• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر التستری‌ (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«تفسیر التستری»، به زبان عربی ، تفسیری است عرفانی در مورد برخی از آیات قرآنی که در قرن سوم هجری به دست ابو محمد، سهل بن عبدالله تستری نوشته شده است.



این کتاب، با تحقیق و تصحیح محمد باسل عیون السود، در سال ۱۴۲۳ ق، توسط دار الکتب العلمیة، در بیروت ، چاپ و منتشر شده است.
ذهبی می‌گوید: «معلوم است که شخص سهل، این تفسیر را تالیف نکرده است، بلکه آرا و نظریات تفسیری اوست که توسط محمد بن احمد بلدی (عارف و محدث بزرگ از اهل نخشب و متوفای ۵۰۴) گردآوری شده است». آثار و بیاناتی لابه لای تفسیر ، مؤید این مطالب است که محقق، به برخی از آنها در صفحه ۱۲ مقدمه تحقیق، اشاره دارد.


کتاب، با مقدمه مؤلف آغاز شده و پس از آن، خطبه کتاب (مشتمل بر یک باب و یک فصل) و آن گاه متن تفسیر ذکر گردیده است.
متن کتاب، موجز است و شامل همه آیات قرآن نیست، بلکه مؤلف برخی از آیات را به طور پراکنده گزینش کرده و تفسیر نموده است.
تفسیر آیات، به شیوه صوفیان و اهل تاویل صورت گرفته است.


محقق، در مقدمه، از زندگی مؤلف، آثار وی و تفسیر مورد بحث سخن گفته است. در خطبه کتاب، از ویژگی‌های جویندگان فهم قرآن و «بسم الله الرحمن الرحیم» بحث شده است.
از آرای تستری برمی آید که در تفسیر، قایل به «بطن داشتن» قرآن کریم است، اما سخت باطن گرا نیست. وی در مقدمه کوتاهی، معنای ظاهر، باطن، حد و مطلع را بیان داشته است و فرموده: «آیه‌ای نیست مگر آنکه ظاهری دارد و باطنی و حدی دارد و مطلعی. ظاهر، همان تلاوت آن است و باطن، فهم معانی آن و حد، حلال و حرام و احکام آیات و مطلع، اشراقاتی است که از سوی خداوند افاضه می‌شود. علم به ظاهر، فراشمول است و همگان از آن بهره مندند، ولی فهم باطن، ویژه خواص است».
در جای دیگر، از وی نقل شده است که: «خداوند، هیچ ولی‌ای را در امت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برنگزید مگر آنکه ظاهر یا باطن قرآن را به او آموخت».
تفسیر تستری، متاثر از آرای عرفانی اوست و به مراتب اولیا و میزان دانش آنان به قرآن کریم عنایت دارد.

۳.۱ - چند نمونه قرآنی

وی، در بسیاری از موارد به تفسیر اشاری و رمزی بسنده نکرده، به معانی ظاهری آیات نیز می‌پردازد و سپس اشارت و تاویل آن‌ها را بیان می‌دارد و هنگام تبیین معانی اشاری، به اجمال سخن می‌گوید و مطلب را رسا و روشن بیان نمی‌کند؛ نمونه‌های زیر شاهد این مدعاست:
۱. در تفسیر بسمله
[۱] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۲۲.
، می‌گوید: «باء، بهاء خداست. سین، سناء (پرتو و روشنایی) اوست و میم، مجد و عظمت اوست»، سپس می‌گوید: «الله، اسم اعظم الهی است که همه اسماء و صفات را در بر دارد. میان الف و لام آن، حرفی نهفته است که غیبی از غیب است و به سوی غیب متوجه است و سری از سر است و رو به سوی سر دارد و حقیقتی از حقیقت است و به حقیقت نظر دارد؛ کسی جز آنکه از آلودگی‌ها پاک است و از حلال به اندازه نیاز توشه برگرفته است، آن را درک نمی‌کند. رحمان، اسمی است که خاصیت همان حرف پنهان میان الف و لام را در خود نهان دارد. رحیم، کسی است که در آغاز، با آفرینش و در ادامه، با دادن رزق و روزی بندگان، به آنها مهر می‌ورزد».
۲. در تاویل نهی آدم از خوردن میوه ممنوعه ، می‌گوید: « خداوند ، در حقیقت، معنای خوردن را اراده نکرده است، بلکه مقصود، همت گماشتن است؛ یعنی همت خود را صرف چیزی جز من نکن، ولی آدم از همت گماشتن به غیر او (خدا) در امان نماند و در نتیجه، دید آنچه دید... هم چنین است حال کسی که مدعی تصاحب چیزی باشد که بر او روا نباشد و با توجه به میل و هوای نفس خود، به آن دل بندد. آن گاه خداوند او را به خودش و آنچه نفسش به آن خو گرفته و فریفته شده، وامی گذارد، مگر آنکه خداوند به او عنایتی کند و او را نگاه دارد و در برابر دشمن و نفس او را یاری کند...
آدم، هنگامی که در بهشت بود، از اندیشیدن به خلود و جاودانگی و تکیه بر تدبیر خود، مصون نماند؛ ندیدی که بر اثر همین اعتماد بر وسوسه نفس، چه بر سر او آمد؟ شهوت و هوای نفس، بر علم و عقل و روشنایی دل او چیره گشت...» .
مؤلف، در برخی موارد، نخست، به تفسیر ظاهری آیه و سپس به تفسیر باطنی آن می‌پردازد و سوانح و خاطره‌های صوفیانه خود را به مناسبت، در تاویل آیه به کار می‌برد؛ از جمله، در تفسیر آیه ۳۶ سوره نساء : «و الجار ذی القربی و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبیل»، پس از بیان معنای ظاهری، می‌گوید: «جار ذی القربی (همسایه نزدیک)، همان قلب است و جار جنب (همسایه دور)، همان طبیعت است و صاحب بالجنب (هم سفر و رفیق راه)، عقلی است که به شرع گرویده و رو آورده باشد و ابن سبیل (رهسپار و مسافر)، همان جوارح و اعضای بدن انسان است که در راه اطاعت کوشاست.»
[۲] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۵۳.
.
در تفسیر آیه: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس» ( سوره روم ، آیه ۴۱) می‌گوید: «خداوند، جوارح (اعضای بدن) را به خشکی و قلب را به دریا مثل می‌زند و سود و زیان این دو ( قلب و اعضای بدن) بیشتر و فراگیرتر از خشکی و دریاست. این، تاویل و باطن آیه است؛ نمی‌بینی که «قلب» را ازآن جهت، قلب نامیدند که همواره در تقلب (تپش) و دگرگونی است و بسیار ژرف است.»
[۴] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۱۲۱.
.
در تفسیر آیه: «ان اول بیت وضع للناس» ( سوره آل عمران ، آیه ۹۶)، می‌گوید: «در ظاهر، منظور، مکه مکرمه است و در باطن، مراد، رسول خداست که هر کس خداوند بذر توحید را در دلش کاشته است به او می‌گرود.»
[۶] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۵۰.
.
تستری می‌کوشد تا در وادی اخلاق و تزکیه نفس گام نهد و راه پاکی قلب و آراسته شدن به مکارم اخلاق را (آن گونه که قرآن می‌گوید) ارائه کند؛ هرچند از طریق رمز و اشاره؛ مثلا در تفسیر آیه ۱۴۸ سوره اعراف : «و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار»، می‌گوید: «عجل (گوساله)، هر آنچه برای آدمی فراهم شود (از مال و منال و اهل و عیال) است و آدمی از آن رهایی ندارد، جز با فنا کردن تمامی لذایذ و بهره‌های جسمانی؛ همان گونه که عبادت کنندگان گوساله، جز با کشتن خویش رهایی نیافتند.»
[۸] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۶۷.
.
در تفسیر آیه‌های ۸۲- ۷۸ سوره شعراء : «الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین... یوم الدین» که خداوند از زبان ابراهیم علیه‌السّلام بیان می‌کند، می‌گوید: «الذی خلقنی فهو یهدین»؛ یعنی کسی که مرا برای عبودیت آفریده است، هرآینه مرا از لذت ایمان، غذا می‌دهد و از شراب توکل و غنا سیراب می‌کند. «و اذا مرضت فهو یشفین»؛ یعنی اگر با تکیه بر غیر او و به سوی غیر او حرکت کنم، اوست که مرا بازمی دارد و هرگاه به سوی خواسته‌های دنیوی رغبتی نشان دهم، مرا نگاه می‌دارد. «و الذی یمیتنی ثم یحیین»؛ یعنی دل مرده مرا با یاد خویش زنده می‌دارد. «و الذی اطمع ان یغفر لی خطیئتی یوم الدین»؛ ابراهیم خلیل علیه‌السّلام ، سخن خود را از روی ادب، بین خوف و رجا بیان می‌کند و آمرزش را بر خدا واجب نمی‌داند.»
[۱۰] تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۱۱۵.
.
در مواردی ازاین دست، از پند و اندرز و توجه دادن به تهذیب نفس و آراسته شدن به مکارم اخلاق فروگذار نکرده و در این راه، از داستان‌های آموزنده زندگی صالحان و آثار نیک گذشتگان نیز شاهد می‌آورد و گاه، به دفع اشکالاتی که ممکن است بر ظواهر قرآن وارد کنند، می‌پردازد.

۳.۲ - خاتمه

در خاتمه، یادآوری می‌شود که اقوال تفسیری تستری مورد توجه و اهتمام صوفیه و عرفا بوده و اقدام به تدوین آن نموده‌اند. از کتب مشهوری که اقوال و آرای تستری را در خود جای داده‌اند، «قوت القلوب» ابی طالب مکی و «حلیة الاولیاء» اصفهانی را می‌توان نام برد که با کمال امانت در حفظ اقوال ایشان تلاش داشته‌اند.
روش تستری پس از وی، توسط ابو عبد الرحمان سلمی و دیگر مفسران صوفی مسلک پی گیری شد. دکتر کمال جعفر معتقد است که ابو بکر بلدی، تفسیر تستری را به روایت پدر خود، ابو نصر اخذ نموده و به ترتیب سوره‌ها مرتب کرده و برخی روایات تاریخی و سیره شخصی تستری را نیز به آن افزوده است.
[۱۱] دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۳۶.
[۱۲] دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج۱، ص۶۱۶.
[۱۳] تفسیر و مفسران، آیت الله معرفت، ج۲، ص۳۸۳.
[۱۴] التفسیر و المفسرون، دکتر ذهبی، ج۲، ص۳۷۸.
[۱۵] منابع المفسرین، دکتر منیع عبد الحکیم محمود، ص۲۹.



تفسیر تستری، چاپ‌های زیادی به خود دیده است. نسخه حاضر، توسط محمد باسل عیون السود، تحقیق، تصحیح، مقدمه نویسی و تعلیقه نگاری شده است.
پاورقی‌های این نسخه، از محقق بوده و بیشتر به ذکر مصادر، شرح مختصر افراد و نسبت اقوال پرداخته است.
فهرست‌های نه گانه، شامل فهرست آیات شاهد، احادیث قدسی ، احادیث نبوی ، اقوال و آثار، اعلام، اشعار، مواضع و شهرها، مصادر و مراجع و محتویات در پایان کتاب ذکر شده است.


۱. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۲۲.
۲. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۵۳.
۳. روم/سوره۳۰، آیه۴۱.    
۴. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۱۲۱.
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۶. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۵۰.
۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۸. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۶۷.
۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۸ ۸۲.    
۱۰. تفسیر التستری‌، سهل بن عبدالله، ص۱۱۵.
۱۱. دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۳۶.
۱۲. دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج۱، ص۶۱۶.
۱۳. تفسیر و مفسران، آیت الله معرفت، ج۲، ص۳۸۳.
۱۴. التفسیر و المفسرون، دکتر ذهبی، ج۲، ص۳۷۸.
۱۵. منابع المفسرین، دکتر منیع عبد الحکیم محمود، ص۲۹.



نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.



جعبه ابزار