تناسخ کلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بحث
تناسخ در میان متکلمان اولیه، یعنی معتزلیان متقدم، در شمار مباحث جدّی درون کلامیمطرح نبوده و بعدها با رواج و قدرت گرفتن این عقیده بتدریج آرای تناسخیه مورد بحث قرار گرفته است، تا جایی که سرانجام در هر کتاب کلامی، فصلی به رد تناسخ اختصاص یافته است.
حسن بن موسی نوبختی (متوفی بین ۳۰۰ تا ۳۱۰) که مؤلف
فرق الشیعه، نخستین منبع مهم ما در باره
غلات تناسخی، است کتابی در رد تناسخیه داشته
و به
ابوعلی جُبّائی (متوفی ۳۰۳)، متکلم معتزلی، و
ابوالحسن اشعری (متوفی ۳۳۴) کتابی دراین باره نسبت دادهاند.
تناسخ عمدتاً در بحث از آلام (رنجها) مطرح شده است. معتقدان به تناسخ، همانند
معتزله و به خلاف
اشاعره، جزو گروهی قرار میگیرند که به
حسن و قبح عقلی در مورد آلام معتقدند. اما مشخصه رأی ایشان آن است که رنجها را منحصراً وقتی خوب میدانند که فرد سزاوار آن باشد. از همین جاست که مشاهده رنج
کودکان و
جانوران بی گناه دلیلی شده است تااین
رنج را
کیفر گناهان گذشته آنان در بدنی دیگر بشمرند.
مطابق موضع اشاعره از آنجا که اصولاً تعیین عقلانی حسن و قبح امور پذیرفته نیست، خودبخود نتایج مترتب بر چنین عقیدهای نفی میشود.
همچنانکه
ابن حزم ظاهری هم در محاجه با اهل تناسخ به مخدوش بودن مبنای آنان، که همان مبنای معتزله است، اشاره میکند و میگوید بر مبنای خود آنان، خدایی که
عادل و
حکیم و
رحیم باشد اصلاً موجودی نمیآفریند که در معرض
معصیت قرار بگیرد و نیازی به
عذاب کردنش باشد.
البته اشاعره ادلهای هم در برابر اهل تناسخ آوردهاند. از جملهاینکه اگر وضع فعلی هرکس حاصل کارهای گذشته اوست و افراد برحسب اعمال خود به درجات پایینتر یا بالاتر میروند، در مورد عالیترین درجه خیر و پایینترین درجه شراین مشکل پیش میآید که امکان فرا رفتن یا فرود آمدن سلب میشود. یعنی اگر
پیامبر یا
فرشته که در عالیترین مرتبه خیر قرار دارند
ثوابی کنند، درجه بالاتری وجود ندارد که به
پاداش عملشان به آن برسند، و اگر
شیطان و
جن که در پایینترین مرتبه شرند مرتکب گناهی شوند مرتبه فروتری وجود ندارد که کیفر گناهشان شود.
عضدالدینایجی (متوفی ۷۵۶)
لزوم یادآوری احوال گذشته در بدن سابق را، که عملاً رخ نمیدهد، بر ضد تناسخ مطرح کرده است.
عبدالقاهر بغدادی در محاجه با تناسخیان دو شق را مطرح کرده است: اگر معتقدان به تناسخ آغازی برای وجود
روح در بدن نپذیرند یعنی روح را قدیم فرض کنند، رأیشان با ادله نفی
قدم باطل میشود، اما اگر آن را
حادث بشمرند و بپذیرند که ورود روح به بدن آغازی داشته که جزای عملی قبلی نبوده است، همین را در مورد بدن فعلی هم میتوان گفت و وجهی برای فرض تناسخ نمیماند.
دلیل مهمتری که
معتزله و
شیعه نیز آوردهاند و صورتی از آن در احادیث شیعی مشاهده میشود
مبتنی بر توجه به عاملِ نخستینِ تناسخ است. مطابقاین دلیل ــ که
قاضی عبدالجبار آن را قویترین دلیل در رد تناسخ میخواند
ــ اگر هر رنجی فقط کیفر گناهی باشد، تکلیف اولی که گناهکاران با تن زدن از آن دچار معصیت شدهاند توجیه پذیر نخواهد بود، چون در هر حال
تکلیف همراه با رنج و مشقت است.
تقریر دیگری ازاین مسئله را
شهرستانی آورده است. وی میگوید هر فعلی در نظر معتقدان به تناسخ جزایی دارد. حال باید دید سلسله افعال و جزاها آغازی دارد یا نه. اگر سلسله بدون آغاز باشد
دور پیش میآید که محال است، اما اگر آغازی داشته باشداین آغاز باید
فعل باشد نه
جزا، زیرا جزا به فعل دیگری مرتبط میگردد واین باز منتهی به دور میشود.
اما تفاوت اشاعره و معتزله در آنجاست که اشاعره این
استدلال را بر ضد خود معتزله هم مطرح میکنند،
حال آنکه معتزله فقط این رأی را که
حُسن آلام منحصر به استحقاق باشد، رد میکنند و قبول دارند که رنج باید وجهی عقلی داشته باشد.
قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفی ۴۱۵) در بحث مفصّلی در شرح و رد نظر تناسخیان
ادله بطلان آن را به دو قسم میکند: یک قسم دلیل نشان میدهد که رنجها الزاماً
استحقاقی نیستند و قسم دیگر دلالت دارد براینکه
خدا میتواند رنجها را برای نفعی مترتب بر آنها یا برای دفع
ضرر به واسطه آنها پدید بیاورد.
متکلمان شیعه نیز بر همین مبنا تناسخ را رد میکنند، چنانکه
شیخ طوسی در
الاقتصاد آورده است که حُسن آلام به سبب جلب منافع یا دفع ضرر، قول تناسخیه را باطل میکند.
نفی استحقاقی بودن رنجها از آنجا ممکن است که هر عقوبتی مقارن
توهین و
تحقیر و
استخفاف گناهکار است، در حالی که مثلاً فرد
بیمار یا مصیبت دیده را کسی
مذمت و تحقیر نمیکند، و
اهانت و تحقیر کودکان و
حیوانات کاری غیرمعقول است. علاوه براین، رنجهای
پیامبران را نمیتوان پیامد گناهانی دانست که در بدنی دیگر کردهاند زیرا پیامبران هرگز مرتکب
کبایر نمیشوند، چه پیش از
بعثت و چه پس از آن.
همچنین اگر رنج کیفر گناه است،
توبه که ساقط کننده کیفر است باید موجب رفع رنج شود، مثلاً بیمار با توبه بهبود یابد، که در عمل چنین نیست.
رنجی هم که
انسان برای سود خود یا دفع ضرری از خود متحمل میشود هرگز نمیتواند کیفر محسوب شود، مثلاً انسان خود را در طلب
علم و
ادب یا در
تجارت یا درمان به زحمت میافکند امااین کار را برای سود نهاییاش میکند.
دلیل کلامی دیگری که قاضی عبدالجبار به نقل از ابوهاشم جُبّائی (متوفی ۳۲۱) میآورد، این است که رنج اگر
عقوبت باشد
صبر و
رضا به آن درست نیست بلکه انسان از آن میگریزد، اما در بیماریها صبر و رضا لازم است و به آن سفارش شده است کهاین امر نشان میدهداینگونه رنجها امتحاناند نه عقوبت.
دو دلیل دیگر در رد
تناسخ این است که بسیاری از
کفار و
فاسقان در راحت و
نعمت به سر میبرند، پس اگر مطابق سخن تناسخیاناین افراد پاداش نیکیهای گذشته خود را میبینند
مدح و بزرگداشت ایشان
واجب خواهد بود، حال آنکه این امر باطل است.
همچنین در صورت قبول تناسخ لازم میآید که دست کم یک تن بتواند گذشته خود را در بدن سابق به یاد آورد. دراین مورد طول مدت یا وقفه در کار
عقل که ضمن انتقال
روح به بدن بعدی پیش میآید، نمیتواند عذری برای
فراموشی باشد چون در یادآوری امور مهم ــ مثل
مصیبت والدین یا ریاست و تدریس ــ که در زندگی هرکسی پیش میآید، طول مدت یا زوال عقل هیچ اثری ندارد.
این دلیل را، که
اشاعره هم آوردهاند،
فخررازی (متوفی ۶۰۶)
نقض کرده است. به نظر او
میتوان فرض کرد که یادآوری احوالِ هر بدنی موقوف به تعلق به همان بدن باشد.
از دلایل کلامی دیگری که در رد تناسخ آوردهاند میتوان به دلیلی اشاره کرد که در
رساله هفتادوسه ملت (تألیف
قرن هشتم)
از موضع
اهل سنت و جماعت بیان شده است، بهاین مضمون که
خداوند قادر است برای هر قالبی جانی تازه بیافریند و نیازی به انتقال جانها در قالبهای قبلی نیست. همین تأکید بر قدرت الاهی مبنای استدلال
ابوحامد غزالی (متوفی ۵۰۵) در برابر فیلسوفان تناسخی بوده است.
متکلمان عموماً رد تأویلات اهل تناسخ ازایات و
روایات را به عنوان برهانی برضد آنان مطرح کردهاند، چنانکه غزالی در پاسخ به کسانی که منکر استدلال عقلی اما معتقد به
اسلام باشند، از
ادله نقلی استفاده کرده است.
بحث دیگری که در مورد تناسخ مطرح شده مسئله تکلیف حیوانات است.
بعضی از معتقدان به تناسخ، مثل
احمدبن خابط و
فضل حدثی، حیوانات را مکلف و مورد
امر و
نهی دانستهاند.
ابن خابط معتقد بوده است که موجودات در جهانی غیر از جهان فعلی آفریده شدهاند و همه مکلف بودهاند، موجودات
مطیع به
دارالنعیم و موجودات
عاصی به
دوزخ رفتهاند اما موجوداتی که نه عاصی تماماند و نه مطیع تمام به
دنیا منتقل شدهاند و برحسب افزونتر بودن گناهان یا طاعاتشان به بدنی متناسب حال خود تعلق یافتهاند. حیوانات فعلی همه چنین وضعی دارند تااینکه یا اعمالشان به طاعت محض برسد و به دارالنعیم باز گردند یا اعمالشان همه
معصیت شود و به دوزخ بروند.
این گروه در تأیید سخن خود به آیاتی چونایه ۳۸
سوره انعام متوسل شده و برای هر نوع موجودی معتقد به رسولی از آن نوع شدهاند. دراین
آیه آمده است که «و ما مِن دابَّةٍ فی الارض و لاطائرٍ یَطیرُ بِجناحَیه الّا اُممٌ امثالُکُم».
این نوع اعتقاد میتواند منجر به یکی دانستن موجودات شود، همچنانکه ابن خابط همه حیوانات را از جنس واحد میدانست.
حتی برخی از اهل تناسخ، از جمله فرقه
مخمّسه، معتقد بودهاند در عالم هیچ
جمادی وجود ندارد و آنچه مردم بی جان میپندارند موجودات زندهای در حال عذاباند.
رد این نظر با رد مقدمه آن، یعنی تکلیف حیوانات، ممکن است، چنانکه
ابن حزم دراین باره گفته است که اشتراک
انسان و
حیوان فقط در
حیات به معنای حس و حرکت است و انسان و حیوان در جنس (نه به معنای منطقی آن)
اتحاد ندارند، خداوند هم فقط موجوداتِ صاحبِ قوة نطق را مخاطب قرار میدهد و تکلیف فقط برای موجود عاقل است که قادر به تصرف و شناخت اشیاست، مانند انسان و
جن و
فرشته.
(۱) قرآن.
(۲) جلال الدین آشتیانی، شرح بر زادالمسافر ملاصدرا: معاد جسمانی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۳) آقابزرگ طهرانی.
(۴) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۵) ابن بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۴۱۴.
(۶) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۷) ابن جوزی، تلبیس ابلیس، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه.
(۹) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۰) ابن حزم، المحلّی '، چاپ احمد محمد شاکر، بیروت: دارالجیل.
(۱۱) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون یا العبر.
(۱۲) ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم.
(۱۳) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۱۴) ابن سینا، رسالة اضحویة فی امرالمعاد، چاپ سلیمان دنیا، مصر ۱۳۶۸/۱۹۴۹.
(۱۵) ابن سینا، المبدأ و المعاد، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۶) ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحرالضلالات، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۱۷) ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، چاپ حسن زاده آملی، قم ۱۳۷۵ ش.
(۱۸) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰.
(۱۹) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قم ۱۴۰۴.
(۲۰) ابن قدامه، الشرح الکبیر، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) ابن قیّم جوزیّه، هدایة الحیاری فی الرد علی الیهود و النصاری، چاپ سیف الدین کاتب، بیروت (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰).
(۲۲) ابن کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸.
(۲۳) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۴) ابن میثم، قواعدالمرام فی علم الکلام، قم ۱۳۹۸.
(۲۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۲۶) محمد بن عبیداللّه ابوالمعالی، بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، چاپ عباس اقبال آشتیانی و محمدتقی دانش پژوه، به اهتمام محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۲۷) ابوبکربن میمون، شرح الارشاد، چاپ احمد حجازی احمد سقا، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۲۸) ابوحاتم رازی، اعلام النبوة، چاپ صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲۹) ابوحاتم رازی، کتاب الاصلاح، چاپ حسن مینوچهر و مهدی محقق، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۳۰) ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
(۳۱) نجلا ابوعزالدین، الدروز فی التاریخ، بیروت ۱۹۹۰.
(۳۲) ابونصر سراج، کتاب اللّمع فی التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران.
(۳۳) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، قم ۱۴۰۵.
(۳۴) شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، چاپ محمد زاهد کوثری، قاهره ۱۳۵۹/۱۹۴۰.
(۳۵) سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۶) علی بن اسماعیلاشعری، کتاب مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۷) زابینه اشمیتکه، «نظریه تناسخ نفس از نظر شهاب الدین سهروردی و پیروانش»، در مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، اول خردادماه ۱۳۷۸ ـ تهران، ج ۳: ملاصدرا و مطالعات تطبیقی، تهران: بنیاد حکمت اسلامیصدرا، ۱۳۸۰ ش.
(۳۸) افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، رساله ۱۱: فایدون، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۳۹) عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، کتاب الارشاد، چاپ محمدیوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۴۰) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۲، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۴۱) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه.
(۴۲) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، استانبول ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۳) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، چاپ البیرنصری نادر، بیروت ۱۹۷۰.
(۴۴) بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، تصحیح مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۴۵) تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۶) علی بن محمد ترکه اصفهانی،
اطوار ثلاثه، چاپ حسین داوودی، در معارف، دوره ۹، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۱).
(۴۷) مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ ۱۳۷۱ ش.
(۴۸) محمداعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۴۹) احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۵۰) خلیل بن اسحاق جندی، مختصر خلیل، ج ۱، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۵۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۵۲) محمد بن حسن حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم ۱۴۱۶.
(۵۳) محمد بن حسن حرّ عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، چاپ محمدبن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۵۴) محمد بن محمد حطاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۵۵) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی.
(۵۶) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، با تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر.
(۵۷) محمد بن احمد دسوقی، حاشیة الدسوقی علی الشرح الکبیر، (بیروت) : داراحیاء الکتب العربیه.
(۵۸) علیرضا ذکاوتی قراگزلو، «تناسخ و نحلههای شعوبی متأخر»، معارف، دوره ۱۷، ش ۲ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۹).
(۵۹) محمد بن زکریا رازی، رسائل فلسفیة، ج ۱، چاپ پل کراوس، رساله ۱۰: القول فی النفس و العالم، قاهره ۱۹۳۹، چاپ افست تهران.
(۶۰) محمد بن زکریا رازی، السیرة الفلسفیة، چاپ پل کراوس، ترجمة عباس اقبال، به انضمام شرح احوال و آثار و افکار از مهدی محقق، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۶۱) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۶۲) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامیو ادلته، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶۳) هادی بن مهدی سبزواری، شرح المنظومة، چاپ حسن حسن زاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
(۶۴) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۶۵) محمود بن عبدالکریم شبستری، مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۶۶) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفة العالم: و، ذیل التحفه، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۷) محمد بن محمود شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، چاپ حسین ضیائی تربتی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۶۸) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
(۶۹) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷۰) زین الدین بن علی شهیدثانی، الروضة البهیة فی بشرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۱۰.
(۷۱) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم.
(۷۲) دایرة المعارف دین.
(۷۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ ش، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ ش.
(۷۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۷۵) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۷۶) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۷۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان.
(۷۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۷۹) محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران، ۱۴۰۰.
(۸۰) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۸۱) محمد بن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران، ۱۳۶۲ ش.
(۸۲) عبدالرحمان بن احمد عضدالدینایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب.
(۸۳) احمد بن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، ۷: بیان الاحسان لاهل العرفان، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۸۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، الاسرار الخفیّة فی العلوم العقلیّة، قم ۱۳۷۹ ش.
(۸۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، ایضاح المقاصد من حکمة عین القواعد، یا، شرح حکمة العین، چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۸۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی، (قم) ۱۴۱۷.
(۸۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ ابراهیم موسوی زنجانی، قم ۱۳۷۱ ش.
(۸۸) علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵/۱۴۱۰.
(۸۹) علی بن حسین علم الهدی، کتاب تنزیه الانبیاء، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۹۰) محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفه، چاپ سلیمان دنیا، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۹۱) محمد بن محمد غزالی، فضائح الباطنیه، چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
(۹۲) محمدبن محمد فارابی، کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة، چاپ البیرنصری نادر، بیروت ۱۹۸۲.
(۹۳) محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ش.
(۹۴) محمد بن عمر فخررازی، شرح عیون الحکمه، چاپ احمد حجازی احمدسقا، تهران ۱۳۷۳ش.
(۹۵) محمد بن عمر فخررازی، محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحکماء و المتکلمین، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۹۶) محمد بن عمر فخررازی، المطالب العالیة من العلم الالهی، چاپ احمد حجازی سقا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹۷) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومیو ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۹۸) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۹۹) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۱۰۰) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۳، چاپ ابوالعلاء مصنفی، قاهره ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
(۱۰۱) محمد بن مسعود قطب الدین شیرازی، درة التاج، بخش ۱، چاپ محمدمشکوة، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۰۲) محمد بن مسعود قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق سهروردی، چاپ عبداللّه نورانی و مهدی محقق، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۰۳) داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۰۴) احمدبن عبداللّه کرمانی، الاقوال الذهبیّة، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۷۷.
(۱۰۵) داوود بن محمود قیصری، راحة العقل، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۶۷.
(۱۰۶) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۰۷) محمد بن یحیی لاهیجی، مفاتیح الاعجاز فی بشرح گلشن راز، چاپ کیوان سمیعی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۰۸) محمدصالح بن احمد مازندرانی، بشرح اصول الکافی، با تعلیقات ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۰۹) محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۱۰) مجلسی، بحار الانوار.
(۱۱۱) جعفربن حسن محقق حلّی، المسلک فی اصول الدین، چاپ رضا استادی، مشهد ۱۳۷۳ ش.
(۱۱۲) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۱۱۳) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۶ ش.
(۱۱۴) مسعودی، تنبیه.
(۱۱۵) مفضل بن عمر، کتاب الهفت الشریف من فضائل مولانا جعفرالصادق (ع)، چاپ مصطفی غالب، (بیروت) ۱۹۶۴.
(۱۱۶) محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۱۷) محمد بن محمد مفید، تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد، أو، شرح عقائدالصدوق، قدم له و علق علیه هبة الدین شهرستانی، قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۱۸) محمد بن محمد مفید، المسائل السرویّة، چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳.
(۱۱۹) مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۱۲۰) محمد بن احمد ملطی، التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، چاپ محمدزاهدبن حسن کوثری، (قاهره) ۱۳۶۹.
(۱۲۱) محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهرالعقود و معین القضاة و الموقعین و الشهود، چاپ مسعدعبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۲۲) احمد بن یحیی مهدی لدین اللّه، کتاب المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، ۱۹۸۸.
(۱۲۳) محمد بن مبارکشاه میرک بخاری، شرح حکمة العین، چاپ جعفر زاهدی، مشهد ۱۳۵۳ ش.
(۱۲۴) ناصرخسرو، زادالمسافرین ناصرخسرو علوی، تهران (۱۳۴۱).
(۱۲۵) ناصرخسرو، کتاب خوان الاخوان، چاپ ع قویم، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۱۲۶) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهرب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۱۲۷) عزیزالدین بن محمد نسفی، کتاب الانسان الکامل، چاپ ماری ژان موله، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۲۸) عزیزالدین بن محمد نسفی، کشف الحقایق، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۱۲۹) حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعة، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
(۱۳۰) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب، چاپ و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۳۱) هفتادوسه ملت، یا، اعتقادات مذاهب: رسالهای در فرق اسلام از آثار قرن هشتم هجری، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی، (۱۳۴۱ ش).
(۱۳۲) عبداللّه بن اسعد یافعی، کتاب مرهم العلل المعضلة فی الرد علی ائمة المعتزلة، چاپ محمود محمد محمودحسن نصار، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۳۳) دانشنامه اسلام، چاپ دوم.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۳۹۰۹.