تحقیقی جدید در باره رمی جمرات (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كتاب« تحقيقى جديد در باره رمى جمرات»، يكى از آثار فقهى
آیت اللّه مکارم شیرازی است كه براى مشخص نمودن محدوده جمره با توجه به حقيقت جمره، تاريخ و روايات در سال ۱۳۸۱ ش به
زبان فارسی تأليف گرديده است.
ايشان در سال ۱۳۴۵ هجرى قمرى در شهر
شیراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقى معروفند ديده به جهان گشود.
معظم له تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رسانيد. هوش و حافظه قوى و استعداد سرشار، وى را در محيط مدرسه در رديف شاگردان بسيار ممتاز قرار داده بود و چه بسا در يك سال، دو كلاس را طى مىنمود. شرايط آن روز
ایجاب مىكرد كه اين نوجوان با چنين نبوغ و استعداد فوق العاده، راه دانشگاه را پيش گيرد و اندوختههاى علمى خود را در طريق كسب درجات ظاهرى به كار اندازد، ولى دست تقدير و عنايات پروردگار جهان و تمايلات باطنى ايشان به شناسايى عميق معارف و حقايق اسلام، توجه اين نابغه نورس را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت- بخصوص كه پس از شهريور سال ۱۳۲۰ شرايط دگرگون گرديد و مدارس و معارف اسلامى از نو رونق گرفت.
ايشان در حدود ۱۴ سالگى رسما دروس دينى را در( مدرسه آقا باباخان شيراز) آغاز كردند و در مدت اندكى نيازهاى خود را از علوم: صرف، نحو، منطق، بيان و بديع تأمين نمودند. سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند و به خاطر نبوغ فوق العادهاى كه داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزديك به چهار سال به پايان رساندند. معظم له براى آشنايى با نظرات و افكار اساتيد بزرگ حوزههاى عظيم شيعه در سال ۱۳۶۹ ه. ق وارد حوزه علميه
نجف اشرف گرديد و در آنجا در دروس اساتيد عالى مقام و بزرگى همچون آيات عظام: آقاى حكيم و آقاى خوئى و آقاى
عبدالهادی شیرازی و اساتيد برجسته ديگر- قدس الله اسرارهم- شركت جستند. معظم له در سن ۲۴ سالگى به اخذ اجازه
اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند. حضرت
آیت الله العظمی مکارم شیرازی بعد از بازگشت به ايران به تدريس سطوح عالى و سپس خارج اصول و
فقه پرداختند و قريب ۲۸ سال است كه حوزه گرم درس خارج ايشان مورد
استقبال طلاب و بسيارى از كتب مهم فقهى را پس از تدريس به رشته تحرير درآوردهاند. در حال حاضر حوزه درس خارج ايشان يكى از پرجمعيتترين دروس
حوزه علمیه شيعه است و قريب به دو هزار نفر از طلاب و فضلاى عاليقدر از محضر ايشان استفاده مىكنند.
مؤلف، بعد از بيان مقدمهاى كوتاه به بيان حقيقت
جمره پرداخته، سپس جمره را در عبارات فقها تبيين نموده، به لحاظ لغوى نيز اين كلمه را مورد بررسى قرار مىدهد، آنگاه گواهى از روايات آورده و نتيجه گيرى مىنمايد.
ايشان در مقدمه انگيزه خود را از تأليف اين رساله رفع خطايى مىداند كه باعث صدمات فراوان به حجّاج مخصوصا در روز
عید قربان مىگردد; اين اشتباه در مورد كجايى و چگونگى
رمی جمرات است; غالبا اين گونه پنداشته شده كه سنگريزهها در هنگام رمى بايد به ستونهاى مخصوصى كه مشخص شدهاند اصابت كنند در حالى كه چنين چيزى نبوده و تنها رسيدن آنها به محل اجتماع سنگريزهها كفايت مىكند.
ايشان تأكيد مىنمايد كه اصلا اين ستونها با توجه به شواهد تاريخى و روايى در زمان
پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام وجود نداشتهاند، بلكه بعدها براى گم نشدن محل رمى، نصب شدهاند و گاهى نيز چراغى بر فراز آنها نصب مىشد تا كسانى كه بالاجبار شب هنگام به رمى جمرات مىپردازند بتوانند محل آنها را تشخيص دهند.
ايشان رمى جمرات را به عنوان يكى از
مناسک حج از ضروريات اسلام برشمرده كه تمام علماى
اسلام بر آن اتفاق نظر دارند. ايشان شناخت جمرات را امرى لازم برشمردهاند تا مسئله و مشكلى كه امروزه دامنگير مسلمين شده به خوبى حل گردد.
وى مىفرمايد: بسيارى از فقهاى ما از مشخص كردن محدوده جمرات خوددارى كردهاند، اما بعضى تعبيرات صحيحى دارند كه به خوبى نمايانگر جمره بودن زمين
اطراف ستونها مىباشد; همان قطعه زمينى كه سنگريزهها به هنگام رمى در آنجا جمع مىشوند.
ايشان، در ادامه به كلمات
ابن زهره در غنيه و
علامه حلی در كتاب منتهى اشاره مىنمايند كه
اجمال كلامشان اين است كه اگر به هنگام رمى، سنگريزه در پشت شتر يا هر جاى ديگر بيفتد، سپس از آنجا به روى زمين برسد كفايت از رمى جمرات مىكند. اين جملات به خوبى نمايان كننده مطلب مدّ نظر مؤلف مىباشند كه اصابت سنگريزهها به ستونهاى فعلى را لازم نمىدانند. عبارت كتاب
فقه الرضا ، عبارت علامه در تذكره، عبارت
شیخ طوسی در مبسوط، عبارت
یحیی بن سعید حلی در الجامع للشرائع و عبارت صاحب جواهر، ديگر جملاتى هستند كه همگى مؤيد نظريه ايشان مىباشند. بعضى نيز گفتهاند: جمره فقط نام محل جمع شدن سنگها است و مرحوم
صدوق تصريح كرده كه جمره همان زمين است.
وى در ضمن دو ياد آورى لازم مىفرمايد: اولا به نظر مىرسد بناى ستون فعلى در زمان قدماى اصحاب مطلقا وجود نداشته يا اگر بوده به عنوان علامت بوده است، زيرا عبارت
مبسوط و الجامع للشرائع به وضوح دلالت بر اين معنا دارد; چون مىگويد: و لا تقف على الجمرة; يعنى روى جمره نايست; مطمئنا اگر جمره ستونى بود ايستادن روى آن مطلبى مضحك بود، بلكه منظور اين است كه در يك طرف گودال يا محل اجتماع سنگها بايست، زيرا بعضى از فقها عقيده داشتند كه مىتوان در يك گوشه آن ايستاد و گوشه ديگر را رمى كرد.
ثانيا توجه به اين نكته نيز لازم است كه جمعى از فقهاى متأخر رمى محل را نيز كافى دانستهاند; از جمله آنها است مرحوم
شهید اول در كتاب دروس; سخن ايشان چنين است كه جمره نام محلّ رمى است و آن ستون مخصوص يا محلّ آن است كه سنگريزهها در آن جمع مىشود. مؤلف كلمات على الجمرة، في المرمى، في الجمرة را مؤيدى واضح بر اين نظريه مستدل مىدانند.
در ميان فقهاى
اهل سنت نيز با يك جستوجوى ساده در عبارات فقهى، همين مقصود حاصل مىگردد; براى مثال شافعى كه يكى از امامان چهارگانه اهل سنت است به همين كلام فقهاى ما قائل شده، مىگويد: اگر به هنگام رمى سنگى پرتاب كند و به انسان يا محملى برخورد نمايد، سپس بغلتد تا به محلّ سنگريزهها از جمره اصابت كند، كافى است. نظير اين عبارت از مالك، محى الدين نووى از فقهاى عامه در كتاب
روضة الطالبین و كتاب ديگرش به نام المجموع، شهاب الدين احمد بن ادريس، صاحب كتاب
عمدة القاری في شرح صحيح البخاري و كتاب الفقه على المذاهب الأربعة نيز رسيده است كه همگى بر كفايت رسيدن سنگريزهها به محل جمرات تصريح نمودهاند.
نكته بعدى بررسى لفظ جمره در كتب ارباب لغت مىباشد. ايشان مىفرمايند: در متون اصلى و معروف لغت چهار معنا براى جمره بيان شده است:
۱-
اجتماع قبيله، چون جمره محل اجتماع سنگها است بدان جمره گفته مىشود.
۲- سنگريزه، چون جمره محل سنگريزه است به آن جمره گفتهاند.
۳- به سرعت دور شدن، زيرا هنگامى كه
حضرت آدم علیه السلام ابليس را در آن محل يافت او را با سنگ رمى كرد و شيطان به سرعت از آنجا دور شد.
۴- قطعه سوزانى از آتش.
ايشان در ادامه به بخشى از كلمات لغويين اشاره مىكنند كه مطلقا سخنى از ستون در آنها ديده نمىشود. عبارت
مصباح المنیر ، عبارت طريحى در
مجمع البحرین ، عبارت ابن منظور در
لسان العرب ، عبارت ابن اثير در نهايه و عبارت زبيدى در
تاج العروس في شرح القاموس از آن جمله مىباشند.
در ادامه مىفرمايد: البته به يقين جمرات جزء الفاظى نيست كه داراى حقيقت شرعيّه يا متشرعّه باشد، بنا بر اين بايد در فهم معناى آن به كتب لغت مراجعه كرد و اطلاق آن بر محلهاى سهگانه از
قبيل اطلاق كلّى بر فرد است و كم كم اين واژه براى آن اماكن علم شده است. ايشان اضافه مىكند هر گاه شهرت در ميان ارباب لغت را حجت براى اثبات مفهوم بدانيم، اين خود دليلى مستقل مىشود و الاّ مؤيّد ادله ديگر خواهد بود.
اما اينكه اين ستونها از چه زمانى ساخته شدهاند، نكته بعدى مورد توجه مؤلف مىباشد; ايشان در جواب اين پرسش مىفرمايند: اطلاع دقيقى از زمان آن در دست نيست، لكن چيزى كه از عبارت فقها و لغويين استفاده مىگردد اين است كه اين ستونها در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و
ائمه علیهم السلام يا اصلا نبودهاند يا به عنوان علامتى بيش نبودهاند و كم كم با توسعه اين ستونها چنين تصور شده كه آنچه بايد رمى شود همينها هستند.
آخرين بخش بررسى اين مطلب مربوط مىشود به آوردن شواهدى از روايات; ايشان مىفرمايد: روايات رمى جمرات در كتاب
وسائل الشیعة در دو بخش بيان شدهاند; نخست در ابواب رمى جمره عقبه كه در ضمن هفده باب مىباشد و ديگر در تحت عنوان أبواب العود إلى منى و رمي الجمار. برخى از روايات مزبور نظر ما را تأييد مىكنند.
ايشان در نتيجه بحث روايى مىفرمايند: گر چه در هيچ يك از رواياتى كه آورديم سخنى از ماهيت جمره به ميان نيامده، لكن از تعبيرات موجود در آنها مىتوان اطمينان يافت كه در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه
اهل بیت علیهم السلام چيزى جز محل اجتماع سنگريزهها در آن قطعه زمين معيّن از منى وجود نداشته و در زمان فقهاى پيشين نيز وضع به همين منوال بوده است و اگر ستونى ايجاد كردهاند به عنوان علامت و نشانه بوده است. ايشان همين نكته را از تواريخ معروفى مانند
مروج الذهب مسعودى و
تاریخ کامل ابن اثير نيز
قابل استفاده مىدانند.
مؤلف در آخر، پنج نتيجه مهم را از مباحث كتاب
قابل استفاده مىدانند كه عدم لزوم اصابت سنگريزه به ستونها و كفايت رسيدن آنها به حوضچههاى مشخص، از آن جمله مىباشند. ايشان تحقيق بيشتر فقهاى عامّه و خاصّه را در اين مورد باعث حل يكى از بزرگترين مشكلات تمامى حجّاج كشورهاى اسلامى مىدانند.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی