• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تست1111

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تَبَرُّک: درخواست خیر و برکت از خداوند، از طریق یک موجود مبارک است.
در اصطلاح دینی تیمن و برکت خواستن به واسطه موجودی که در پیشگاه خداوند از مقام والایی برخوردار است.



«تبرک» مصدر باب تفعّل از ریشه «ب ـ ر ـ ک» به معنای خیر کثیر و فزونی،
[۱] لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۵-۳۹۶، «برک.
سینه شتر،
[۲] مفردات، ص۴۴، «برک.
سعادت
[۳] نک: قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۹.
و ثبات
[۴] معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷؛ الصحاح، ص۱۵۷۴، «برک.
است.
برخی معنای فراگیر برکت را فایده پایدار می‌دانند و باور دارند که این معنا با معانی دیگر آن سازگار است.
[۵] قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۰.
برخی نیز اصل آن را «پایداری» دانسته، بر این باورند که دیگر معانی با آن نزدیک هستند.
[۶] معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷.
بعضی نیز اصل آن را فضل، خیر و افزونیِ مادی و معنوی می‌دانند.
[۷] التحقیق، ج۱، ص۲۵۹، «برک.

آورده‌اند که این واژه در اصل، سامی و به معنای نزدیکی و قرابت است و از واژه‌های راه‌یافته در زبان عربی است.
[۸] واژه‌های دخیل، ص۱۳۵-۱۳۶.



برکت در اصطلاح متون دینی، عبارت است از پدید آمدن خیر الهی در امور
[۹] مفردات، ص۴۴؛ المیزان، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۱.
و فراوانی خیر و بسیار شدن آن
[۱۰] تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۳۹.
که شامل امور خیر دنیوی و اخروی از جمله پاداش اعمال، امنیت و مایه دوری انسان از دنیا است.
[۱۱] نک: احکام القرآن، ابن عربی، ج۱، ص۱۰۲.

تبرک همچنین عبارت است از تیمن
[۱۲] لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۶؛ النهایه، ج۵، ص۳۰۲، «یمن.
و مبارک شمردن چیزی
[۱۳] لغت‌نامه، ج۱، ص۶۳۶۷.
و در اصطلاح متون دینی، یعنی طلب برکت و خیر الهی
[۱۴] نک: تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۴.
که در یک موجود نهاده شده
[۱۵] الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.
و خداوند برای او امتیازها و مقام‌هایی خاص قرار داده است،
[۱۶] سلفی‌گری و پاسخ به شبهات، ص۴۳۴.
خواه این برکت مادی باشد و خواه معنوی.
[۱۷] التبرک، جدیع، ص۴۳.



هم در توسل و هم در تبرک، انسان در پی دریافت خیری به واسطه یک موجود دیگر است. از این رو، این دو شباهت مفهومی و مصداقی فراوان با هم دارند؛ به ویژه آن جا که شخص در صدد دستیابی به خیر معنوی است. برخی باور دارند که حقیقت تبرک، توسل است؛ پس تفاوتی میان این دو نیست.
اما با فرض تفاوت این دو، توسل عبارت است از واسطه قرار دادن بزرگان دین در پیشگاه خداوند برای رسیدن به خواسته‌ای. تبرک نیز یعنی طلب خیر و برکت مادی و معنوی که خداوند در انسان‌ها یا اشیا قرار داده است.
[۱۸] الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.



تبرک به سه‌گونه تحقق می‌یابد:
[۱۹] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۴، «تبرک».
گاه با تماس و لمس موجود مبارک صورت می‌پذیرد؛ همچون: لمس نمودن پیامبر
[۲۰] الاصابه، ج۱، ص۵۳.
یا اجزای جدا شده از بدن ایشان
[۲۱] صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱-۸۲.
و یا اشیایی که با بدن وی تماس داشته است،
[۲۲] صحیح مسلم، ج۷، ص۷۹-۸۰.
استلام حجرالاسود و ارکان کعبه
[۲۳] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۳۳۶.
به دست زائران کعبه در مناسک حج و عمره، لمس ضریح یا صندوق قبر امامان معصوم و اولیای الهی، لمس جای پای پیامبر(ص) در سنگی در بخش جنوبی مسجدالحرام.
[۲۴] سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۲۸.

گاه در موارد مشابهت با موجودات و اشیای دارای برکت، آن شباهت افزون بر این‌که خود مایه برکت است، قدرت برکت‌دهی نیز دارد؛ همچون: طلب برکت از تصاویر مکه و مدینه که مسلمانان در خانه‌های خویش دارند یا تابوت‌واره‌های همانند قبر و تابوت امام حسین(ع) در مراسم تعزیه.
[۲۵] نخل‌گردانی، ص۲۳-۳۲

تبرک گاهی بر خواست و التفات شخصی استوار است. در این حالت، خداوند یا کسی که قدرت برکت‌بخشی دارد، آگاهانه کسی یا چیزی را متبرک می‌کند. ممکن است این کار تنها با بیان اراده یا با دست نهادن بر کسی یا چیزی و یا با دعای خیر و طلب برکت برای کسی یا چیزی صورت گیرد. در این حال، انتقال برکت به صورت ابتدایی و بدون درخواست شخص خواهان برکت است؛ همچون موردی که خداوند به یعقوب برکت داد
[۲۶] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۳۲: ۳۰؛کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۸: ۱-۴.
و نیز اسحاق(ع) به پسرش یعقوب برکت بخشید
[۲۷] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۷: ۸-۴۰.
و یعقوب(ع) با دعای خیر به پسرانش برکت بخشید و آن‌ها را مبارک ساخت
[۲۸] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
و یا رسول خدا(ص) دختر و دامادش را متبرک نمود.
[۲۹] ازالة الخفاء، ج۲، ص۲۵۴.
وجه مشترک در این سه نوع، وجود التفات و اراده‌ای از سوی خداوند یا شخصی مقدس است که مایه برکت می‌شود.


پیشینه برکت جستن در متون دینی آمده است. در عهد عتیق، درباره احوال حضرت یعقوب و یوسف، از تبرّک سخن رفته است.
[۳۰] کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
در «ده فرمان» حضرت موسی آمده که روز هفتم و سبَّت (شنبه) را مبارک قرار داده است.
[۳۱] کتاب مقدس، سفر خروج، ۲۰: ۸-۱۱.
در انجیل مرقس نیز بیان شده که حضرت مسیح(ع) با کشیدن دست بر سر کودکان، به آنان برکت می‌داد.
[۳۲] کتاب مقدس، مرقس، ۱۰: ۱۳-۱۶.

در میان بنی‌اسرائیل رسم بوده که برای تبرک جستن، با روغن زیتون متبرک، خود را روغن‌مالی می‌کردند. آورده‌اند که وجه تسمیه حضرت عیسی به مسیح، همین است که با روغن زیتون متبرک، مسح شده است.
[۳۳] المیزان، ج۳، ص۱۹۴.



بر پایه دیدگاه رایج میان مسلمانان، زیارت قبور بزرگان و تبرک به آثار منسوب به ایشان، کاری پسندیده بوده است. برکت و مغفرت الهی به واسطه انبیا و اولیا نازل می‌گردد.
[۳۴] مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۵۹، «عدل الهی.
در این فرایند، واسطه‌هایی از سوی خداوند قرار داده شده‌اند که ریشه آن، برکت خداوند است
[۳۵] مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲، «عدل الهی.
و امور مقدس که مسلمانان از آن‌ها برکت می‌طلبند، شانی مستقل از خداوند ندارند. از این رو، تبرک جستن از آن‌ها با شرک ملازم نیست.
بر خلاف این دیدگاه، به باور وهابیان، تبرک نوعی عبادت است؛ اما عبادت امری توقیفی است. پس تبرک جستن تنها در مواردی مانند نام خدا، قرآن، پیامبر در زمان زندگانی ایشان، و آثار مربوط به هنگام حیات پیامبر که دلیلی بر جواز آن‌ها در قرآن یا سنت پیامبر و صحابه یافت می‌شود، جایز است
[۳۶] التبرک، جدیع، ص۳۲۹، ۳۴۳، ۴۰۱.
و در موارد دیگر که نصی بر جواز آن در قرآن و سنت در دست نیست و پیشینه‌ای میان سلف صالح وجود ندارد، تبرک غیر مشروع
[۳۷] العبودیه، ص۷۲؛ التبرک، جدیع، ص۳۲۹-۳۳۲.
و بدعت
[۳۸] اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۳؛ التبرک، جدیع، ص۴۲۶-۴۲۷؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۶-۳۳۷.
است و هر بدعتی نیز ضلالت و گمراهی به شمار می‌رود.
[۳۹] صحیح مسلم، ج۳، ص۱۱.
از این رو، استلام دو رکن پیرامون حجرالاسود، دیوارهای کعبه، مقام ابراهیم، صخره بیت‌المقدس، و قبرهای پیامبران و صالحان بدعت و نادرست است.
[۴۰] زیارة القبور، ج۱، ص۳۱؛ مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۲۷، ص۷۹؛ نک: التبرک، جدیع، ص۴۲۶-۴۲۸؛ التبرک، جدیع، ص۴۴۹-۴۵۳؛ التبرک، جدیع، ص۴۵۸-۴۶۰.
از این رو، برخی از صحابه، لمس حجرالاسود را تنها به عنوان پیروی از رفتار پیامبر(ص) مفید می‌دانستند.
[۴۱] مسند احمد، ج۲، ص۳.


۶.۱ - رد دیدگاه وهابیت

یکم. عبادت کاری است که به نیت پرستش خداوند انجام پذیرد؛ اما کسی که در صدد تبرک‌جویی از آثار بزرگان دین برمی‌آید، هرگز این افراد را دارای مقام الوهیت نمی‌داند و در تبرک‌جویی هرگز قصد عبادت ندارد. بنا بر این، کار او مصداق عبادت نیست
[۴۲] تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۴۷.
تا با توحید در الوهیت و عبودیت منافات داشته باشد یا غلوآمیز قلمداد گردد. شاهد این سخن، نهی نکردن پیامبر از مواردی است که در محضر ایشان به دست صحابه انجام می‌گرفته،
[۴۳] التبرک، جدیع، ص۲۴۴.
حال آن‌که ایشان از برخی الفاظ غلوآمیز منع می‌نمودند.
[۴۴] التوحید، ص۱۰۶-۱۰۸.

دوم. با وجود ادله و شواهد گوناگون بر جواز این کار، نمی‌توان آن را بدعت‌آمیز شمرد. از این گذشته، هر‌گونه بدعتی ناپسند و حرام نیست؛ بلکه بدعت ناپسند و حرام، امری جدید است که در دین درونی شود و دلیلی بر مشروعیت آن نباشد و با سنت سازگار نگردد.
[۴۵] جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۲۷.
تبرک را که دارای ادله و شواهد گوناگون از سنت و سیره مسلمانان است، نمی‌توان بدعت ناپسند دانست؛ بلکه بر پایه نظر شافعی، بدعتی پسندیده است.
[۴۶] جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۳۱.
در مواردی هم که نصی بر جواز در میان نیست، بر خلاف نظر وهابیان، اصل عملی مورد استناد، اصل اباحه است که بر پایه آن، هر کاری که دلیلی استوار بر عدم جواز و حرمتش در دست نباشد، مجاز و مباح است.
[۴۷] کشف الارتیاب، ص۸۲.

از دیدگاه فقیهان شیعی، طلب برکت از چیزهایی که در شرع از قداست، عظمت و طهارت برخوردارند، جایز و بلکه راجح و مستحب است.
[۴۸] فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۳۵.
از دیدگاه ایشان، تبرک جستن به نام امامان: با نوشتن بر کفن و جریدتین (دو تکه چوب تازه)
[۴۹] جواهر الکلام، ج۴، ص۲۲۵-۲۴۱.
و نیز به واسطه نام‌گذاری فرزندان به نام ایشان،
[۵۰] جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۴.
قرار دادن تربت در قبر به قصد تبرک،
[۵۱] مختلف الشیعه، ج۲، ص۳۱۲؛ جواهر الکلام، ج۴، ص۳۰۴.
تبرک به قرآن با نوشتن آن بر کفن
[۵۲] جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۴؛ مستمسک العروه، ج۴، ص۱۸۲.
و مس کلمات و حروف آن
[۵۳] مصباح الهدی، ج۳، ص۱۷۰.
مستحب است.

۶.۲ - تبرک به قبر پیامبر نزد اهل سنت

علما و فقیهان اهل سنت، میان جواز و استحباب و کراهت تبرک به قبر رسول خدا(ص) اختلاف نظر دارند.
[۵۴] نک: الغدیر، ج۵، ص۱۴۶-۱۵۵.
حکم به کراهت نیز شاید به علت ترس از منافات آن رفتار با ادب‌ورزی در حق پیامبر باشد.
[۵۵] کشف الارتیاب، ص۳۴۴-۳۴۵؛ الغدیر، ج۵، ص۱۴۶.
احمد بن حنبل تبرک به منبر و قبر پیامبر(ص) و بوسیدن آن را مجاز می‌داند.
[۵۶] العلل، ج۲، ص۴۹۲.
شهاب الدین خفاجی حنفی نیز به کراهت مس و بوسیدن و چسباندن سینه به قبر پیامبر(ص) باور دارد.
[۵۷] الغدیر، ج۵، ص۱۵۳.


برخی از فقیهان شافعی همانند رملی شافعی، لمس قبر نبی، ولیّ خدا یا عالم و نیز سردرهای ورودی قبر اولیا و بوسیدن آن را به قصد تبرک مجاز می‌داند.
[۵۸] نک: الغدیر، ج۵، ص۲۲۲.
محب الدین طبری شافعی نیز مس قبر و بوسیدن آن را جایز و موافق با سیره دانشوران و صالحان می‌شمرد.
[۵۹] نک: الغدیر، ج۵، ص۲۲۳.


زرقانی مالکی نیز باور دارد که بوسیدن قبر پیامبر(ص) به قصد تبرک ایرادی ندارد.
[۶۰] شرح الزرقانی علی المواهب، ج۱۲، ص۲۱۵.
حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر(ص) و سیره پیوسته اهل شریعت است. در مواردی که جواز و صحت برکت‌جویی مشکوک باشد، اصل اباحه پشتوانه حکم به جواز است.


قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است. تبرک یعقوب(ع) به پیراهن یوسف(ع) یکی از این موارد است. هنگامی که یوسف به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: (سوره یوسف، آیه ۹۳) رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس،
[۶۱] توحید در قرآن، ص۵۳۴.
بینایی خود را بازیافت.
[۶۲] البحر المحیط، ج۶، ص۳۲۴؛ تبیین القرآن، ج۲، ص۵۷.

نمونه دیگر، تبرک بنی‌اسرائیل به تابوت موسی بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و‌هارون و الواح مقدس نازل شده بر موسی(ع) قرار داشت و موسی بن عمران(ع) آن را به یوشع بن نون سپرده بود.
[۶۳] نمونه، ج۲، ص۲۴۰.
بنی‌اسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس می‌دانستند و در نبرد با بت‌پرستان آن را با خود حمل می‌نمودند:
[۶۴] مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۵؛ الدر المنثور، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
(سوره بقره، آیه ۲۴۸) و به آن تبرک می‌جستند.
[۶۵] تفسیر قمی، ج۱، ص۸۱-۸۲.
این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است.
[۶۶] نک: فی ظلال التوحید، ص۲۹۴.

مقام ابراهیم(ع) نیز که اثر گام‌های حضرت ابراهیم بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: (سوره بقره، آیه ۱۲۵)
[۶۷] مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۵.
به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم(ع) مردم به آن تبرک می‌جویند.
[۶۸] کشف الارتیاب، ص۳۴۱-۳۴۳.
از این روی، می‌توان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان حجرالاسود و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است.
[۶۹] احسن الحدیث، ج۱، ص۲۴۳.



سنت پیامبر به عنوان یکی از پشتوانه‌های احکام شرعی، پشتوانه جواز تبرک‌جویی است. برخی روایات حکایت دارند که رسول خدا اصحاب را به این کار برمی‌انگیخت. متون تاریخی و حدیثی شیعه و سنی مواردی فراوان از این دست را گزارش نموده‌اند.
[۷۰] نک: التبرک، میانجی، ص۴۲-۶۲.
برای نمونه، ایشان به اصحاب امر فرمود که از چاه ناقه صالح تبرک جوید. همین دلیل جواز تبرک به آثار پیامبران و صالحان است، اگر چه درگذشته باشند.
[۷۱] تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۷؛ مواهب الجلیل، ج۱، ص۶۸.

در شب ازدواج حضرت فاطمه(س) پیامبر پس از وضو، باقی‌مانده آب وضوی خویش را به سر و صورت و بدن حضرت زهرا و علی(ع) پاشید و از خداوند خواستار برکت برای ایشان و نسلشان شد.
[۷۲] ینابیع الموده، ج۲، ص۶۳.
امام علی روایت نموده که به برکت پیامبر و مسح ایشان در نبرد خیبر گرفتار چشم‌درد و بیماری نشده است.
[۷۳] ینابیع الموده، ج۱، ص۱۵۳.
آورد‌ه‌اند که پیامبر آب وضویش را بر فردی بیمار ریخت و او به برکت آن شفا یافت.
[۷۴] صحیح البخاری، ج۱، ص۵۶-۵۷.
در چند روایت گزارش شده که ایشان پس از انجام اعمال حج، موهای خویش را تراشید و آن‌ها را میان مسلمانان تقسیم نمود.
[۷۵] نک: السنن الکبری، ج۲، ص۴۲؛ فضائل الخمسه، ج۱، ص۲۱؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۸۹.
نیز ایشان در شب معراج، در مکان‌های منسوب به پیامبران نماز خواند.
[۷۶] سبل الهدی، ج۳، ص۸۰-۸۱.
پیامبر به هنگام دفن فاطمه بنت اسد، او را با لباس خودش کفن نمود
[۷۷] المستدرک، ج۳، ص۱۰۸؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۵۲.
و در قبر او خوابید تا به برکت ایشان سختی قبر بر وی آسان گردد.
[۷۸] جامع الاحادیث، ج۳۲، ص۴۲؛ المستدرک، ج۳، ص۱۱۶.
عبدالله بن ابیّ نیز از حضرت درخواست کرد که او را در لباسی که بر تن داشته‌، به خاک بسپارد.
[۷۹] تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۷۹.
وی با این کار در پی تبرک به لباس رسول خدا و پیشگیری از عذاب الهی بوده است.
فرستاده قریش در رویداد صلح حدیبیه، اهتمام فراوان اصحاب برای تبرک به قطرات وضوی رسول خدا را حکایت می‌کند. این کار که در محضر حضرت اتفاق می‌افتاده، آن گاه که با عدم منع ایشان همراه می‌شود، می‌تواند ماخذ جواز برکت‌جویی قلمداد گردد. تبرک به آب وضوی رسول خدا و باقی‌مانده آن، نه تنها با نهی ایشان روبه‌رو نشد؛ بلکه گاه خود به اصحاب می‌فرمود که به آن آب تبرک جویند.
[۸۰] صحیح البخاری، ج۱، ص۵۶.



در متون روایی و تاریخی، مواردی فراوان از تبرک‌جویی اهل بیت و امامان شیعه به پیامبر(ص) گزارش شده است. فاطمه، دختر پیامبر، پس از وفات ایشان بر مزارش حضور می‌یافت و خاک آن را به نشانه تبرک بر سر و صورت خویش می‌مالید.
[۸۱] وفاء الوفاء، ج۴، ص۲۱۷؛ احقاق الحق، ج۱۰، ص۴۳۵.
تبرک‌جویی به قبر شریف پیامبر، سیره پیوسته امامان معصوم و اهل بیت بوده است.

در منابع روایی، تبرک امام حسین،
[۸۲] الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
امام صادق،
[۸۳] بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۵۰-۱۵۳.
امام رضا
[۸۴] بحار الانوار، ج۸۰، ص۳۱۴؛ ج۹۳، ص۱۵۳.
و امام جواد(ع)
[۸۵] نک: الکافی، ج۱، ص۳۵۳؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۸.
به مزار پیامبر گزارش شده است. امام حسن(ع) نیز وصیت نمود که در صورت امکان، کنار مزار رسول خدا به خاک سپرده شود.
[۸۶] فضائل الخمسه، ج۳، ص۲۵۶.
تبرک امام صادق(ع) به عصای پیامبر
[۸۷] الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۷.
و نیز تبرک حضرت علی به باقی‌مانده حنوط پیامبر
[۸۸] المستدرک، ج۱، ص۳۶۱.
شواهد دیگر این سیره است. از دیگر موارد برکت‌جویی اهل بیت، تبرک به سنگی در خانه حضرت زهرا است که محل نشستن ایشان بوده است.
[۸۹] وفاء الوفاء، ج۲، ص۵۸.



صحابه نیز هم‌زمان با پیامبر و بعد از ایشان به وی تبرک می‌جستند. بررسی زندگانی پیامبر گرامی و چگونگی رفتار یاران ایشان حکایت از این دارد که مسلمانان در روزگار آغاز اسلام، به برکت‌جویی از وجود وی و امور متعلق به او اهتمام داشته‌اند.
[۹۰] تبرک الصحابه، ص۱۵-۱۷.
گاهی این اهتمام از سوی یک فرد چندان اوج می‌گرفت که گمان می‌رفت او مجنون شده است.
[۹۱] سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۱۳.
از همین رو، صحابه به نگهداری آثار حضرت و بزرگداشت آن‌ها می‌پرداختند.
تبرک به ایشان افزون بر دریافت آثار معنوی و فیض الهی از مسیر غیر طبیعی، به انگیزه اظهار ارادت و محبت به پیامبر و اهل بیت ایشان، از سوی خداوند و پیامبر نیز توصیه شده است؛ زیرا احترام به پیامبران و اولیا و آثار ایشان از مصداق‌های بزرگداشت شعائر الهی است
[۹۲] البراهین الجلیه، ص۵۷.
که قرآن بر آن تاکید کرده است: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) (سوره حج، آیه ۳۲) با دقت در موارد تبرک‌جویی اصحاب آشکار می‌شود که آنان افزون بر برکت‌جویی، در صدد بزرگداشت آن انسان بزرگ بوده‌اند. مواردی مانند تعظیم قبر و تربت مزار نبوی از سوی دختر پیامبر(ص)
[۹۳] المغنی، ج۲، ص۴۱۰.
و امامان شیعه:،
[۹۴] الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
بر چشم نهادن موی پیامبر به دست احمد بن حنبل، و خودداری امام شافعی از اسب‌سواری در مدینه به این دلیل که آن جا محل گام‌های رسول خدا بوده است،
[۹۵] ترتیب المدارک، ج۲، ص۵۳.
نشان می‌دهد که مسلمانان آغاز اسلام برای مکان‌ها و آثار منسوب به اولیای دین عظمتی خاص باور داشته‌اند و این تعظیم به واسطه انتساب به ولیّ خدا بوده است.


تبرک‌جویی مسلمانان به رسول خدا بر سه‌گونه بوده است: تبرک به اجزایی از بدن ایشان، تبرک به اشیای متعلق به ایشان، و تبرک به مکان‌های مرتبط با ایشان.

۱۱.۱ - تبرک به موی پیامبر

یکی از اشیای مورد اهتمام مسلمانان در تبرک
[۹۶] صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲.
موهای پیامبر(ص) بوده است. اصحاب موی سر ایشان را برای تبرک و تیمن
[۹۷] صحیح مسلم، ج۷، ص۷۹؛ صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲.
نزد خویش نگاه می‌داشتند.
[۹۸] فتح الباری، ج۶، ص۱۴۸.
آورده‌اند هنگامی که رسول خدا موی سرش را اصلاح می‌کرد، اصحاب گرد او می‌گشتند و هر تار مویی که بر زمین می‌افتاد، برای تبرک برمی‌داشتند.
[۹۹] بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۲.
خالد بن ولید برای تبرک و به امید پیروزی، در جنگ‌ها پیشانی‌بندی می‌بست که چند تار از موهای رسول خدا در آن قرار داشت.
[۱۰۰] تاریخ الخمیس، ج۲، ص۱۵۱؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۶.
احمد بن حنبل نیز به موی پیامبر تبرک می‌جسته است.
[۱۰۱] صفة الصفوه، ج۱، ص۵۴۷.
تبرک به عرق ایشان هم میان اصحاب گزارش شده است. تبرک انس بن مالک
[۱۰۲] صحیح البخاری، ج۷، ص۱۴۰.
و امّ سلیم
[۱۰۳] صحیح البخاری، ج۷، ص۱۴۰؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۱۷؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱.
به عرق ایشان از گزارش‌های معتبر در این زمینه است.

۱۱.۲ - تبرک به ناخن پیامبر

ناخن رسول خدا
[۱۰۴] دلائل النبوه، ج۵، ص۴۴۱.
که گاهی ایشان آن را برای تبرک میان اصحاب تقسیم می‌نمود،
[۱۰۵] المواهب اللدنیه، ج۳، ص۴۹۵.
باقی‌مانده آب آشامیدنی
[۱۰۶] الطبقات، ج۱، ص۱۸۴.
ایشان،
[۱۰۷] صحیح البخاری، ج۶، ص۲۵۲-۲۵۳؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۸۵، ۸۹.
آب بئر بضاعه
[۱۰۸] مفاهیم یجب ان تصحح، ص۲۲۰.
که با آشامیدن پیامبر متبرک شده است، و آب وضوی پیامبر از موارد تبرک‌جویی اصحاب بوده است.
[۱۰۹] بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۲.
حتی گاه اصحاب آب وضوی پیامبر را می‌نوشیدند.
[۱۱۰] اسد الغابه، ج۲، ص۲۵۸؛اسد الغابه، ج۵، ص۶۳۴.
آورده‌اند که صحابه دهانه مشکی را که پیامبر از آن آب آشامیده بود، بریدند و به قصد تبرک بردند.
[۱۱۱] الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۰۷.
در منابع تاریخی، نام ۲۰ چشمه و چاه آمده که با آشامیدن پیامبر متبرّک شده و مورد اهتمام اصحاب بوده‌اند.
[۱۱۲] وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۱۹-۱۵۰.


۱۱.۳ - تبرک به وسایل پیامبر

وسیله‌های متعلق به پیامبر نیز مورد تبرک بوده است.
[۱۱۳] التبرک، میانجی، ص۱۲۳، ۱۷۱.
لباس،
[۱۱۴] صحیح البخاری، ج۷، ص۴۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۱۶.
عبا،
[۱۱۵] التبرک، میانجی، ص۱۷۷؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۵۴؛ الاصابه، ج۴، ص۶۸.
عمامه،
[۱۱۶] السنن الکبری، ج۵، ص۴۷۶؛ اکمال الکمال، ص۲۸۳.
کفش
[۱۱۷] صحیح البخاری، ج۸، ص۱۱۳.
و سجاده نبوی
[۱۱۸] نک: التبرک، میانجی، ص۲۵.
از جمله این موارد است. مسلمانان حتی به دستی که در بیعت با رسول خدا با ایشان در تماس بوده، تبرک می‌جستند.
[۱۱۹] مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۵؛ فتح الباری، ج۶، ص۱۴۸.


۱۱.۴ - تبرک به اماکن منسوب به پیامبر

مسلمانان آغاز اسلام به مکان‌هایی که با پیامبر نسبت داشت و ایشان در آن جا نماز خوانده
[۱۲۰] صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۴؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۲۷.
یا نشسته بود،
[۱۲۱] فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
تبرک می‌جستند. آنان کوشیدند تا فهرست مکان‌هایی را که پیامبر بر آن گام نهاده بود، ثبت کنند. حتی در آغاز اسلام، برای زیارت مسجد قبا، درست همان کوچه‌ها و راه‌هایی را طی می‌کردند که رسول خدا پیموده بود.
[۱۲۲] تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۶-۵۷.
فهرست این مکان‌ها در سده سوم ق. به دست فاکهی با عنوان «المواضع التی دخلها رسول الله» ثبت گشته
[۱۲۳] اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۹۱.
و در برخی منابع دیگر یاد گشته است.
[۱۲۴] وفاء الوفاء، ج۳، ص۵-۷.

عبدالله بن عمر اهتمامی ویژه به این امر داشت و در مکان‌های منسوب به پیامبر(ص) نماز می‌خواند.
[۱۲۵] نک: صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۴؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۴۹-۱۵۰.
البته برخی از مخالفان تبرک‌جویی، این کار وی را بر پایه اجتهاد شخصی می‌دانند. اما بعضی بر پایه همین روایات و نقل‌ها بر آنند که پی‌جویی آثار پیامبر(ص) و تبرک به آن مستحب است.
[۱۲۶] فتح الباری، ج۱، ص۴۷۱.


۱۱.۵ - مکان‌های متبرک پیامبر در مکه

برخی از این مکان‌ها که در مکه قرار داشته‌اند، عبارتند از:
محل تولد
[۱۲۷] شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه، ج۱، ص۲۵۸.
و جایی که پیامبر شترهای خود را در حج قربانی می‌کرد
[۱۲۸] صحیح البخاری، ج۶، ص۲۳۶.
؛ مسجد محل آغاز هجرت پیامبر از مکه و نیز مسجد بنا شده در آن منطقه
[۱۲۹] آثار اسلامی، ص۱۵۸.
؛ مسجد الغنم که پس از فتح مکه، مشرکان در آن جا با پیامبر بیعت کردند
[۱۳۰] آثار اسلامی، ص۱۵۰.
؛ مسجد خَیْف که محل خطبه حجة الوداع
[۱۳۱] الکافی، ج۱، ص۴۰۳؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۲۷۰.
و نماز ۷۰۰ پیامبر است
[۱۳۲] الکافی، ج۴، ص۲۱۴.
و به نماز خواندن در آن بسیار سفارش شده است
[۱۳۳] الکافی، ج۴، ص۵۱۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۰.
؛ مسجد ردم الاعلی؛ مسجد مختفی؛ خانه‌ام‌هانی؛ مسجدی در راه ذی طوی؛ مسجد عُرَیض
[۱۳۴] آثار اسلامی، ص۹۹-۱۰۴، ۲۲۸.
؛ خانه خدیجه(س) که مکان تولد فاطمه زهرا۳ بوده است
[۱۳۵] آثار اسلامی، ص۱۲۵.
؛ خانه ارقم بن ابی‌ارقم که محل پنهان شدن مسلمانان از هجوم مشرکان مکه بوده
[۱۳۶] اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۱۴.
؛ مسجد الغدیر در مکان خواندن خطبه غدیر
[۱۳۷] من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
؛ مسجد الجن، جایگاه بیعت جنیان با پیامبر
[۱۳۸] آثار اسلامی، ص۹۳.
؛ سنگ در نزدیک قبة الوحی در مسجدالحرام که به پیغمبر سلام نموده است
[۱۳۹] رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰.
؛ سنگی نزدیک مکه که پیامبر در بازگشت از عمره روی آن استراحت نموده است
[۱۴۰] رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۸۲.
؛ سنگی در گوشه مسجدالحرام که نقش گام‌های مبارک پیامبر بر آن قرار داشته است.
[۱۴۱] سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۲۸.

با وجود این پشتوانه‌ها و سیره پیوسته و قطعی مسلمانان در برکت‌جویی، شماری از وهابیان باور دارند که تبرک جستن هنگام زندگانی پیامبر اسلام۹ به دلیل رفتار صحابه و عدم منع پیامبر مشروع بوده است؛ اما پس از وفات ایشان، صحابه و مسلمانان به صورت مطلق این رفتار را ترک نمودند. بنا بر این، برکت‌جویی ویژه دوران حیات پیامبر(ص) بوده که ولایت ایشان بر مسلمانان جریان داشته
[۱۴۲] الاعتصام، ص۲۹۴-۲۹۶.
؛ اما پس از وفات او جایز نیست.
[۱۴۳] حکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶.

افزون بر پشتوانه‌های یاد شده، پاسخ دیگر آن است که پیامبر اسلام(ص) دارای زندگانی برزخی است و بر پایه برخی روایات، ایشان سلام افراد به خود را می‌شنود و پاسخ می‌دهد.
[۱۴۴] شفاء السقام، ص۱۱۹؛ مفاهیم یجب ان تصحح، ص۷۱.
پس ولایت او منحصر به هنگام حیاتش نیست و پس از وفاتش نیز جریان دارد. شواهد تاریخی نیز نشان می‌دهند که تبرک‌جویی همواره پس از وفات پیامبر مورد اهتمام اصحاب و تابعین بوده است.
[۱۴۵] صحیح البخاری، ج۴، ص۴۶.


۱۱.۶ - مکان‌های متبرک پیامبر در مدینه

یکی از دیگر مکان‌های متبرک مدینه، منبر
[۱۴۶] الکافی، ج۴، ص۵۵۳؛ الجواب الباهر، ج۱، ص۷۳؛ الشفاء، ج۲، ص۵۷.
و روضه نبوی است که دعا خواندن کنار آن از آداب دینی مورد اتفاق مسلمانان بوده است.
[۱۴۷] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۴۴.
مسلمانان تربت پیامبر را برای تبرک برمی‌داشتند. این کار به‌اندازه‌ای رواج یافت که عایشه دستور داد دیواری پیشاپیش قبر پیامبر بنا نهند.
[۱۴۸] وفاء الوفاء، ج۱، ص۹۴.


آورده‌اند که چون صحابه به مسجدالنبی وارد می‌شدند، قسمتی از منبر را که کنار قبر پیامبر بود، می‌گرفتند و رو به قبله دعا می‌کردند.
[۱۴۹] الشفاء، ج۲، ص۸۶.
هنگامی که مردم مدینه از خشکسالی شکایت داشتند، به سفارش عایشه، سوراخی بالای روضه پیامبر گشودند و به برکت قبر پیامبر بر مردم باران بارید.
[۱۵۰] وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۱۵.

این‌که ابوبکر و عمر خواستند کنار قبر پیامبر به خاک سپرده شوند، جز متبرک شدن به ایشان وجهی نداشته است.
[۱۵۱] کشف الارتیاب، ص۳۴۴؛ التبرک، میانجی، ص۱۵۷.
از دیگر مکان‌های متبرک مدینه، می‌توان به این موارد اشاره کرد: غار ثور، غار حراء،
[۱۵۲] بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۲۳.
مسجد شجره که محل احرام پیامبر بوده است،
[۱۵۳] الکافی، ج۴، ص۲۴۸.
مسجد الاجابه که پیامبر در بازگشت از عمره در آن نماز خوانده بود و مردم آن را برای تبرک می‌بوسند،
[۱۵۴] آثار اسلامی، ص۱۴۲.
مسجد البغله، مسجد الفتح،
[۱۵۵] وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۹.
مسجد قبا که نماز در آن پاداش فراوان دارد،
[۱۵۶] وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۸۵-۲۸۶.
مشربه‌ام ابراهیم،
[۱۵۷] الکافی، ج۴، ص۵۶۰.
مسجد فضیخ، قبور شهیدان احد، مسجد احزاب یا فتح،
[۱۵۸] من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
مسجد عتبان بن مالک.
[۱۵۹] آثار اسلامی، ص۲۰۷-۲۰۸.

تبرک به این مکان‌ها که یا پس از وفات پیامبر بنا شده‌اند و یا پس از ایشان بازسازی گشته‌اند، دلیل بطلان دیدگاه شماری از وهابیان است که باور دارند تبرک پس از وفات پیامبر تنها در باره آثاری مجاز است که با بدن پیامبر تماس داشته و صحابه نیز به این موارد تبرک می‌جستند.
[۱۶۰] التبرک، جدیع، ص۲۵۲.


آن‌ها تبرک به مواردی مانند در و دیوار مسجدالحرام و مسجدالنبی و نیز ضریح نبوی(ص) را جایز نمی‌شمرند
[۱۶۱] التبرک و التوسل، ص۴۰-۴۱.
و این کار را در زمره رفتار بت‌پرستان و مشرکان می‌دانند.
[۱۶۲] نک: کشف الارتیاب، ص۳۴۲-۳۴۳.
اما چنان‌که گفتیم، ادله و شواهد آشکار بر جواز تبرک به آثار نبوی پس از زندگانی ایشان، حتی در مواردی که با بدن پیامبر در تماس نبوده، دلالت دارند. فتوای احمد بن حنبل در جواز مسح منبر و روضه نبوی نیز این سخن را تایید می‌کند.
[۱۶۳] العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۲.

نکته مغفول در نظر این گروه، تفاوت برکت‌جویی مسلمانان با کار مشرکان است. قصد مسلمانان در زیارت قبور و بارگاه اولیای دین، خود صاحب قبر و بارگاه است، نه سنگ و خاک و دیوار. اما مشرکان به خود بت‌ها نظر دارند. ابوایوب انصاری در پاسخ به اعتراض مروان در باره قرار دادن صورتش بر قبر نبوی، بیان کرد که قصدش زیارت پیامبر است، نه زیارت سنگ و خاک.
[۱۶۴] المستدرک، ج۴، ص۵۱۵.



مسلمانان افزون بر تبرک به پیامبر(ص)، به افراد یا چیزهای دیگر نیز تبرک می‌جسته‌اند. این رفتار در روزگار خود پیامبر نیز انجام می‌گرفته است. آورده‌اند که پیامبر(ص) به عرق پیشانی حضرت علی(ع) تبرّک جسته است.
[۱۶۵] شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۶۹؛ المناقب، ص۸۵.

موارد دیگر تبرک به غیر پیامبر، عبارتند از: قرآن کریم،
[۱۶۶] کنز العمال، ج۱، ص۵۱۹.
حجرالاسود،
[۱۶۷] اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۳۳۰.
پرچم امام حسن و امام حسین(ع)، شمشیر جعفر طیار، قرآن منسوب به علی بن ابی‌طالب(ع)، پرده کعبه،
[۱۶۸] الکافی، ج۴، ص۲۲۹؛ آثار اسلامی، ص۷۰.
غذای اهل بیت:،
[۱۶۹] دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۳۲۹.
امام حسین(ع)، عباس بن عبدالمطلب، علی بن ابی‌طالب(ع)،
[۱۷۰] السجود علی الارض، ص۱۳۲.
نیم‌خورده مؤمن،
[۱۷۱] وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۲۶۳.
آب فرات،
[۱۷۲] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۰۴-۴۰۷.
آب زمزم،
[۱۷۳] بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۴۴-۲۴۵.
خاک مدینه،
[۱۷۴] وفاء الوفاء، ج۱، ص۶۸.
خانه عقیل بن ابی‌طالب، مسجد کوفه.
[۱۷۵] بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۹۶.


۱۲.۱ - تبرک به قبور غیر پیامبر

تبرک به قبور نیز در میان مسلمانان منحصر به قبر پیامبر نبوده است. آنان به قبرهای صحابه و تابعین و صالحان نیز متبرک می‌شدند.
[۱۷۶] التبرک، بیاتی، ج۵، ص۱۱.
سبکی باور دارد که از دیدگاه دین، حتی تبرک به قبرهای برخی از اموات صالح جایز است.
[۱۷۷] شفاء السقام، ص۱۹۶.
شماری از موارد تبرک‌جویی صحابه و تابعین عبارتند از:
تربت امام حسین(ع)
[۱۷۸] التبرک، میانجی، ص۲۶۷.
و نیز مزارهای این افراد: علی بن موسی الرضا(ع)،
[۱۷۹] تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.
موسی بن جعفر(ع)،
[۱۸۰] وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۱۰.
حمزة بن عبدالمطلب در منطقه احد،
[۱۸۱] وفاء الوفاء، ج۱، ص۹۶.
بلال حبشی در شام،
[۱۸۲] رحلة ابن جبیر، ص۲۲۶؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۳۵.
ابوایوب انصاری در استانبول،
[۱۸۳] اسد الغابه، ج۲، ص۸۲.
سیده نفیسه
[۱۸۴] المواهب اللدنیه، ج۲، ص۶۸۸.
در مصر، سعید بن جبیر در واسط میان بصره و کوفه،
[۱۸۵] شذرات الذهب، ج۱، ص۳۸۶.
ابوعوانه از دانشمندان حدیث در اسفراین.
[۱۸۶] مسالک الابصار، ج۵، ص۴۶۰.
همچنین در عسقلان جایی به نام «مشهد راس الحسین» دارای ضریح و مسجدی است که برخی باور دارند سر مبارک امام حسین در آن جا است و مردم سرزمین‌های گوناگون به آن تبرک می‌جویند.
[۱۸۷] آثار البلاد، ص۲۲۲؛ رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۲۰۵.

قبرهای افرادی صالح در منطقه لوشه
[۱۸۸] آثار البلاد، ص۵۰۲.
و شیخ صالح قطب الدین بختیار کعکی در دهلی
[۱۸۹] رحلة ابن بطوطه، ج۳، ص۱۱۳.
نیز مورد تبرک بوده است.


با این ادله و شواهد، اختصاص تبرک به پیامبر(ص)
[۱۹۰] الاعتصام، ص۲۹۴-۲۹۶.
نادرست است. نیز نمی‌توان ادعا کرد که صحابه به سبب پیشگیری از افتادن در شرک
[۱۹۱] التحذیر من تعظیم الآثار، ج۱، ص۲۶-۲۷؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸.
و غلو
[۱۹۲] الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶؛ التبرک، جدیع، ص۲۶۸.
از تبرک‌جویی به غیر پیامبر خودداری می‌نمودند.
[۱۹۳] الاعتصام، ص۲۹۵؛ الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶.
از همین روی، شماری از فقیهان اهل سنت فتوا داده‌اند که تبرک به آثار صالحان
[۱۹۴] صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۲۷۷.
و قبر نبوی و مکان‌های مشرفه
[۱۹۵] عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.
جایز است و حتی بوسیدن دست و پای صالحان و دانشوران نیز در باور برخی از دانشمندان اهل سنت جایز شمرده شده است.
[۱۹۶] عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.

علی بن میمون از امام شافعی گزارش می‌کند که او به ابوحنیفه متبرک می‌شده و برای گزاردن حاجت نزد قبر او می‌آمده است.
[۱۹۷] الاصول الاربعة فی تردید الوهابیه، ص۳۵.
نیز آورده‌اند که احمد بن حنبل لباس امام شافعی را شست و آب بازمانده از آن را نوشید.
[۱۹۸] عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.

تبرک سفیان ثوری، از افراد مورد احترام اهل سنت، به عمرو بن قیس
[۱۹۹] التذکرة فی احوال الموتی، ص۴۷۶.
و نیز تبرک به لباس و خاک قدم ابواسحاق شیرازی در منابع روایی و تاریخی گزارش شده است.
[۲۰۰] طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۱۹-۲۲۰.
در تشییع جنازه ابن تیمیه نیز برخی به جنازه او تبرک می‌جستند.
[۲۰۱] البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۵-۱۳۶



تبرک الصحابة بآثار رسول الله، محمد طاهر کردی مکی؛
التبرک، علی احمدی میانجی؛
التبرک المشروع و التبرک الممنوع، علی بن نفیع علیانی؛
التبرک انواعه و احکامه، ناصر بن عبدالرحمن جدیع؛
تبرک و قبور، سید حسن طاهری خرم‌آبادی؛
التوسل بالنبی(ص) و التبرک بآثاره، مرتضی عسکری؛
اقناع المؤمنین بتبرک الصالحین، عثمان بن شیخ شافعی؛
وهابیت و تبرک، علی اصغر رضوانی.


۱. لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۵-۳۹۶، «برک.
۲. مفردات، ص۴۴، «برک.
۳. نک: قاموس قرآن، ج۱، ص۱۸۹.
۴. معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷؛ الصحاح، ص۱۵۷۴، «برک.
۵. قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۰.
۶. معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷.
۷. التحقیق، ج۱، ص۲۵۹، «برک.
۸. واژه‌های دخیل، ص۱۳۵-۱۳۶.
۹. مفردات، ص۴۴؛ المیزان، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۱.
۱۰. تفسیر قرطبی، ج۴، ص۱۳۹.
۱۱. نک: احکام القرآن، ابن عربی، ج۱، ص۱۰۲.
۱۲. لسان العرب، ج۱۰، ص۳۹۶؛ النهایه، ج۵، ص۳۰۲، «یمن.
۱۳. لغت‌نامه، ج۱، ص۶۳۶۷.
۱۴. نک: تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۴.
۱۵. الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.
۱۶. سلفی‌گری و پاسخ به شبهات، ص۴۳۴.
۱۷. التبرک، جدیع، ص۴۳.
۱۸. الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج۱۰، ص۶۹.
۱۹. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۴، «تبرک».
۲۰. الاصابه، ج۱، ص۵۳.
۲۱. صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱-۸۲.
۲۲. صحیح مسلم، ج۷، ص۷۹-۸۰.
۲۳. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۳۳۶.
۲۴. سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۲۸.
۲۵. نخل‌گردانی، ص۲۳-۳۲
۲۶. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۳۲: ۳۰؛کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۸: ۱-۴.
۲۷. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۷: ۸-۴۰.
۲۸. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
۲۹. ازالة الخفاء، ج۲، ص۲۵۴.
۳۰. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۴۸: ۲۰.
۳۱. کتاب مقدس، سفر خروج، ۲۰: ۸-۱۱.
۳۲. کتاب مقدس، مرقس، ۱۰: ۱۳-۱۶.
۳۳. المیزان، ج۳، ص۱۹۴.
۳۴. مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۵۹، «عدل الهی.
۳۵. مجموعه آثار مطهری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲، «عدل الهی.
۳۶. التبرک، جدیع، ص۳۲۹، ۳۴۳، ۴۰۱.
۳۷. العبودیه، ص۷۲؛ التبرک، جدیع، ص۳۲۹-۳۳۲.
۳۸. اقتضاء الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۳؛ التبرک، جدیع، ص۴۲۶-۴۲۷؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۶-۳۳۷.
۳۹. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۱.
۴۰. زیارة القبور، ج۱، ص۳۱؛ مجموع فتاوی ابن تیمیه، ج۲۷، ص۷۹؛ نک: التبرک، جدیع، ص۴۲۶-۴۲۸؛ التبرک، جدیع، ص۴۴۹-۴۵۳؛ التبرک، جدیع، ص۴۵۸-۴۶۰.
۴۱. مسند احمد، ج۲، ص۳.
۴۲. تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۴۷.
۴۳. التبرک، جدیع، ص۲۴۴.
۴۴. التوحید، ص۱۰۶-۱۰۸.
۴۵. جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۲۷.
۴۶. جامع العلوم و الحکم، ج۲، ص۱۳۱.
۴۷. کشف الارتیاب، ص۸۲.
۴۸. فرهنگ فقه، ج۲، ص۳۳۵.
۴۹. جواهر الکلام، ج۴، ص۲۲۵-۲۴۱.
۵۰. جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۴.
۵۱. مختلف الشیعه، ج۲، ص۳۱۲؛ جواهر الکلام، ج۴، ص۳۰۴.
۵۲. جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۵۴؛ مستمسک العروه، ج۴، ص۱۸۲.
۵۳. مصباح الهدی، ج۳، ص۱۷۰.
۵۴. نک: الغدیر، ج۵، ص۱۴۶-۱۵۵.
۵۵. کشف الارتیاب، ص۳۴۴-۳۴۵؛ الغدیر، ج۵، ص۱۴۶.
۵۶. العلل، ج۲، ص۴۹۲.
۵۷. الغدیر، ج۵، ص۱۵۳.
۵۸. نک: الغدیر، ج۵، ص۲۲۲.
۵۹. نک: الغدیر، ج۵، ص۲۲۳.
۶۰. شرح الزرقانی علی المواهب، ج۱۲، ص۲۱۵.
۶۱. توحید در قرآن، ص۵۳۴.
۶۲. البحر المحیط، ج۶، ص۳۲۴؛ تبیین القرآن، ج۲، ص۵۷.
۶۳. نمونه، ج۲، ص۲۴۰.
۶۴. مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۴-۶۱۵؛ الدر المنثور، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵.
۶۵. تفسیر قمی، ج۱، ص۸۱-۸۲.
۶۶. نک: فی ظلال التوحید، ص۲۹۴.
۶۷. مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۵.
۶۸. کشف الارتیاب، ص۳۴۱-۳۴۳.
۶۹. احسن الحدیث، ج۱، ص۲۴۳.
۷۰. نک: التبرک، میانجی، ص۴۲-۶۲.
۷۱. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۷؛ مواهب الجلیل، ج۱، ص۶۸.
۷۲. ینابیع الموده، ج۲، ص۶۳.
۷۳. ینابیع الموده، ج۱، ص۱۵۳.
۷۴. صحیح البخاری، ج۱، ص۵۶-۵۷.
۷۵. نک: السنن الکبری، ج۲، ص۴۲؛ فضائل الخمسه، ج۱، ص۲۱؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۸۹.
۷۶. سبل الهدی، ج۳، ص۸۰-۸۱.
۷۷. المستدرک، ج۳، ص۱۰۸؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۵۲.
۷۸. جامع الاحادیث، ج۳۲، ص۴۲؛ المستدرک، ج۳، ص۱۱۶.
۷۹. تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۷۹.
۸۰. صحیح البخاری، ج۱، ص۵۶.
۸۱. وفاء الوفاء، ج۴، ص۲۱۷؛ احقاق الحق، ج۱۰، ص۴۳۵.
۸۲. الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
۸۳. بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۵۰-۱۵۳.
۸۴. بحار الانوار، ج۸۰، ص۳۱۴؛ ج۹۳، ص۱۵۳.
۸۵. نک: الکافی، ج۱، ص۳۵۳؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۶۸.
۸۶. فضائل الخمسه، ج۳، ص۲۵۶.
۸۷. الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۷.
۸۸. المستدرک، ج۱، ص۳۶۱.
۸۹. وفاء الوفاء، ج۲، ص۵۸.
۹۰. تبرک الصحابه، ص۱۵-۱۷.
۹۱. سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۱۳.
۹۲. البراهین الجلیه، ص۵۷.
۹۳. المغنی، ج۲، ص۴۱۰.
۹۴. الفتوح، ج۵، ص۱۸-۱۹؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۸.
۹۵. ترتیب المدارک، ج۲، ص۵۳.
۹۶. صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲.
۹۷. صحیح مسلم، ج۷، ص۷۹؛ صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲.
۹۸. فتح الباری، ج۶، ص۱۴۸.
۹۹. بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۲.
۱۰۰. تاریخ الخمیس، ج۲، ص۱۵۱؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۶.
۱۰۱. صفة الصفوه، ج۱، ص۵۴۷.
۱۰۲. صحیح البخاری، ج۷، ص۱۴۰.
۱۰۳. صحیح البخاری، ج۷، ص۱۴۰؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۱۷؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۱.
۱۰۴. دلائل النبوه، ج۵، ص۴۴۱.
۱۰۵. المواهب اللدنیه، ج۳، ص۴۹۵.
۱۰۶. الطبقات، ج۱، ص۱۸۴.
۱۰۷. صحیح البخاری، ج۶، ص۲۵۲-۲۵۳؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۸۵، ۸۹.
۱۰۸. مفاهیم یجب ان تصحح، ص۲۲۰.
۱۰۹. بحار الانوار، ج۱۷، ص۳۲.
۱۱۰. اسد الغابه، ج۲، ص۲۵۸؛اسد الغابه، ج۵، ص۶۳۴.
۱۱۱. الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۰۷.
۱۱۲. وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۱۹-۱۵۰.
۱۱۳. التبرک، میانجی، ص۱۲۳، ۱۷۱.
۱۱۴. صحیح البخاری، ج۷، ص۴۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۱۶.
۱۱۵. التبرک، میانجی، ص۱۷۷؛ اسد الغابه، ج۳، ص۱۵۴؛ الاصابه، ج۴، ص۶۸.
۱۱۶. السنن الکبری، ج۵، ص۴۷۶؛ اکمال الکمال، ص۲۸۳.
۱۱۷. صحیح البخاری، ج۸، ص۱۱۳.
۱۱۸. نک: التبرک، میانجی، ص۲۵.
۱۱۹. مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۲۵؛ فتح الباری، ج۶، ص۱۴۸.
۱۲۰. صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۴؛ اسد الغابه، ج۳، ص۲۲۷.
۱۲۱. فتح الباری، ج۱، ص۴۲۶.
۱۲۲. تاریخ المدینه، ج۱، ص۵۶-۵۷.
۱۲۳. اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۹۱.
۱۲۴. وفاء الوفاء، ج۳، ص۵-۷.
۱۲۵. نک: صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۴؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۱۴۹-۱۵۰.
۱۲۶. فتح الباری، ج۱، ص۴۷۱.
۱۲۷. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه، ج۱، ص۲۵۸.
۱۲۸. صحیح البخاری، ج۶، ص۲۳۶.
۱۲۹. آثار اسلامی، ص۱۵۸.
۱۳۰. آثار اسلامی، ص۱۵۰.
۱۳۱. الکافی، ج۱، ص۴۰۳؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۲۷۰.
۱۳۲. الکافی، ج۴، ص۲۱۴.
۱۳۳. الکافی، ج۴، ص۵۱۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۰.
۱۳۴. آثار اسلامی، ص۹۹-۱۰۴، ۲۲۸.
۱۳۵. آثار اسلامی، ص۱۲۵.
۱۳۶. اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۱۴.
۱۳۷. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
۱۳۸. آثار اسلامی، ص۹۳.
۱۳۹. رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰.
۱۴۰. رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۸۲.
۱۴۱. سفرنامه ناصر خسرو، ص۱۲۸.
۱۴۲. الاعتصام، ص۲۹۴-۲۹۶.
۱۴۳. حکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶.
۱۴۴. شفاء السقام، ص۱۱۹؛ مفاهیم یجب ان تصحح، ص۷۱.
۱۴۵. صحیح البخاری، ج۴، ص۴۶.
۱۴۶. الکافی، ج۴، ص۵۵۳؛ الجواب الباهر، ج۱، ص۷۳؛ الشفاء، ج۲، ص۵۷.
۱۴۷. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۴۴.
۱۴۸. وفاء الوفاء، ج۱، ص۹۴.
۱۴۹. الشفاء، ج۲، ص۸۶.
۱۵۰. وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۱۵.
۱۵۱. کشف الارتیاب، ص۳۴۴؛ التبرک، میانجی، ص۱۵۷.
۱۵۲. بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۲۳.
۱۵۳. الکافی، ج۴، ص۲۴۸.
۱۵۴. آثار اسلامی، ص۱۴۲.
۱۵۵. وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۹.
۱۵۶. وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۸۵-۲۸۶.
۱۵۷. الکافی، ج۴، ص۵۶۰.
۱۵۸. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۲۹.
۱۵۹. آثار اسلامی، ص۲۰۷-۲۰۸.
۱۶۰. التبرک، جدیع، ص۲۵۲.
۱۶۱. التبرک و التوسل، ص۴۰-۴۱.
۱۶۲. نک: کشف الارتیاب، ص۳۴۲-۳۴۳.
۱۶۳. العلل و معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۲.
۱۶۴. المستدرک، ج۴، ص۵۱۵.
۱۶۵. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۶۹؛ المناقب، ص۸۵.
۱۶۶. کنز العمال، ج۱، ص۵۱۹.
۱۶۷. اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۳۳۰.
۱۶۸. الکافی، ج۴، ص۲۲۹؛ آثار اسلامی، ص۷۰.
۱۶۹. دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۰۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۳۲۹.
۱۷۰. السجود علی الارض، ص۱۳۲.
۱۷۱. وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۲۶۳.
۱۷۲. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۰۴-۴۰۷.
۱۷۳. بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۴۴-۲۴۵.
۱۷۴. وفاء الوفاء، ج۱، ص۶۸.
۱۷۵. بحار الانوار، ج۹۷، ص۳۹۶.
۱۷۶. التبرک، بیاتی، ج۵، ص۱۱.
۱۷۷. شفاء السقام، ص۱۹۶.
۱۷۸. التبرک، میانجی، ص۲۶۷.
۱۷۹. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.
۱۸۰. وفیات الاعیان، ج۵، ص۳۱۰.
۱۸۱. وفاء الوفاء، ج۱، ص۹۶.
۱۸۲. رحلة ابن جبیر، ص۲۲۶؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۳۵.
۱۸۳. اسد الغابه، ج۲، ص۸۲.
۱۸۴. المواهب اللدنیه، ج۲، ص۶۸۸.
۱۸۵. شذرات الذهب، ج۱، ص۳۸۶.
۱۸۶. مسالک الابصار، ج۵، ص۴۶۰.
۱۸۷. آثار البلاد، ص۲۲۲؛ رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۲۰۵.
۱۸۸. آثار البلاد، ص۵۰۲.
۱۸۹. رحلة ابن بطوطه، ج۳، ص۱۱۳.
۱۹۰. الاعتصام، ص۲۹۴-۲۹۶.
۱۹۱. التحذیر من تعظیم الآثار، ج۱، ص۲۶-۲۷؛ تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸.
۱۹۲. الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶؛ التبرک، جدیع، ص۲۶۸.
۱۹۳. الاعتصام، ص۲۹۵؛ الحکم الجدیرة بالاذاعه، ص۴۶.
۱۹۴. صحیح مسلم، نووی، ج۱۵، ص۸۲؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۲۷۷.
۱۹۵. عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.
۱۹۶. عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.
۱۹۷. الاصول الاربعة فی تردید الوهابیه، ص۳۵.
۱۹۸. عمدة القاری، ج۹، ص۲۴۱.
۱۹۹. التذکرة فی احوال الموتی، ص۴۷۶.
۲۰۰. طبقات الشافعیة الکبری، ج۴، ص۲۱۹-۲۲۰.
۲۰۱. البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۵-۱۳۶



منبع: منابع()

{{دانشنامه
| آدرس = http://phz.hajj.ir/۴۲۲/۷۵۲۸
| عنوان = تبرک
| نویسنده = حسن رضایی
}}
آثار اسلامي مكه و مدينه: رسول جعفريان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش؛
آثار البلاد: زكريا بن محمد القزويني (م.۶۸۲ق.)، ترجمه: ميرزا جهانگير، تهران، امير كبير، ۱۳۷۳ش؛
آلاء الرحمن: البلاغي (م.۱۳۵۲ق.)، تهران، بعثت، ۱۴۲۰ق؛
احسن الحديث: سيد علي اكبر قرشي، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۶۶ق؛
احقاق الحق: نورالله الحسيني الشوشتري (م.۱۰۱۹ق.)، تعليقات: شهاب الدين نجفي، قم، مكتبة النجفي، ۱۴۰۶ق؛
احكام القرآن: ابن العربي (م.۵۴۳ق.)، به كوشش محمد عطاء، لبنان، دار الفكر؛
اخبار مكه: الازرقي (م.۲۴۸ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛
اخبار مكه: الفاكهي (م.۲۷۹ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛
ارشاد الاذهان الي تفسير القرآن: محمد سبزواري (م.۱۴۰۹ق.)، بيروت، دار التعارف، ۱۴۱۹ق؛
ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء: ولي الله محدث دهلوي، پاکستان، سهيل اکيديمي، ۱۳۹۶ق؛
اسد الغابه: ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي؛
الاستيعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق؛
الاصابه: ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق؛
الاصول الاربعة في ترديد الوهابيه: حکيم معراج الدين (م.۱۳۴۶ق.)، به کوشش مولوي، استانبول، اشيق؛
الاعتصام: الشاطبي (م.۷۹۰ق.)، به كوشش عبدالرزاق المهدي، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۱۷ق؛
اقتضاء الصراط المستقيم: ابن تيميه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش ناصر عبدالکريم، بيروت، دار عالم الکتاب، ۱۴۱۹ق؛
بحار الانوار: المجلسي (م.۱۱۱۰ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق؛
البحر المحيط: ابوحيان الاندلسي (م.۷۵۴ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۲ق؛
البحر المديد: ابن عجيبه (م.۱۲۲۴ق.)، به كوشش القرشي، قاهره، حسن عباس زكي، ۱۴۱۹ق؛
البداية و النهايه: ابن كثير (م.۷۷۴ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛
البراهين الجليلة في رفع تشکيکات الوهابيه: محمد حسن قزويني، قاهره، ۱۳۹۷ق؛
تاريخ الخميس: حسين الدياربكري (م.۹۶۶ق.)، بيروت، مؤسسة شعبان، ۱۲۸۳ق؛
تاريخ المدينة المنوره: ابن شبّه (م.۲۶۲ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، ۱۴۱۰ق؛
تبرک الصحابه: محمد طاهر بن عبدالقادر، جده، دار المنهاج، ۱۴۳۳ق؛
التبرک: صباح البياتي، مرکز الابحاث العقائديه؛
التبرك: علي الاحمدي الميانجي، تهران، مشعر، ۱۴۲۲ق؛
التبرک انواعه و احکامه: ناصر بن عبدالرحمن الجديع، رياض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۱ق؛
التبرک و التوسل و الصلح مع العدوّ الصيهوني: فتح الله بن تقي النجار، تهران، مشعر، ۱۴۲۸؛
تبيين القرآن: سيد محمد الشيرازي، کربلا، المجتبي، ۱۳۸۹ق؛
التحقيق: المصطفوي، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش؛
التحذير من تعظيم الآثار غير المشروعه: عبدالمحسن بن حمد العباد البدر، مصر، دار الحديثه، ۱۴۲۵ق؛
التذکرة في احوال الموتي و امور الآخره: قرطبي، المکتبة الاسلاميه؛
ترتيب المدارک: قاضي عياض (م.۵۴۴ق.)، به کوشش گروهي از نويسندگان، مغرب، مطبعة فضالة المحمديه، ۱۹۸۱م؛
تسنيم: جوادي آملي، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش؛
تسهيل العقيدة الاسلاميه: عبدالله بن عبدالعزيز الجبرين، رياض، دار العصيمي؛
تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم): ابن كثير (م.۷۷۴ق.)، به كوشش شمس الدين، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۹ق؛
تفسير الجلالين: جلال الدين المحلي (م.۸۶۴ق.)، جلال الدين السيوطي (م.۹۱۱ق.)، بيروت، النور، ۱۴۱۶ق؛
تفسير القمي: القمي (م.۳۰۷ق.)، به كوشش الجزائري، قم، دار الكتاب، ۱۴۰۴ق؛
التفسير الكبير: الفخر الرازي (م.۶۰۶ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۲۱ق؛
تفسير بيضاوي (انوار التنزيل): البيضاوي (م.۶۸۵ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۸ق؛
تفسير سمرقندي (بحر العلوم): السمرقندي (م.۳۷۵ق.)، به كوشش عمر بن غرامه، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۶ق؛
تفسير شاهي (آيات الاحكام): ابوالفتح جرجاني (م.۹۷۶ق.)، به كوشش اشراقي، تهران، نويد، ۱۳۶۲ش؛
تفسير شريف لاهيجي: شريف لاهيجي (م.۱۰۸۸ق.)، به كوشش حسيني و آيتي، انتشارات علمي، ۱۳۶۳ش؛
تفسير قرطبي (الجامع لاحكام القرآن): القرطبي (م.۶۷۱ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛
توحيد در قرآن: جوادي آملي، قم، اسراء، ۱۳۸۳ش؛
التوحيد: صالح بن فوزان، رياض، وزارت اوقاف، ۱۴۲۳ق؛
تهذيب الاصول: تقريرات بحث امام خميني۱، السبحاني، تهران، نشر آثار امام، ۱۴۲۳ق؛
تهذيب التهذيب: ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، به كوشش مصطفي، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق؛
جامع الاحاديث: جلال الدين السيوطي (م.۹۱۱ق.)؛
جامع العلوم و الحکم: عبدالرحمن السلامي (م.۷۹۵ق.)، به کوشش الارنؤوط و ابراهيم باجس، بيروت، الرساله، ۱۴۰۸ق؛
جغرافياي حافظ ابرو: عبدالله حافظ ابرو (م.۸۳۳ق.)، به کوشش سجادي، تهران، ميراث مکتوب، ۱۳۷۵ش؛
جلاء الافهام في الصلاة و السلام علي خير الانام: ابن قيم الجوزيه (م.۷۵۱ق.)، به کوشش الارنؤوط، کويت، دار العروبه، ۱۴۰۷ق؛
الجواب الباهر لزوار المقابر: ابن تيميه (م.۷۲۸ق.)؛
جوامع الجامع: الطبرسي (م.۵۴۸ق.)، به كوشش گرجي، تهران، ۱۳۷۸ش؛
جواهر الكلام: النجفي (م.۱۲۶۶ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛
حکم الجديرة بالاذاعه: عبدالرحمن السلامي (م.۷۹۵ق.)، به کوشش الارنؤوط، دمشق، دار المأمون، ۱۹۹۰م؛
دائرة المعارف بزرگ اسلامي: زير نظر بجنوردي، تهران، مركز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش؛
الدر المنثور: السيوطي (م.۹۱۱ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق؛
دعائم الاسلام: النعمان المغربي (م.۳۶۳ق.)، به كوشش فيضي، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛
دلائل النبوه: البيهقي (م.۴۵۸ق.)، به كوشش عبدالمعطي، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۰۵ق؛
رحلة ابن بطوطه: ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.)، به كوشش التازي، الرباط، المملكة المغربيه، ۱۴۱۷ق؛
رحلة ابن جبير: محمد بن احمد (م.۶۱۴ق.)، بيروت، دار مكتبة الهلال، ۱۹۸۶م؛
روح المعاني: الآلوسي (م.۱۲۷۰ق.)، به كوشش عبدالباري، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق؛
زيارة القبور و الاستنجاد بالمقبور: ابن تيميه (م.۷۲۸ق.)، رياض، ادارة العامه، ۱۴۱۰ق؛
سبل الهدي: محمد بن يوسف الصالحي (م.۹۴۲ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۴ق؛
السجود علي الارض: علي احمدي، بيروت، مرکز جواد، ۱۴۱۴ق؛
سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (م.۴۸۱ق.)، تهران، زوّار، ۱۳۸۱ش؛
سلفي‌گري و پاسخ به شبهات: علي اصغر رضواني، قم، مسجد جمکران، ۱۳۸۴ش؛
سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م.۲۷۵ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۳۹۵ق؛
السنن الكبري: البيهقي (م.۴۵۸ق.)، بيروت، دار الفكر؛
سير اعلام النبلاء: الذهبي (م.۷۴۸ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛
شذرات الذهب: عبدالحي بن العماد (م.۱۰۸۹ق.)، به كوشش الارنؤوط، بيروت، دار ابن كثير، ۱۴۰۶ق؛
شرح الزرقاني علي المواهب اللدنيه: محمد الزرقاني (م.۱۱۲۲ق.)، قاهره، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۷ق؛
شرح نهج البلاغه: ابن ابي‌الحديد (م.۶۵۶ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، ۱۳۷۸ق؛
شفاء السقام: تقي الدين السبكي (م.۷۵۶ق.)، به كوشش الحسيني الجلالي، ۱۴۱۹ق؛
الشفاء بتعريف حقوق المصطفي۹: قاضي عياض (م.۵۴۴ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۹ق؛
الصحاح: الجوهري (م.۳۹۳ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۴۰۷ق؛
صحيح البخاري: البخاري (م.۲۵۶ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۱ق؛
صحيح مسلم بشرح النووي: النووي (م.۶۷۶ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۰۷ق؛
صحيح مسلم: مسلم (م.۲۶۱ق.)، بيروت، دار الفكر؛
صفة الصفوة: ابوالفرج الجوزي (م.۵۹۷ق.)، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق؛
طبقات الشافعية الکبري: تاج‌ الدين السبکي (م.۷۷۱ق.)، به کوشش الطناحي و عبدالفتاح، هجر للطباعة و النشر، ۱۴۱۳ق؛
الطبقات الكبري: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بيروت، دار صادر؛
العبوديه: ابن تيميه (م.۷۲۸ق.)، به کوشش الشاويش، بيروت، المکتب الاسلامي، ۱۴۲۶ق؛
العلل و معرفة الرجال: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، به کوشش وصي ‌الله، بيروت، المکتب الاسلامي، ۱۴۰۸ق؛
عمدة القاري: العيني (م.۸۵۵ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛
الغدير: الاميني (م.۱۳۹۰ق.)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۶۶ش؛
فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، بيروت، دار المعرفه؛
فتح القدير: الشوكاني (م.۱۲۵۰ق.)، بيروت، دار ابن كثير، ۱۴۱۴ق؛
الفتوح: ابن اعثم الكوفي (م.۳۱۴ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت: سيد محمود شاهرودي، قم، دائرة المعارف فقه اسلامي، ۱۳۸۲ش؛
فضائل الخمسة من الصحاح الستة و غيرها: مرتضي حسيني فيروزآبادي، بيروت، اعلمي، ۱۳۹۳ق؛
في ظلال التوحيد: جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام صادق۷، ۱۴۱۲ق؛
قاموس قرآن: علي اكبر قرشي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۱ش؛
الكافي: الكليني (م.۳۲۹ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش؛
كتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همداني، ويليام گلن، هنري مرتن، تهران، اساطير، ۱۳۸۰ش؛
كشف الارتياب: سيد محسن الامين (م.۱۳۷۱ق.)، به كوشش امين، مكتبة الحريس، ۱۳۸۲ق؛
كنز العمال: المتقي الهندي (م.۹۷۵ق.)، به كوشش الدمياطي، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۹ق؛
الكني و الالقاب: شيخ عباس القمي (م.۱۳۵۹ق.)، تهران، مكتبة الصدر، ۱۳۶۸ش؛
لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛
لغت‌نامه: دهخدا (م.۱۳۳۴ش.) و ديگران، مؤسسه لغت‌نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش؛
مجمع البيان: الطبرسي (م.۵۴۸ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
مجمع الزوائد: الهيثمي (م.۸۰۷ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۰۲ق؛
مجموع الفتاوي: ابن تيميه (م.۷۲۸ق.)، به كوشش عبدالرحمن، مكتبة ابن تيميه؛
مجموعه آثار: مرتضي مطهري (م.۱۳۵۸ش.)، تهران، صدرا، ۱۳۷۷ش؛
مختلف الشيعه: العلامة الحلي (م.۷۲۶ق.)، قم، النشر الاسلامي، ۱۴۱۲ق؛
مسالک الابصار في ممالک الامصار: احمد العمري (م.۷۴۹ق.)، به کوشش الشاذلي، ابوظبي، المجمع الثقافي، ۱۴۲۳ق؛
مستدرك الوسائل: النوري (م.۱۳۲۰ق.)، بيروت، آل البيت:، ۱۴۰۸ق؛
المستدرك علي الصحيحين: الحاكم النيشابوري (م.۴۰۵ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
مستمسك العروة الوثقي: سيد محسن حكيم (م.۱۳۹۰ق.)، قم، مكتبة النجفي، ۱۴۰۴ق؛
مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بيروت، دار صادر؛
مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي: ميرزا محمد تقي آملي، تهران، ناشر: مؤلف، ۱۳۸۰ش؛
المعجم الكبير: الطبراني (م.۳۶۰ق.)، به كوشش حمدي عبدالمجيد، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛
معجم مقاييس اللغه: ابن فارس (م.۳۹۵ق.)، به كوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبليغات، ۱۴۰۴ق؛
المغني: عبدالله بن قدامه (م.۶۲۰ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛
مفاهيم يجب ان تصحح: سيد محمد بن علوي المالکي الحسني، دبي، دائرة الاوقاف و الشؤون الاسلاميه، ۱۴۱۵ق؛
مفردات: الراغب (م.۴۲۵ق.)، نشر الكتاب، ۱۴۰۴ق؛
من لا يحضره الفقيه: الصدوق (م.۳۸۱ق.)، به كوشش غفاري، قم، نشر اسلامي، ۱۴۰۴ق؛
المناقب: الخوارزمي (م.۵۶۸ق.)، به كوشش مالك محمودي، قم، نشر اسلامي، ۱۴۱۱ق؛
مواهب الجليل: الحطاب الرعيني (م.۹۵۴ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۶ق؛
المواهب اللدنيه: القسطلاني (م.۹۲۳ق.)، قاهره، المکتبة التوفيقيه؛
الموسوعة الفقهيه: كويت، وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلاميه، ۱۴۱۰ق؛
الميزان: الطباطبائي (م.۱۴۰۲ق.)، بيروت، اعلمي، ۱۳۹۳ق؛
نخل‌گرداني: علي بلوکباشي، تهران، دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي، ۱۳۸۰ش؛
نمونه: مكارم شيرازي و ديگران، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش؛
النهايه: مبارك ابن اثير (م.۶۰۶ق.)، به کوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، ۱۳۶۷ش؛
واژه‌هاي دخيل در قرآن مجيد: آرتور جفري، ترجمه: بدره‌اي، توس، ۱۳۷۲ش؛
وسائل الشيعه: الحر العاملي (م.۱۱۰۴ق.)، قم، آل البيت، ۱۴۱۲ق؛
وفاء الوفاء: السمهودي (م.۹۱۱ق.)، به كوشش خالد عبدالغني، بيروت، دار الكتب العلميه، ۲۰۰۶م؛
وفيات الاعيان: ابن خلكان (م.۶۸۱ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر؛
ينابيع الموده''': القندوزي (م.۱۲۹۴ق).


رده‌های این صفحه : مقاله‌های در دست ویرایش




جعبه ابزار