تقوا و کمفروشی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان متقی از
کم فروشی پرهیز میکند و
تقوا سبب دوری انسان از کم فروشی میشود.
تقوای الهی، سبب پرهیز از
کم فروشی است:
فاتقوا الله واطیعون• اوفوا الکیل ولا تکونوا من المخسرین• وزنوا بالقسطاس المستقیم• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین.
پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! •حق
پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید!•و با ترازوی صحیح
وزن کنید!•و
حق مردم را کم نگذارید، و در
زمین تلاش برای
فساد نکنید!
شعیب بعد از دعوت کلی خود به تقوی و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعلیماتش روی انحرافات اخلاقی و اجتماعی آن محیط انگشت گذارد، و آن را به زیر نقد کشید، و از آنجا که مهمترین
انحراف این
قوم مرفه نابسامانیهای اقتصادی، و
ظلم فاحش و
حق کشی و استثمار بود، بیش از همه روی این مسائل تکیه کرد. نخست میگوید: حق پیمانه را ادا کنید (کم فروشی ننمائید). (اوفوا الکیل). و مردم را به خسارت و زیان میفکنید (و لا تکونوا من المخسرین). با ترازوی مستقیم و صحیح،
وزن کنید (و زنوا بالقسطاس المستقیم) حق مردم را کم نگذارید، و بر اشیاء و اجناس مردم،
عیب ننهید (و لا تبخسوا الناس اشیاءهم).
و در روی زمین فساد مکنید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین). در این سه آیه اخیر، شعیب پنج دستور در عباراتی کوتاه و
حساب شده به این قوم
گمراه میدهد، بعضی از مفسران چنین تصور کردهاند که اینها غالبا تاکید یکدیگر است در حالی که دقت کافی نشان میدهد این پنج دستور در واقع اشاره به پنج مطلب اساسی و متفاوت است و یا به تعبیر دیگر چهار دستور است و یک جمع بندی کلی.
برای روشن شدن این تفاوت توجه به این حقیقت لازم است که قوم شعیب (مردم
ایکه و
مدین) در یک منطقه حساس تجاری بر سر
راه کاروانهایی که از
حجاز به
شام، و از شام به حجاز و مناطق دیگر رفت و آمد میکردند قرار داشتند. میدانیم این قافلهها در وسط راه، نیازهای فراوانی پیدا میکنند که گاهی مردم شهرهایی که در مسیر قرار دارند از این نیازها حداکثر سوء استفاده را میکنند، اجناس آنها را به کمترین قیمت میخرند و اجناس خود را به گرانترین قیمت میفروشند (توجه داشته باشید که در آن
زمان بسیاری از معاملات به صورت
معامله جنس با جنس انجام میشد). گاه بر اجناسی که میخرند هزار عیب میگذارند، و جنسی را که در مقابل آن میفروشند صد گونه تعریف میکنند، و هنگام وزن و
پیمانه جنس خود را دقیقا میسنجند و گاه کم فروشی میکنند ولی جنس دیگران را با بی اعتنایی وزن مینمایند و گاهی بیشتر از مقدار لازم بر میدارند، و چون طرف مقابل به هر حال محتاج و نیازمند است ناچار است به تمام این مسائل تن در دهد! گذشته از کاروانهایی که در مسیر راه هستند اهل خود منطقه نیز آنها که ضعیفتر و کم درآمدترند و مجبورند جنس خود را با
سرمایه داران گردن کلفت معامله کنند سرنوشتی بهتر از این ندارند. قیمت متاع، اعم از جنسی را که میخرند و جنسی را که میفروشند به میل آن ثروتمندان تعیین میشود، پیمانه و وزن نیز در هر حال در
اختیار آنها است و این بینوای مستضعف باید مانند مردهای در دست غسال
تسلیم باشد!.
با توجه به آنچه گفتیم: به تعبیرات گوناگون آیات فوق باز میگردیم: در یک مورد آنها را دستور به ادا کردن حق پیمانه میدهد، و در جای دیگر توزین با ترازوی درست، و میدانیم که سنجش کالاها یا از طریق
کیل است و یا وزن، مخصوصا روی هر یک از این دو جداگانه انگشت میگذارد، تا تاکید بیشتری باشد بر این دستور که در هیچ موردی اقدام به کم فروشی نکنند. تازه کم فروشی هم طرقی دارد، گاهی
ترازو و پیمانه درست است ولی حق آن ادا نمیشود، و گاه ترازو خراب و پیمانه نادرست و قلابی است، و در
آیات فوق به همه اینها اشاره شده است. پس از روشن شدن این دو تعبیر به سراغ لا تبخسوا، که از ماده بخس گرفته شده است میرویم، و آن در اصل به معنی کم گذاردن ظالمانه از حقوق مردم، و گاه به معنی
تقلب و نیرنگی است که منتهی به تضییع حقوق دیگران میگردد، بنابراین جمله فوق دارای معنی وسیعی است که هرگونه
غش و تقلب و
تزویر و
خدعه در معامله، و هرگونه پایمال کردن حق دیگران را شامل میشود.
و از آنجا که نابسامانیهای اقتصادی سرچشمه از هم گسیختگی نظام اجتماعی میشود، در پایان این دستورات به عنوان یک جمع بندی میگوید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین: در
زمین فساد نکنید، و جامعهها را به تباهی نکشانید و به هرگونه استثمار و بهره کشی ظالمانه و تضییع حقوق دیگران پایان دهید.
اینها نه تنها دستوراتی کارساز برای
جامعه ثروتمند و ظالم عصر شعیب بود که برای هر عصر و زمانی کارساز و کارگشا است و سبب
عدالت اقتصادی میشود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از کمفروشی».