تجارب الامم (ترجمه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب ترجمه تجارب الامم که توسط آقایان ابو القاسم امامى و على نقى منزوى ترجمه شده است.
دکتر ابوالقاسم امامی، مترجم کتاب، در پیش گفتار ابتدا به مشکلات ترجمه این اثر ارزشمند اشاره میکند: «از سال ۱۳۴۹
خورشیدی که در صدد ترجمه تجارب الامم (از روی نسخه ایاصوفیا از طریق چاپ عکسی خاورشناس کایتانی) برآمدم، خود را در برابر اثری مهم، ولی با سرنوشتی شگفت دیدم که در میان آن اهمیت و این سرنوشت هیچ تناسبی نبود.... این بود که نگارنده از آن هنگام بخشی از وقت و اهتمام خود را در این راه گمارد و در جستجوی منابع مربوط به
مسکویه از یکسو، و نسخههای خطی تجارب الامم و سایر آثارش از سوی دیگر، برآمد. باشد که سرانجام کار احیای متن کامل تجارب الامم و ترجمه
فارسی آن را در درجه اول، و نشر یا ترجمه آثار دیگرش را در درجه دوم، به سامان برد، و از این راه، و با توجه به منابع کهنی که از او سخن گفتهاند، در شناختن و شناساندن وی توفیق یابد».
وی سپس در معرفی مسکویه، از این که درباره او و کارنامه درخشاناش، کتب و مقالات فراوان به
زبان عربی ،
انگلیسی ،
فرانسه و به اغلب زبانهای اروپایی نوشتهاند؛ اما در
زبان فارسی ، چنانکه شایسته جایگاه اوست، بازشناخته نیست و تنها در چند اثر یادی از او شده است، ابراز تاسف میکند.
در ادامه از این نظر که خواننده ترجمه فارسی، از سرنوشت متنی که این ترجمه از روی آن پدید آمده است و نیز از جایگاه مصنف این اثر به اجمال آگاه گردد، مضمون کلی مقدمهای را که بر متن عربی تجارب الامم نوشته است، با تغییراتی که مقتضای مقدمه ترجمه است، و گاه با تعدیل و تجدید نظر و حذف جزئیات کتابشناسی منابع، متذکر میشود.
در ترجمه متنهای تاریخی، شیوه مترجمان از دیرباز رعایت نوعی هماهنگی با تاریخ زبان متن بوده است. از این رو، نثر ترجمههای این متون، عملا تحت تاثیر ویژگیهای فارسی آن زمان از یک سو، و ویژگیهای زبان خود متن از سوی دیگر قرار داشته است. بسا که همین عامل دوم است که خود سبب شده است تا زبان فارسی در آن جا که از واژگان تازی عینا و به صراحت وام نمیگیرد، در پارهای موارد متاثر از ساختار و شیوههای سخن تازی باشد. وجود نثر کهن فارسی در زمینههای تاریخی خود، تعیین کننده شیوهای است که مترجمان در ترجمه متون کهن تازی در پیش میگیرند.
عملا، تاریخ تجارب الامم نیز متنی است، بازمانده از نیمه دوم قرن چهارم و همزمان با ترجمه بلعمی از تاریخ طبری (آغاز ترجمه ۳۵۲ ق). ترجمه
بلعمی گذشته از چند و چونی که در سنجش آن با متن
طبری به میان میآید، خود یکی از سرچشمههای مهم نثر پارسی است که همواره الهام بخش نویسندگان و مترجمان بوده است. نثر ترجمه حاضر نیز با توجه به همین نکته انتخاب و با توجه به ویژگیهای فارسی امروز تعدیل شده است. از سویی، از آن جا که بخش
عمده مجلد نخست تجارب الامم، ویژه تاریخ ایران پیش از اسلام است، گزارش تاریخ آن روزگار، خود به خود، به زبانی پارسی تر میگراید؛ برای نمونه، در ترجمه اندرز اردشیر، یا زندگی نامه خود نوشته (اتوبیوگرافی) انوشیروان که از متنهای بازمانده پیش از
اسلاماند ، قلم خود به خود در پی واژگان و عبارتهایی است که از بن پارسیاند و به آسانی تسلیم واژگان تازی نمیشود. از این رو، نثر ترجمه این بخش، اندکی پارسی تر است، و واژگان عربی کمتر در آن راه یافته است. ولی از آغاز تاریخ اسلام به این سو، این ویژگی در زبان ترجمه، کم رنگ تر میشود و واژگان تازی پارسی شده نثر دری، به ویژه واژگان مشترک فرهنگی، در آن راه مییابد.
مسکویه در تجارب الامم، به ویژه در بخش اسلام، گزارشهای تاریخ را به دلیلی که در مقدمه اش و در آغاز کتاب باز نموده، به تلخیص نوشته است. چنان که گاه پیوند معنایی گزارهها به آسانی مفهوم نمیگردد، و در بسیاری موارد همین گزارههای ساده و کوتاه، خود اشاره به داستانی دراز است که اگر دقت نشود، مترجم از معنی مقصود فرسنگها به دور میافتد. به ویژه هنگامی که واژگان نامانوس یا یک عبارت دو پهلو و چند پهلو نیز چاشنی این تلخیص گردد. در چنین مواردی، مترجم کوشیده است که ترجمه و متن تا آن جا که ممکن است با یکدیگر برابر شود، و از هر گونه تغییر یا فصل و وصل بی دلیل پرهیز کرده است.
در مورد بیتهای
شعر ،
رجزها و مثلها نیز وضع چنین است. حتی اگر تصحیف یا تحریفی در آن راه نیافته باشد، باز به علت پوشیده ماندن بسیاری از قرینههای حال، مقال و شان نزولشان، و گاه به علت ترکیبهای نامانوس شان، معنی دقیق از دسترس به دور میماند و کار مترجم سخت و دشوار میگردد. در چنین مواردی مترجم علاوه بر کتب لغت، به متون یا مآخذ دیگر، یا کوششهای گوناگونی که از سوی
محققان به انجام رسیده است نیز مراجعه کرده و به کمک توضیحات اضافی که گاه به دست آورده است، دشواریهای عبارت را تا حد امکان از میان برداشته است.
مترجم، همچنین همه حواشی مربوط به فصلهای نخستین کتاب، مربوط به ایران پیش از اسلام را، در ترجمه نیاورده است، زیرا نقل بیشتر آنها به علت ویژگی شان به ایران کهن، برای خواننده
فارسی چندان ضروری نمینمود. در مورد اعلام پارسی تازی شدهای که گاه در ترجمه به اصل پارسیشان برگردانیده شدهاند، اصل ضبط متن در حاشیه آمده است؛ مگر آن که بی هیچ توضیحی بر خواننده معلوم باشد، یا توضیح آن قبلا در پانوشت آمده باشد.
برای آسان شدن هر گونه مراجعه تطبیقی یا سنجش در میان ترجمه و متن، شماره صفحات متن در لابه لای سطرهای ترجمه در جای خود (با اندکی پس و پیش برحسب شرایط عبارت) و در میان دو قلاب نهاده شده است، تا خوانندهای که از متن به ترجمه، یا از ترجمه به متن بر میگردد، صفحه مطلوب را به آسانی بیابد.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.