خطور می‌کند نمی‌توان اثبات وضع و حقیقت نمود.
[۸] منابع الاصول الی علم الاصول، ج۱، ص۱۲۵.




اصولیان برای دانستن معنای حقیقی لفظ و تشخیص آن از معنای مجازی، چهار نشانه ذکر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها تبادر است.
از دیدگاه اصولیان خطور معنایی در ذهن از لفظ یا به سبب وجود قرینه است و یا به سبب وضع لفظ در آن معنا. و با انتفای فرض نخست، استناد تبادر به وضع و دلالت آن بر معنای حقیقی ثابت می‌گردد. بنابراین، تبادر معلول وضع و کاشف از آن است.
[۱۰] محاضرات فی اصول الفقه (مسلسل ۴۳) ج۱، ص۱۲۸.
[۱۱] بحوث فی علم الاصول ج۱، ص۱۶۳.




در فرض شک نسبت به چگونگی ظهور لفظ در یک معنا و اینکه مستند به وضع آن است یا وجود قرینه‌ای داخلی یا خارجی، آیا می‌توان با استناد به اصل عدم قرینه، تبادر و در نتیجه معنای حقیقی را ثابت کرد یا نه؟

۷.۱ - نظر آخوند و دیگران در مسأله


آخوند خراسانی و به تبع وی بسیاری از اصولیان معاصر، اصل عدم قرینه را تنها برای احراز معنای مراد- در جایی که احتمال وجود قرینه می‌رود- قابل استناد‌ دانسته‌اند نه برای تعیین حقیقی یا مجازی بودن مراد متکلّم از لفظ.
[۱۳] محاضرات فی اصول الفقه( مسلسل ۴۳) ج۱، ص۱۳۰.



 
۱. لسان العرب، واژۀ «بدر» ج۴، ص۴۸.    
۲. فرهنگ ابجدی عربی، فارسی.
۳. >کفایه الاصول، ص۲۹.    
۴. اصطلاحات الاصول، ص۹۰.    
۵. بدائع الافکار، ص۷۲.
۶. اصول الفقه، ج۱، ص۲۳.    
۷. محاضرات فی الاصول، ج۱، ص۱۱۴.
۸. منابع الاصول الی علم الاصول، ج۱، ص۱۲۵.
۹. اصول الفقه ج۱، ص۲۱.    
۱۰. محاضرات فی اصول الفقه (مسلسل ۴۳) ج۱، ص۱۲۸.
۱۱. بحوث فی علم الاصول ج۱، ص۱۶۳.
۱۲. کفایة الاصول ج۱، ص۱۹.    
۱۳. محاضرات فی اصول الفقه( مسلسل ۴۳) ج۱، ص۱۳۰.
۱۴. تهذیب الاصول( امام خمینی) ج۱، ص۴۱.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت، ج۲، ص۳۲۵.    
پژوهه    



جعبه ابزار