• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحریف مفهوم توسل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مفهوم توسّل
توسّل نيز مانند مفاهيم ديگر اسلامى از نظر كتاب و سنّت يك مفهوم عالى تربيتى است ولى لازم است در ابتدا مقدّمه كوتاهى بيان كنيم.
انسان هر مقدار قوى باشد باز هم ضعيف است، حوادثى كه در طول تاريخ واقع شده و مى‌شود نشان دهنده اين مطلب است.
در جريان طغيان يك كوه آتشفشان در يكى از كشورهاى اروپايى و پخش شدن خاكستر آن كه باعث وحشت مردم اروپا شد و وضعيت پرواز هواپيماها را برهم زد ومسافران را سرگردان كرد بعضى مى‌گفتند: اگر اين خاكستر آتشفشانى ادامه پيدا كند مردم اروپا بايد مهاجرت كنند. ببينيد اين قدرت اروپا و اروپاييان، چگونه با يك آتشفشان برهم مى‌خورد.[۱]    
حادثه ديگر، طغيان چاه نفتى در كف دريا بود كه ثروت زيادى براى مهار آن خرج شد و آلودگى بسيارى به بار آورد و شايد تا ساليان طولانى آثار سوء آن باقى باشد.[۲]    
در بدن انسان اگر يك سلول طغيان كند و تكثير غير عادى انجام دهد، تبديل به يك غدّه سرطانى شده و زندگى را تهديد مى‌كند.
اين مسائل و حوادث نشان مى‌دهد كه اين بشر نيرومند، قوى‌پيكر و پروازكننده به كُره ماه، با همه قدرتش باز هم ناتوان است.
لازم است در مقابل اين حوادث برنامه‌اى براى جبران ضعف وناتوانى خود داشته باشيم و به قدرتى پيوند پيدا كنيم كه همه‌چيز براى او آسان است. در حقيقت آسان و مشكل درباره او معنى ندارند. به همين دليل در مشكلات مأيوس نمى‌شويم و به در خانه خداوند مى‌رويم.
منتها لازم است از وسايلى كه قطعاً نيرومندتر از ما هستند در اين امر كمك بگيريم رابطه معنوى برقرار كنيم و به سراغ گناهان سابق نرويم و اميدوار باشيم، تا قلبمان نورانى شود. آرى، معناى حقيقى توسّل اين است.

حقيقت توسّل
توسّل گاهى در امور تكوينى يعنى در زندگى مادّى و معمولى است.
مثلاً فردى كه پير و ناتوان است و به‌تنهايى نمى‌تواند از پلّه‌ها بالا رود صدا مى‌زند: چه كسى مى‌تواند به من كمك كند؟ يا درخواست كمك نابينايى براى عبور از خيابان، يا كمك خواستن دانشجو از استاد راهنما براى رساله علمى و جلوگيرى از خطا. همه اين‌ها همان توسّل در امور تكوينى و استفاده از اسباب است. واستفاده از اين امور، مقدّرات خداوند است كه انسان بايد از عالم اسباب استفاده كند، بنابراين نه مرتكب شرك شده است و نه كفر.

توسّل در امور معنوى
رسيدن به سعادت جاويدان، تهذيب نفس، خودسازى ورسيدن به حوائجى كه عادتاً نمى‌توان به آن‌ها رسيد، راهى است پرفراز ونشيب. در اين امور چون توان كافى نداريم، متوسّل به افرادى مى‌شويم كه توان كافى دارند و از آن‌ها مى‌خواهيم در پيشگاه خدا به ما كمك كنند تا اين راه سخت را طى كنيم و گرفتار دام‌هاى شياطين و وسوسه‌هاى نفس نشويم و مشكلات وگرفتارى‌هاى زندگى برايمان آسان و سپس حل گردد.
به اولياء خدا عرض مى‌كنيم :
«يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه»[۳]     اى بزرگى كه در پيشگاه خدا آبرو دارى، براى ما در پيشگاه خدا شفاعت كن.
اين نوع توسّل نيز نه كفر است و نه شرك بلكه حقيقت قرآنى است!

توسّل در قرآن مجيد
دو آيه در قرآن مجيد به صراحت درمورد توسّل سخن مى‌گويد و تعجّب است چگونه كسانى كه ادّعاى آشنايى با قرآن را دارند، منكر توسّل مى‌شوند! در سوره مائده مى‌فرمايد :
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ)[۴]     اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و وسيله‌اى براى تقرّب به خدا بجوييد.
در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد :
(أُولئِکَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ)[۵]     كسانى را كه به‌عنوان معبود مى‌خوانند، خودشان وسيله‌اى براى تقرّب به پروردگارشان مى‌جويند.
در اين آيات، وسيله، معنى گسترده‌اى دارد؛ هرچند بعضى درپى محدود كردن آن هستند ولى از نظر آيات قرآن محدوديتى ندارد. ممكن است وسيله: نماز، روزه، قرآن، ايمان، اولياءاللّه، بزرگان دين و يا خدمت به نيازمندان باشد.
توسّل در فقه اهل سنّت
پيش از «ابن تيميّة» و «محمّد بن عبدالوهّاب»[۶]     تمام بزرگان لام در مشكلات، متوسّل به اولياءاللّه مى‌شدند. در حال حاضر نيز غير از وهابيون، تمام مسلمانان اعم از شيعه و غير شيعه در مشكلات متوسّل به آن بزرگواران مى‌شوند و اين مسئله مورد اتّفاق مسلمين بوده و هست.[۷]    
«شافعى»[۸]     يكى از ائمّه مذاهب اربعه اهل سنّت است وكسى است كه هيچ كدام از فرقه‌هاى اهل سنّت نمى‌توانند منكر او شوند. او اشعار معروفى دارد كه نشان مى‌دهد به اهل‌بيت پيامبر : متوسّل شده است. كتاب «صواعق» نوشته «ابن حجر مكّى» كه از متعصّبين اهل سنّت است شعرى از او را در عين تعصّب نقل مى‌كند :
آلُ النَّبِىِّ ذَرِيعَتِي وَ هُمُ إِلَيْهِ وَسِيلَتِي أَرْجُو بِهِمْ أُعْطي غَداً بِيَدِ الْيَمِيْنِ صَحِيْفَتِي [۹]     اهل بيت پيامبر: وسيله من هستند. آن‌ها واسطه تقرّب من به خدا محسوب مى‌شوند. اميدوارم به وسيله آل محمد : در روز قيامت، خداوند نامه عمل من را به دست راستم بدهد. (زيرا دادن نامه عمل به دست راست در مقابل آنان كه نامه عملشان به دست چپشان داده مى‌شود نشانه اهل نجات است).
او در اين شعر، با صراحت به اهل‌بيت پيامبر: متوسّل مى‌شود. آيا مى‌توانند بگويند كه امام شافعى نيز مشرك شده است؟
دانشمند معروفى از علماى اهل سنّت به نام «سمهودى» در كتابش به نام «وفاء الوفاء» بحث‌هايى درباره توسّل دارد كه به بعضى از روايات آن اشاره مى‌كنيم.
در روايتى كه دو تن از بزرگان اهل سنّت به نام‌هاى «نسائى وترمذى» نقل مى‌كنند، آمده است: در زمان پيامبر اكرم۹ مرد نابينايى از ايشان براى شفاى بيمارى‌اش تقاضاى دعا كرد. پيامبر ۹ به او دستور داد چنين دعا كند :
«أَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْئَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْکَ بِنَبِيِّکَ مُحَمَّدٍ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، يا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِکَ إِلى رَبِّي فِي حاجَتِي لِتَقْضِيَ لِيَ اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ»[۱۰]     اى محمّد! در پيشگاه خدا شفاعت مرا كن تا حاجتم را بگيرم. و در نهايت اين مرد نابينا در پرتو اين توسّل و توجّه به لطف پروردگار بينا شد.
در نمونه ديگر، «بيهقى» از دانشمندان معروف اهل سنّت مى‌گويد: زمان خليفه دوم در سالى، قحطى شديدى در شهر مكّه به‌وجود آمد. بلال به همراه عدّه‌اى از صحابه بر سر قبر پيامبر آمدند و چنين گفتند: «يا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَقِ لاُِمَّتِکَ ... فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا»[۱۱]     اى پيامبر خدا! بارانى از خدا براى امّتت بخواه، آن‌ها در حال هلاك شدن هستند.
آيا بلال كه به مكتب پيامبر ۹ آشنا بود و عدّه‌اى از صحابه به‌دليل توسّلشان مشرك و كافر شدند؟
آخرين نمونه، كتاب «صحيح دارمى» از كتب بسيار معروف اهل سنّت است كه از «عايشه» نقل مى‌كند: در مدينه قحطى شديدى شد، بعضى به عايشه گفتند: نكته‌اى از پيامبر در اين زمينه سراغ دارى؟ او گفت: عقيده من اين است كه اگر سقف بارگاه پيامبر را سوراخ كنند و آسمان پرتوش بر قبر پيامبر بيفتد، مى‌بارد. (شايد از پيامبر شنيده بود) اين كار را كردند و باران فراوانى آمد.[۱۲]    

آثار تربيتى توسّل
درباره حقيقت و مفهوم توسّل جمله‌هايى كوتاه و فشرده گذشت. امّا درمورد آثار آن و اين‌كه چگونه تبديل به يك مكتب عالى تربيتى مى‌شود، مطالبى را بيان مى‌كنيم.
زمانى كه به اولياءاللّه مانند اميرالمؤمنين على ۷ متوسّل مى‌شوم چه در مشكلات فردى مانند بيمارى‌ها و كسب و تجارت و غيره يا در مشكلات اجتماعى، در فكر فرو مى‌روم كه چرا ايشان در پيشگاه خدا محبوبيّت دارند، و من چگونه مى‌توانم رابطه عاطفى ومعنوى با مولايم پيدا كنم تا شفيع من در پيشگاه خدا باشد؟ در پاسخِ خود مى‌گويم كه او كوه علم بود و منِ نادان، چه تناسبى با او دارم؟ او شجاع بود و من ترسو هستم. او به يتيمان، درماندگان وبيماران بسيار محبّت داشت؛ آيا حاضرم گام در جاى گام‌هاى ايشان بگذارم؟ على ۷ عدالت داشت و حتّى برادرش را نيز مشمول عدالت سخت خود كرد، آيا حاضرم اين‌گونه باشم؟ اگر با مولا پيوند عاطفى نداشته باشم چگونه مى‌توانم چنين درخواستى كنم؟
و يا هرگاه خانمى متوسّل به بانوى اسلام ۳ مى‌شود، اگر به محتواى دعا يا زيارت ايشان توجّه كند نمى‌تواند بدحجاب يا بى‌حجاب باشد. چرا حضرت زهرا ۳ آبرومند است؟ من چگونه رابطه معنوى با ايشان پيدا كنم تا بتوانم از آن بزرگوار در پيشگاه خدا طلب شفاعت كنم؟
بنابراين، مسئله توسّل، در عين حال كه راهى براى گشودن مشكلات است، مكتب عالى تربيتى نيز براى ما ايجاد مى‌كند.

تحريف در مفهوم سازنده توسّل
گاهى برخى توسّل را به يك تشريفات تبديل مى‌كنند به‌گونه‌اى
كه كتاب مفاتيح را زير بغل زده و مرتّب دعاى توسّل مى‌خوانند بدون اين‌كه شباهتى با آن بزرگواران داشته باشند. رباخوار، محتكر و ظالم هستند و اموال يتيمان را مى‌برند و بعد مى‌گويند: «يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّه». آيا همين اندازه كه در ماه مبارك رمضان بدون ارتباط با مفاهيم وتعليمات قرآن، آن را بر سر بگيريم، توسّل به قرآن محسوب مى‌شود؟ يا اين حركت، جنبه سمبليك دارد يعنى قرآنى كه بر سر ماست، راهنما، رهبر و پيشواى ماست. قطعاً چنان برخوردى با مفهوم توسّل، نادرست است.
گروه ديگر در مقابل گروه اوّل تصوّر مى‌كنند توسّل شرك است! آن‌ها نيز در اشتباه هستند، زيرا شرك در عبادت است و كسانى كه متوسّل مى‌شوند، عبادت نمى‌كنند. در توسّل تكوينى ـ همان‌طور كه گذشت ـ آيا وقتى از ديگران كمك مى‌گيريم دچار شرك شده‌ايم؟
توسّل تشريعى نيز مانند آن است، زيرا از آبرومندان نزد خدا براى رفع مشكلات و برآورده شدن حوائج طلب كمك مى‌كنيم.
نمونه‌اى آشكار
در ذيل دعاى توسّل كه بسيار قرائت مى‌شود، جملاتى است كه در آن «دوازده» مرتبه نام خدا «اللّه» تكرار شده است. به اين معنى كه در توسّل نيز هدف، خداوند است هرچند به‌واسطه اين بزرگان باشد :
«يَا سَادَتِي وَ مَوَالِيَّ» اى آقايان و مواليان من! «إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِي وَ عُدَّتِي لِيَوْمِ فَقْرِي وَ حَاجَتِي إِلَى اللَّهِ وَ تَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللَّهِ» به‌وسيله شما پيشوايانم و ذخيره‌ام براى روز فقر و نيازم، به خدا رو نموده‌ام. به‌واسطه شما به خدا متوسّل شده‌ام. «وَ اسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللَّهِ» شفاعت مى‌طلبم از شما در نزد خدا. «فَاشْفَعُوا لِي عِنْدَ اللَّهِ» مرا نزد خدا شفاعت كنيد. «وَ اسْتَنْقِذُونِي مِنْ ذُنُوبِي عِنْدَ اللَّهِ» مرا از گناهانم در پيشگاه خدا نجات دهيد تا دعايم مستجاب شود. «فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِي إِلَى اللَّهِ» شما وسيله (ارتباط) من با پروردگار هستيد. «وَ بِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجَاتاً مِنَ اللَّهِ» به‌وسيله دوستى وتقرّب به شما اميد نجات از سوى خدا دارم. «فَكُونُوا عِنْدَ اللَّهِ رَجَائِي، يَا سَادَتِي يَا أَوْلِيَاءَ اللَّه» اى اولياءاللّه، مايه اميدم نزد خدا باشيد.
ملاحظه مى‌كنيد كه همه مطالب به خدا ختم مى‌شود و غير خدا وسيله است. منتها بى‌خبران و غافلان چون اطّلاعات كمى از كتاب و سنّت دارند، به همه مسلمانان برچسب مى‌زنند كه متوسلين به اولياءاللّه، راه شرك را مى‌پيمايند.
[۱۳]     . اشاره به طغيان كوه آتشفشان در ايسلند؛ سال ۲۰۱۰ ميلادى.
[۱۴]     . اشاره به نشت نفت در خليج مكزيك از چاه نفتى دريايى؛ سال ۲۰۱۰ ميلادى.
[۱۵]     . مفاتيح نوين، بخش مناجات‌ها و دعاهاى معروف، دعاى توسّل.
[۱۶]     . مائده، آيه ۳۵.
[۱۷]     . إسراء، آيه ۵۷.
[۱۸]     . «محمّد بن عبد الوهّاب» كه افكار خود را از «احمد بن عبدالحليم دمشقى» معروف به «ابنتيميّة» متوفّاى ۷۲۸ كه تقريباً چهار قرن قبل از او مى‌زيسته گرفته است، در حقيقت مجرى افكار و معتقدات ابن تيميّة (نظريّه‌پرداز وهّابيّت) بود. محمّد بن عبد الوهّاب در خلالسال‌هاى ۱۱۶۰ تا ۱۲۰۶ (كه سال فوت او بود) با همكارى زمامدارانِ محلّى و برانگيختن آتش تعصّب‌هاى خشونت‌آميز در ميان اقوامِ بيابان‌گرد و بدوىِ حجاز، توانست به نام دفاع ازتوحيد و مبارزه با شرك، مخالفان خود را عقب بزند و بر دستگاه حكومت و رهبرى سياسىحجاز به‌طور مستقيم و غيرمستقيم تسلّط يابد. در اين راه، خون‌هاى زيادى از مسلمانانحجاز و غير حجاز ريخته شد.
[۱۹]     كشمكش‌هاى پيروان محمّد بن عبد الوهّاب محدود به محيط حجاز نبود، بلكه در سال۱۲۱۶ (درست ده سال پس از مرگ محمد بن عبد الوهّاب) پيروان او از طريق بيابان‌هاى حجاز با يك حمله غافلگيرانه به كربلا ريختند و با استفاده از تعطيلى شهر به مناسبت روزعيد غدير و مسافرت بسيارى از اهالى به نجف براى مراسم عيد، پس از شكافتن ديوار شهر به داخل شهر رخنه كرده و به تخريب حرم امام حسين ۷ و ساير اماكن مقدّس شيعه در كربلاپرداختند و در ضمن تمام درهاى گران‌قيمت و تابلوها و هداياى نفيس و وسايل تزيينى را به غارت بردند؛ حدود پنجاه نفر را در نزديكى ضريح، پانصد را نفر در صحن و تعداد زيادى را درخود شهر كشتند كه بعضى عدد مقتولين را بالغ بر پنج‌هزار نفر دانسته‌اند. در اين ماجرا،خانه‌هاى فراوانى غارت شد و حتّى پيرمردان، كودكان و زنان نيز از اين تعرّض، مصون نماندند.در سال ۱۳۴۴ فقهاى مدينه كه در دستگاه حكومت نفوذ داشتند فتوا به انهدام تمام قبوربزرگان اسلام در حجاز دادند و در روز هشتم شوّال اين حكم تنفيذ گرديد و همه قبور را يكى پس از ديگرى ويران كردند به جز قبر پيامبر اسلام ۹ كه آن هم به‌دليل ترس از خشم عمومى مسلمين، مستثنى شد. خلاصه پيروان اين مكتب همانند خود محمّد بن عبدالوهّاب افرادى خشن، غير قابل انعطاف، و به اصطلاح عوام، يك دنده، قشرى و متعصّب‌اند وبيش از آن مقدارى كه روى منطق تكيه مى‌كنند، شدّت عمل و خشونت به خرج مى‌دهند ودانسته يا نادانسته مسائل اسلامى را در مبارزه كردن با چند مسأله، همانند موضوع شفاعت و زيارت قبور و توسلّ خلاصه كرده و در عمل، مردم را از مباحث مهمّ اجتماعى اسلام به‌ خصوص آنچه مربوط به عدالت اجتماعى و محو آثار استعمار و مبارزه منطقى با غلبه روح مادّى‌گرى ومكتب‌هاىِ الحادى است، دور نگه داشته‌اند و به همين دليل در محيط فكرى آن‌ها هيچ‌گونه سخنى درباره اين مسائل مطرح نيست و در حال بى‌خبرىِ وحشتناك درمورد به مسائل روز به‌سر مى‌برند.(كتاب پيدايش مذاهب، تأليف معظّم لّه، ص ۱۷۰).
[۲۰]     . «محمد بن ادريس شافعى» رهبر فرقه شافعى يكى از چهار فرقه بزرگ اهل سنّت استكه پيروان او به شافعى مشهورند.
[۲۱]     . التوصل الى حقيقة التوسل، ص ۳۲۹؛ مناقب آل ابى‌طالب، نوشته ابن شهرآشوب، ج۲،ص ۳.
[۲۲]     . وفاء الوفاء، ج ۳، ص ۱۳۷۲؛ سنن ترمذى، ج ۵، ص ۲۲۹؛ سنن كبراى نسائى، ج ۶،ص۱۶۹.
[۲۳]     . التوصل الى حقيقة التوسل، ص ۲۵۳.
[۲۴]     . سنن دارمى، ج ۱، ص ۴۳.



جعبه ابزار