تفسیر نور الثقلین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مولف:
عبدالعلی حویزی
علامه حویزی در مقدمه کوتاهی که بر
تفسیر خود نوشته، می گوید:
«من خدمتگزاران کتاب الهی و پرتو گیران از انوار درخشان
وحی را دیدم که در
تفسیر این کتاب الهی، راه های گوناگونی را پیموده اند؛ عده ای فقط به معانی الفاظ، و برخی فقط به جنبه های ادبی و نحوی، و عده ای دیگر به استخراج مسائل صرفی آن بسنده کرده اند، و عده ای هم به جنبه های کلامی
آیات توجه کرده اند، و گروهی نیز از دیدگاه های متفاوت بدان نگریسته اند.
من نیز دوست داشتم و تصمیم گرفتم در ذیل برخی از
آیات کتاب مبین، از آثار «اهل ذکر» که برگزیدگان الهی اند، آن اموری که آشکار کننده خورشید های تنزل، و کاشف اسرار بعضی از تأویل ها گردد، را اضافه نمایم.
اما آن چه را که نقل نموده ام، اگر ظاهرش مخالف
اجماع شیعه باشد، مقصودم از نقلش، بیان عقیده ام یا عمل به آن نمی باشد، بکله مقصودم این است که خواننده مطلع و آگاه بداند که این
احادیث چگونه و از چه کسی نقل شده است، تا راه چاره جویی و خلاصی از آن را طلب کند و بیابد؛ با توجه به این که هر جا
روایات متضاد با این
روایات را یافتم، آن ها را نیز آورده ام ... من مدتی از عمرم را با همه محنت ها و اندوه ها ومصائب و آلام، صرف این کتاب نمودم و آن را «نور الثقلین» نامیدم.امیدوارم که لفظ، مطابق معنا بوده باشد».
عده ای این شیوه را نپسندیده و بر ایشان خرده گرفته اند که حد اقل وظیفه مؤلف، این باشد که مواضع ابهام و اجمال را برای خوانندگان روشن سازد، و شایسته دانشمندان نیست که در برابر روایاتی که مضمونی موهن و مخالف با شرع دارند، سکوت نمایند.
ولی اگر آن چه که
علامه حویزی به دنبالش بود و مقصودش از
تفسیر، آن بود ـ که همان جمع
روایات مربوط به
آیات باشد ـ را در نظر داشته باشیم، این خرده گیری قوی نمی نمایاند. چنان که
شهید سید محمد باقر حکیم، رئیس
مجلس اعلای عراق، در مقدمه ای که بر این
تفسیر نوشته اند،
می گوید:«چند نکته را در رابطه با این کتاب باید مد نظر داشت؛ (یکی از آن ها این که): ۱. هدف مؤلف، فقط جمع
روایات بوده است، و لذاست که گاهی
روایات متعارض و یا غیر مقبول در آن یافت می شود، و این نکته ای مهم و بزرگ حول محتوای این کتاب می باشد که نمی توان اعتقادات صحیح و معارف حقه را شناخت. و مانند ماده ای اولیه برای محققین است ...»
مصادر احادیثی که
علامه حویزی در کتابش از آن ها استفاده نموده است، از کتب معتبر شیعه است؛ همانند:
اصول کافی،
تفسیر علی بن ابراهیم قمی،
احتجاج طبرسی،
عیون الاخبار،
علل الشرایع،
اکمال الدین،
توحید صدوق،
خصال صدوق،
من لایحضره الفقیه،
معانی الاخبار،
الامالی،
ثواب الاعمال،
مجمع البیان،
التهذیب،
تفسیر عیاشی،
المناقب،
الغیبه،
نهج البلاغه،
صحیفه سجادیه،
الاهلیلجه،
المحاسن،
المصباح.
مجموع این
تفسیر در چهار جزء بوده است:
۱. از ابتدای
قرآن تا آخر
سوره اعراف؛ که در
شیراز در
مدرسه مقیمیه در سال ۱۰۶۵ ق. به اتمام رسید.
۲. از
سوره انفال تا
سوره کهف؛ که در ۲۵
ذی حجه ۱۰۶۶ق. به پایان رسید.
۳. از
سوره مریم تا
سوره فاطر؛ که در ۲۴
رمضان ۱۰۶۶ ق. به آخر رسید.
۴. از
سوره یس تا آخر
قرآن؛ که در ۱۶
ذی حجه ۱۰۷۲ ق. به اتمام رسید.
علامه حویزی بنا بر مسلک و طریق اخباری گری خود، توجه تام و کاملی به
احادیث وارده داشته است؛ و مانند صاحب «
تفسیر برهان»،
سید هاشم بن سلیمان حسینی بحرانی (م ۱۱۰۷ق) به نگارش و تدوین تفسیری پرداخته است که
مفسر آیات آن، در حقیقت
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و
ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ می باشند؛ زیرا در ذیل
آیات، به
احادیث وارده در آن زمینه بسنده کرده است.
با توجه به این که حویزی تفسیر «نور الثقلین» را در سال ۱۰۷۳ ق. به اتمام رسانده بود، دو
تفسیر نقلی در قرن یازدهم هجری نیز توسط دو عالم شیعی به رشته تحریر درآمده بود.
شیوه ای که
علامه حویزی در تفسیرش داشته بدین گونه است که در ابتدای هر
سوره،
احادیث مربوط به
ثواب قرائت آن
سوره را متذکر شده، سپس بدون این که
آیات مربوطه را بیان نماید، به
احادیث وارده در مورد آن
آیات می پردازد. البته این شیوه، تمام
آیات را در بر نمی گیرد؛ زیرا در مورد بعضی
آیات، حدیثی نقل نشده است.
ایشان بر خلاف
تفسیر برهان، که اکثر
اسانید را ذکر نموده،
اسانید را حذف کرده است؛
لذا برای محققان امکان بررسی و
جرح و تعدیل روایات مشکل است.
این
احادیث گاه به
تفسیر و گاه به
تأویل آیات مربوط است و در پاره ای موارد هم به عنوان استشهاد یا در تأیید نظریه آن ها استفاده شده است و بیش تر آن ها ارتباط مستقیمی با آیه و یا دلالت آن ندارد و به عنوان شاهد ذکر شده است.
البته برخی بدین باورند که این احادیث ـ جز اندکی که از مجامع حدیثی معتبر نقل شده است ـ ضعیف السند یا مرسل هستند.
مجموع احادیثی ـ با احتساب
احادیث تکراری ـ که
علامه حویزی در این
تفسیر گرد آوری نموده است، بالغ بر «۱۳۵۸۷»
حدیث می شود.
«او دارای تفسیر قرآنی در چهار جلد است، که نیکو و خوب از عهده آن بیرون آمده است؛ هنگامی که
احادیث پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و
ائمه ـ علیهم السلام ـ را در
تفسیر آیات از اکثر
کتب حدیثی نقل نموده است. من آن
تفسیر را به خط خودش دیدم و نسخه برداری نمودم.»
میرزا محمد باقر موسوی خوانساری،
صاحب روضات الجنات می گوید:
«
تفسیر او یک
تفسیر لطیف، محکم، معتبر و جامع بیش ترین
احادیث تفسیری امامیه می باشد. مصنف محترم آن از سعی و کوشش در تتبع اخبار مربوط به
تفسیر، کوتاهی نورزیده است.»
سید نعمت الله جزائری، شاگرد او، در «
المقامات» گفته است:
«هنگامی که او از تألیف تفسیر فراغت پیدا نمود، به
شیخ فاضل بحرانی (شاید مقصود شیخ صالح، یا
سید ماجد بحرانی، بحرانی مشهور باشد) گفتم اگر این
تفسیر قابل آن بود که بنویسم، آن را می نوشتم و گرنه آن را رها می ساختم. او در پاسخ من گفت: مادام که نویسنده آن زنده است به پشیزی نمی ارزد، ولی هنگامی که وفات نمود و از دنیا رفت، نخستین فردی که از آن یاد داشت بر می دارد، خودم هستم. این سخن او بازگو کننده حرف دل من بود ... سپس انشاء می نماید:
تری الفتی ینکر فضل الفتی
مادام حیا فاذا ماذهب
لج به الحرص علی نکته
یکتبها عنه بماء الذهب
یعنی منکر می شود جوانمردی، فضیلت جوانمرد دیگری را مادامی که زنده است؛ ولی آن گاه که از دنیا رفت، حرص و ولع او را وا می دارد که اثر او با آب طلا بنویسد!»
علامه طباطبائی صاحب تفسیر گران قدر «
المیزان» در مقدمه کوتاهی که بر «نورالثقلین» نگاشته است، تعریف جامعی از وی می کند و می فرماید:
این اثر از بهترین آثاری ـ و شاید بهترین اثر ـ است که تلاش های تحقیقی در گذرگاه زمان به یادگار نهاده و دست های پژوهش در این زمینه نگاشته است ... و به جانم قسم این کتاب، اثر ارزشمندی است که مولف آن، اخبار پراکنده وارد شده در
تفسیر آیات را جمع کرد. و تقریبا تمام
احادیث مأثوره از
اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را آورده و در ترتیب و ضبط و اشاره به مصادر روایی و منابع خود، به نیکی از عهده آن برآمده، و در
تهذیب و تنقیح روایات، تلاشی عظیم به کار بسته است.
یکی از علما و نویسندگان هم عصر
علامه حویزی،
عبدالرشید بن نورالندین طبیب شوشتری است. ایشان دارای آثار و تألیفات متعدد می باشد که می توان به شرح «
استبصار» و کتاب «
سوانح البال» ـ که در مورد اشعار و سروده های اوست ـ اشاره کرد. یکی دیگر از آثار این عالم شوشتری، تقریظش بر تفسیر «نور الثقلین» است که در جلد چهارم آن به تاریخ ۱۵
ربیع الاول ۱۰۷۳ ق. نگاشته شده است. و امضای او،
عبدالرشید بن نورالدین تستری می باشد. مرحوم حاج
آقا بزرگ تهرانی در «
الاعلام» می نویسد:
من این نسخه را پیش
شیخ حسین قدیحی دیده ام و تقریظ بسیار مفصل است و تصویر آن به مجلد اول که در سال ۱۳۸۴ ق. چاپ شده است، ضمیمه گردیده است. من این نسخه را در کتابخانه ام دارم. در این نسخه به زنده بودن مولف در آن تاریخ (۱۵
ربیع الاول ۱۰۷۳) تصریح شده است. و از مولف با این لفظ تعبیر می آورد:
«و بعد، فان الاخ الشفیق و الصدیق الشقیق، الموفق لتتبع روایات الائمه المعصومین ـ علیهم السلام ـ.. الشیخ العالم العامل التقی اللذعی الالمعی الاروعی الأورعی، الشیخ عبدالعلی الحویزاوی العروسی آدام الله تأییده.»
این
تفسیر بار ها در
ایران و خارج از
ایران به چاپ رسیده است. و در سال ۱۳۸۳ ق. حجه الاسلام و المسلمین
سید هاشم رسولی محلاتی بر اساس سه نسخه ـ که نزد
آیه الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی،
آیه الله سید حسین خادمی اصفهانی و
سید مرتضی مدرسی چهاردهی بوده ـ آن را مقابله و تصحیح کرده و علاوه بر تطبیق
روایات با منابع و مصادر، موارد اختلاف را یادآوری کرده است. و همچنین به توضیح لغات و شرح معضلات پرداخته است. و در پایان هر جلدی، فهرستی آورده که نشانگر جایگاه
آیات و
روایات وارده در ذیل آن ها می باشد. سرانجام این اثر ارزشمند در پنج جلد، توسط انتشارات اسماعیلیان، در
قم، چاپ و انتشار یافت.
سایت اندیشه قم