تفسیر ادبی قرآن در حقیقت در دو حوزه فعالیت دارد: ۱. شناخت وضعیت ادبیات عرب در جامعه زمان نزول، جمع و تدوین قرآن ؛ ۲. دقت در معنای لفظی و لغوی مفردات آیات، و پس از آن، دقت در معنای استعمالی کلمات در قرآن و سپس استفاده از علوم ادبی برای فهم و بیان معانی آیات.
در حقیقت ، تفسیر ادبی تفسیری عام و شامل تفسیر لغوی ، بلاغی و بیانی است؛ ولی برخی مفسران تفسیر خود را به یکی از این سه وجه (لغت، بیان و بلاغت) اختصاص دادهاند؛ برای مثال، کتاب مفردات الفاظ القرآن (مفردات راغب ) فقط به لغت، آن هم به شکلی خاص از آن اختصاص دارد. این روش تفسیری را باید از کهنترین روشهای تفسیری قرآن دانست؛ زیرا از همان صدر اسلام برای بیان مقاصد آیات قرآن به لغات و اشعار عرب استناد میکردند.
مهمترین مبنا و دلیل در تفسیر ادبی قرآن را میتوان چنین ذکر کرد: ۱. قرآن به زبان قوم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل شده است. ۲. قرآن به زبان فصحای آنان فرو فرستاده شده است. ۳. زبان آنان اغلب شعر و صنایع ادبی بوده است و قوم آن حضرت خطابات قرآن را درمی یافتند.
[۱]ایازی، محمد علی، ۱۳۳۳ -، المفسرون حیاتهم ومنهجهم، ص۴۲.