• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تدوین درایة الحدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تدوین علم درایه در بین علمای شیعه و اهل سنت، به شرح زیر است:



اولین مدون علم درایه به تصریح حافظ شهاب الدین احمد بن حجر عسقلانی
[۲] عبدالطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ج۱، ص۵.
[۳] عبدالطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ج۱، ص۵۲.
(۸۵۲ ه . ق.) و استاد فرید وجدی
[۴] وجدی، فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ج۳، ص۳۶۲.
(۱۳۷۳ ه . ق.) ـ قاضی ابومحمد رامهرمزی (۳۶۰ ه . ق.) نگارنده کتاب المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی است. انتشار این کتاب، دیدگاه آن دسته از دانشمندانی را که حاکم ابو عبدالله محمد بن عبدالله نیشابوری (۴۰۵ ه . ق.) را اولین مؤلف در این علم پنداشته‌اند، رد می‌کند.
حاجی خلیفه (۱۰۱۷-۱۰۶۷ ه . ق.) به این مطلب اخیر تصریح کرده ؛ و به عبدالرحمن محمد بن خلدون (با توجه به ترجمه محمد پروین گنابادی از متن العبر (مقدمه ابن خلدون) چنین نسبتی درست است، اما با مراجعه به متن عربی آن این نسبت درست نیست، زیرا متن عربی چنین است «و من هو فحول علمائهم و ائمتهم ابو عبدالله الحاکم، و تالیفه مشهورة، و هو الذی هذبه و اظهر محاسنه»
[۷] ابن خلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۱، ص۴۴۳.
، آقای محمد پروین گنابادی، عبارت را این گونه ترجمه کرده: و نخستین کسی که این قانون را وضع کرد، ابو عبدالله حاکم است، که از بزرگان و ائمه حدیث به شمار می‌رود.
[۸] گنابادی، محمد پروین، ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج۲، ص۸۹۷.
(۷۳۴- ۷۸۰ ه . ق.)) نیز نسبت داده شده است که این نسبت درست نیست.

۱.۱ - نگارندگان علم درایه

شخصیت‌هایی همچون حاکم ابو عبدالله نیشابوری (۴۰۵ ه . ق.) و ابو نعیم اصفهانی (۴۳۰ ه . ق.) و خطیب ابوبکر بغدادی (۴۶۳ ه . ق.) و قاضی عیاض (۵۴۴ ه . ق.) به ترتیب پس از قاضی در این موضوع کتاب نگاشته‌اند؛
[۱۰] وجدی، فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ج۳، ص۳۶۲.
[۱۱] عبداللطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ص۵.
[۱۲] الموسوعة العربیة العالمیة، ج۹، ص۱۰۰.
پس از این دوره، کتاب علوم الحدیث، مقدمة ابن الصلاح تالیف ابو عمرو عثمان بن عبدالرحمان شهرزوری (۶۴۳ ه . ق.) محور علم درایه قرار گرفت و توجه دانشمندان را به خود جلب کرد.


علامه سید حسن صدر می‌گوید: اولین کسی که در این فن، کتاب نگاشته، حاکم ابو عبدالله نیشابوری است، بسیاری از علمای عامه، او را به رفض و تشیع نسبت داده‌اند
[۱۶] اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، ص۱۳۰.
؛ برخی ـ از جمله سید حسن صدر ـ بر شیعه بودن او پای می‌فشارند؛ این مطلب درباره حاکم نیشابوری بدیهی است، که علاقه و تمایل شدیدی به ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) داشته است، و همین امر باعث شده است، روایات مربوط به فضایل اهل بیت را که بخاری و مسلم در کتاب‌های خود نیاورده‌اند، در کتاب المستدرک علی الصحیحین، تدارک کند. آنچه برای ما مشخص نیست، «دوازده امامی» بودن اوست.

۲.۱ - گسترش علم درایه

گسترش علم درایه از دیدگاه عالمان شیعه به زمان علامه حلی (۶۴۸ـ۷۲۶ ه . ق.) و استادش احمد بن طاووس حلی (۶۷۳ ه . ق.) بر می‌گردد. پس از آن دو محمد بن جمال الدین مکی عاملی (۷۳۴ـ۷۸۶ ه . ق.) در مقدمه ذکری الشیعة به بررسی پاره‌ای از مباحث درایة الحدیث پرداخته است. بعد از او احمد بن فهد حلی (۷۵۷-۸۴۱ ه . ق.) نیز در مقدمة المهذب البارع برخی اصطلاحات این فن را بیان کرده است. آن چه مهم است این است، که شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۵ ه . ق.) با تالیف سه کتاب در این زمینه و به کارگیری آن مباحث در کتاب‌های فقهی، گوی سبقت را از همه ربوده است. (بعضی از اصطلاحات شیهد ثانی در کتاب الروضة: صحیح:؛ ضعیف: ؛ مرسل: ؛ مجهول: ؛ حسنة: ؛ مقطوعة: ؛ مرفوع: بنا بر این علامة حلی و احمد بن طاووس حلی از پیشگامان تالیف در این فن بوده‌اند؛ ولی متاسفانه این تالیفات به دست ما نرسیده است.
علامه خواجوئی (۱۱۷۳ه . ق.) عقیده‌ای بر خلاف این ابراز می‌دارد، و می‌گوید اصطلاحات نه تنها پیش از علامة حلی، بلکه در احادیث نیز وجود داشته است.
[۴۳] خواجوئی، محمد اسماعیل، الفوائد الرجالیة، ص۱۶.


۲.۲ - ذکر اصطلاحات عالمان متقدم

در این مجال، اصطلاحاتی را که برخی از عالمان متقدم، ذکر کرده‌اند، بیان می‌کنیم: «شیخ مفید» (۳۳۶-۴۱۳ ه . ق.) در رساله‌ای که موضوع آن، ماه رمضان است، در ذیل حدیثی چنین می‌نگارد: «این حدیث، شاذ و نادر است؛ چرا که در سندش «محمدبن سنان» قرار گرفته و او به اجماع عصابه، مطعون است.» در مکتوبات «شیخ صدوق» (متوفای ۳۸۱ ه. ق.) نیز این اصطلاحات به چشم می‌خورد: متفرد، غریب، اضطراب در حدیث، مرسل، مسند و مرفوعة.
در آثار «شیخ طوسی» (متوفای ۴۶۰ ه. ق.) نیز بعضی از عناوین و اصطلاحات دیده می‌شود: مرسلة، مقطوعة، مضطرب الاسناد و المتن، مرفوعة. «ابن ادریس» (متوفای ۵۹۸ ه. ق.) نیز این اصطلاحات را به کار برده است: شاذ. نادر، خبر واحد، متواتر و مرسل. «محقق حلی» (۶۰۲-۶۷۶ ه . ق.) ، استاد علامه حلی در کتاب المختصر النافع گفته است: «ولو تزوجهما (یعنی الاختین) فی عقد بطل و قیل یتخیر و الروایة مقطوعة». «سید محمد عاملی» شارح مختصر فرموده است: «روایتی که بر تخییر دلالت می‌کند، مرسله است؛ در حالی که مصنف، آن را مقطوعه شمرده و این خلاف مصطلح است.»


۱. هروی، قاری، شرح نخبة الفکر فی مصطلاحات اهل الاثر، ص۱۳۷.    
۲. عبدالطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ج۱، ص۵.
۳. عبدالطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ج۱، ص۵۲.
۴. وجدی، فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ج۳، ص۳۶۲.
۵. کاتب جلبی، مصطفی، کشف الظنون، ج۱، ص۳۷۰.    
۶. کاتب جلبی، مصطفی، کشف الظنون، ج۱، ص۸۱.    
۷. ابن خلدون، عبدالرحمن، العبر، ج۱، ص۴۴۳.
۸. گنابادی، محمد پروین، ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج۲، ص۸۹۷.
۹. هروی قاری، شرح شرح نخبة الفکر فی مصطلحات اهل الاثر، ص۱۳۷.    
۱۰. وجدی، فرید، دائرة معارف القرن العشرین، ج۳، ص۳۶۲.
۱۱. عبداللطیف، عبدالوهاب، مقدمة تدریب الراوی، ص۵.
۱۲. الموسوعة العربیة العالمیة، ج۹، ص۱۰۰.
۱۳. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۲۳۰.    
۱۴. بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۰۵.    
۱۵. ابن خلکان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۸۰.    
۱۶. اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، ص۱۳۰.
۱۷. ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، ج۳، ص۶۰۸.    
۱۸. سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۴۴۲.    
۱۹. عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۰۲.    
۲۰. صاحب المعالم، حسن، منتقی الجمان، ج۱، ص۴.    
۲۱. بهائی عاملی، محمد بن الحسین، مشرق الشمسین، ص۳۰.    
۲۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۱۴.    
۲۳. الغریفی، محیی الدین، قواعد الحدیث، ص۱۶.    
۲۴. مکی عاملی، محمد، ذکری الشیعة، ج۱، ص۴۷.    
۲۵. حلی، احمد بن فهد، المهذب البارع، ج۱، ص۶۶.    
۲۶. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضه، ج۹، ص۵۱.    
۲۷. عاملی جبعی، زین‌الدین،الروضة، ج۷، ص۲۷۵.    
۲۸. عاملی جبعی، زین‌الدین،الروضة، ج۷، ص۳۰۷.    
۲۹. عاملی جبعی، زین‌الدین،الروضة، ج۷، ص۳۲۳.    
۳۰. عاملی جبعی، زین‌الدین،الروضة، ج۷، ص۲۶۶.    
۳۱. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۹۰.    
۳۲. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۹۸.    
۳۳. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۳۰۶.    
۳۴. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۴۰.    
۳۵. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۹۹.    
۳۶. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۳۴۴.    
۳۷. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۳۴۰.    
۳۸. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۹۰.    
۳۹. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۳۰۷.    
۴۰. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۷، ص۲۴۰.    
۴۱. عاملی جبعی، زین‌الدین، الروضة، ج۹، ص۱۸۱.    
۴۲. بهائی عاملی، محمد بن الحسین، مشرق الشمسین، ص۲۷۰.    
۴۳. خواجوئی، محمد اسماعیل، الفوائد الرجالیة، ص۱۶.
۴۴. خویی، ابوالقاسم، التنقیح، کتاب الصلاة، ج۱، ص۴۲۱.    
۴۵. مفید، محمد بن النعمان، رسالة الرد علی اهل العدد، ص۲۰.    
۴۶. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص ۸۱.    
۴۷. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۸۳.    
۴۸. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۸۵.    
۴۹. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۸۹.    
۵۰. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۹۱.    
۵۱. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۹۳.    
۵۲. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۹۷.    
۵۳. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۹۹.    
۵۴. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۱۰۲.ه    
۵۵. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۱۱۷.    
۵۶. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۲۰۴.    
۵۷. صدوق، محمدبن‌علی، خصال، ص۲۰۷.    
۵۸. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۷۱.    
۵۹. اردبیلی، احمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۱۱، ص۴۶۸.    
۶۰. حلی، محمد بن ادریس، السرائر، ج۳، ص۳۳۰.    
۶۱. حلی، محمد بن ادریس، السرائر، ج۳، ص۳۶۸.    
۶۲. حلی، محمد بن ادریس، السرائر، ج۳، ص۳۸۸.    
۶۳. حلی، محمد بن ادریس، السرائر، ج۳، ص ۳۳۶.    
۶۴. حلی، جعفر بن الحسن، المختصر النافع، ص۱۷۹.    
۶۵. موسوی عاملی، سید محمد، نهایة المرام، ج۱، ص۱۸۱.    
۶۶. عاملی جبعی، زین الدین، مسالک الافهام، ج۷، ص۳۱۴.    
۶۷. حلی، احمد بن فهد، المهذب البارع، ج۴، ص۱۴۶.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصطلاحات برون‌حدیثی».    



جعبه ابزار