تنزیه خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند که
خالق زمین و زمان و هستی می باشد از هر گونه عیب و نقصی مبرا می باشد.
طبق آیات قرآن خداوند، از هرگونه عیب و نقص مبرا می باشد همانطور که در
قرآن می خوانیم:
سبحـن الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصا الذی بـرکنا حوله لنریه من ءایـتنا انه هو السمیع البصیر.پاک و منزّه است خدایی که بندهاش را در یک
شب ، از
مسجد الحرام به
مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساختهایم- برد، تا برخی از
آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.
.نخستین
آیه [[]] این سوره از مساله
اسراء یعنى
سفر شبانه
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از مسجد الحرام به مسجد اقصى (
بیت المقدس ) که مقدمه اى براى
معراج بوده است سخن میگوید، این سفر که در یک شب و مدت کوتاهى صورت گرفت حداقل در شرایط آن زمان از طرق عادى به هیچوجه امکان پذیر نبود، و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق العاده داشت .نخست میگوید: منزه است آن خداوندى که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى برد.
لو کان فیهما ءالهة الا الله لفسدتا فسبحـن الله رب العرش عما یصفون.اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند
پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!
افلم یدبروا القولام جاءهم ما لم یات ءاباءهم الاولین.آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟!
ما اتخذ الله من ولد وما کان معه من الـه اذا لذهب کل الـه بما خلق ولعلا بعضهم علی بعض سبحـن الله عما یصفون.خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و
معبود دیگری با او نیست؛ که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره میکردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف میکنند!
فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار ومن حولها وسبحـن الله رب العــلمین• یـموسی انه انا الله العزیز الحکیم.هنگامی که نزد
آتش آمد، ندایی برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسی که در اطراف آن است (=
فرشتگان و
موسی ) و منزّه است خداوندی که پروردگار جهانیان است!•ای موسی! من خداوند عزیز و حکیمم!
فسبحـن الله حین تمسون وحین تصبحون.منزّه است خداوند به هنگامی که
شام میکنید و
صبح میکنید؛
سبحـن الذی خلق الازوج کلها مما تنـبت الارض ومن انفسهم ومما لایعلمون.منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند!
فسبحـن الذی بیده ملکوت کل شیء والیه ترجعون.پس منزّه است خداوندی که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او بازمیگردانند!
سبحـن الله عما یصفون.منزّه است خداوند از آنچه توصیف میکنند،
سبحـن ربک رب العزة عما یصفون.منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت (و قدرت) از آنچه آنان توصیف میکنند.
سبحـن رب السمـوت والارض رب العرش عما یصفون.منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار
عرش ، از توصیفی که آنها میکنند!
ام لهم الـه غیر الله سبحـن الله عما یشرکون.یا معبودی غیر خداوند دارند (که قول یاری به آنها داده)؟! منزّه است خدا از آنچه همتای او قرارمیدهند!
هو الله الذی لا الـه الا هو الملک القدوس السلـم المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحـن الله عما یشرکون.و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی یتم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه
شریک برای او قرارمیدهند!
تسبیح و
تنزیه خدا، نوعی شکر و سپاسگزاری به درگاه الهی می باشد.
لتستووا علی ظهوره ثم تذکروا نعمة ربکم اذا استویتم علیه وتقولوا سبحـن الذی سخر لنا هـذا وما کنا له مقرنین.تا بر پشت آنها بخوبی قرار گیرید؛ سپس هنگامی که بر آنها سوار شدید،
نعمت پروردگارتان را متذکّر شوید و بگویید: «پاک و منزّه است کسی که این را مسخّر ما ساخت، وگرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم؛
.ظاهر ذکر نعمت در موقع به کار بستن و انتفاع از آن این است که
شکر منعم را بجا آورد. و لازمه آن این است که ذکر نعمت غیر از گفتن ((سبحان الذى ...(( بوده باشد، چون این کلمه تسبیح و تنزیه خدا است از هر چیزى که لایق ساحت کبریایى او نباشد، از قبیل شریک داشتن در ربوبیت و الوهیت . و معلوم است که ذکر نعمت و شکر منعم - همان طور که گفتیم - غیر از تنزیه است .
زکریا علیه السلام، دعوت کننده قوم خود به تنزیه خدا بوده است.
فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکرة وعشیـا. او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه این موهبت،) صبح و
شام خدا را تسبیح گویید!»
.بعد از این
بشارت و این آیت روشن زکریا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها چنین گفت : صبح و شام تسبیح پروردگار بگوئید)) (فخرج على قومه من المحراب فاوحى الیهم ان سبحوا بکرة و عشیا).
چرا که نعمت بزرگى که خدا به زکریا ارزانى داشته بود دامنه آن همه قوم را فرا مى گرفت و در سرنوشت آینده همه آنها تاثیر داشت ، به همین دلیل سزاوار بود همگى به شکرانه آن نعمت به تسبیح
خدا برخیزند و مدح و ثناى الهى گویند.
آفرینش آسمانها و زمین، بدون الگو و سابقه، دلیل منزه بودن خدا از هرگونه عیب می باشد.
وقالوا اتخذ الله ولدا سبحـنه بل له ما فی السمـوت والارض کل له قـنتون• بدیع السمـوت والارض واذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون.و (
یهود و
نصاری و
مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند! •هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها میگوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود میشود.
وجعلوا لله شرکاء الجن وخلقهم وخرقوا له بنین وبنـت بغیر علم سبحـنه وتعــلی عما یصفون• بدیع السمـوت والارض انی یکون له ولد ولم تکن له صـحبة وخلق کل شیء وهو بکل شیء علیم.آنان برای خدا همتایانی از
جنّ قرار دادند، در حالی که خداوند همه آنها را آفریده است؛ و برای خدا، به
دروغ و از روی
جهل ، پسران و دخترانی ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف میکنند!•او پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته، و همه چیز را آفریده؛ و او به همه چیز داناست.
اقتدار حکیمانه خدا، از دلایل منزه بودن او از هرگونه نقص ذکر شده است.
سبح لله ما فی السمـوت والارض وهو العزیز الحکیم.آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا
تسبیح میگویند؛ و او عزیز و حکیم است.
سبح لله ما فی السمـوت وما فی الارض وهو العزیز الحکیم.آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح میگوید؛ و او عزیز و حکیم است!
هو الله الخــلق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السمـوت والارض وهو العزیز الحکیم.او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است!
سبح لله ما فی السمـوت وما فی الارض وهو العزیز الحکیم.آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه تسبیح خدا میگویند؛ و او شکستناپذیر و حکیم است!
یسبح لله ما فی السمـوت وما فی الارض الملک القدوس العزیز الحکیم.آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا میگویند، خداوندی که
مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرا، و عزیز و
حکیم است!
اقتدار مطلق خدا، دلیل منزه بودن خدا می باشد.
لو اراد الله ان یتخذ ولدا لاصطفی مما یخلق ما یشاء سبحـنه هو الله الوحد القهار.اگر (بفرض محال) خدا میخواست فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست برمیگزید؛ منزّه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)! او خداوند یکتای پیروز است!
هو الله الذی لا الـه الا هو الملک القدوس السلـم المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحـن الله عما یشرکون.و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی یتم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
یسبح لله ما فی السمـوت وما فی الارض له الملک وله الحمد وهو علی کل شیء قدیر.آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است برای خدا تسبیح میگویند؛ مالکیت و حکومت از آن اوست و
ستایش از آن او؛ و او بر همه چیز تواناست!
حاکمیت خدا بر هستی، مستلزم راه نداشتن کمترین نقص در ذات مقدس
خدا می باشد.
وقالوا اتخذ الله ولدا سبحـنه بل له ما فی السمـوت والارض کل له قـنتون.و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند!
یـاهل الکتـب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وکلمته القـها الی مریم وروح منه فـامنوا بالله ورسله ولا تقولوا ثلـثة انتهوا خیرا لکم انما الله الـه وحد سبحـنه ان یکون له ولد له ما فی السمـوت وما فی الارض وکفی بالله وکیلا. ای
اهل کتاب ! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و در باره خدا، غیر از حق نگویید!
مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به
مریم القا نمود؛ و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به خدا و پیامبران او،
ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سهگانه است!» (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد؛ (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است؛ و برای تدبیر و سرپرستی آنها،
خداوند کافی است.
قالوا اتخذ الله ولدا سبحـنه هو الغنی له ما فی السمـوت وما فی الارض ان عندکم من سلطـن بهـذا اتقولون علی الله ما لاتعلمون.گفتند: «خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است! او بینیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در
زمین است! شما هیچگونه دلیلی بر این ادعا ندارید! آیا به خدا نسبتی میدهید که نمیدانید؟!
فتعــلی الله الملک الحق لا الـه الا هو رب العرش الکریم.پس برتر است خداوندی که فرمانروای حقّ است (از اینکه شما را بیهدف آفریده باشد)! معبودی جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است!
الذی له ملک السمـوت والارض ولم یتخذ ولدا ولم یکن له شریک فی الملک وخلق کل شیء فقدره تقدیرا.خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندی برای خود انتخاب نکرد، و همتایی در حکومت و مالکیّت ندارد، و همه چیز را
آفرید ، و به دقّت اندازهگیری نمود!
فسبحـن الذی بیده ملکوت کل شیء والیه ترجعون.پس منزّه است خداوندی که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او بازمیگردانند!
وما قدروا الله حق قدره والارض جمیعـا قبضته یوم القیـمة والسمـوت مطویـت بیمینه سبحـنه وتعــلی عما یشرکون.آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند، در حالی که تمام زمین در
روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او؛ خداوند منزّه و بلندمقام است از شریکیهایی که برای او میپندارند
یسبح لله ما فی السمـوت وما فی الارض له الملک وله الحمد وهو علی کل شیء قدیر.آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است برای خدا
تسبیح میگویند؛ مالکیت و حکومت از آن اوست و
ستایش از آن او؛ و او بر همه چیز تواناست!
آفرینش انسان و تدبیر امور وی در تمام مراحل از ناحیه خدا، دلیل منزه بودن او از داشتن هرگونه شریک می باشد.
الله الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمیتکم ثم یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء سبحـنه وتعـلی عما یشرکون.خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزی داد، بعد میمیراند، سپس زنده میکند؛ آیا هیچ یک از همتایانی که برای
خدا قرار دادهاید چیزی از این کارها را میتوانند انجام دهند؟! او منزّه و برتر است از آنچه همتای او قرار میدهند.
.اسم جلاله ((الله (( در آیه شریفه مبتداء، و جمله ((الذى خلقکم (( خبر آن است ، و همچنین جمله ((من یفعل (( مبتداء است ، و خبرش جمله ((من شرکائکم (( مى باشد که از مبتداء جلو افتاده است ، و استفهام در آیه انکارى است این نظریه ما بود، البته دیگران در ترکیب آیه احتمالات دیگرى دارند.
آفرینش موجودات و تدبیر امور آنها از سوی خدا، دلیل تنزیه او از داشتن
شریک می باشد.
الذی له ملک السمـوت والارض ولم یتخذ ولدا ولم یکن له شریک فی الملک وخلق کل شیء فقدره تقدیرا.خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندی برای خود انتخاب نکرد، و همتایی در حکومت و مالکیّت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقّت اندازهگیری نمود!
نظام هماهنگ آفرینش،یکی دیگر از دلایل تنزیه خدا از
شرک می باشد.
ما اتخذ الله من ولد وما کان معه من الـه اذا لذهب کل الـه بما خلق ولعلا بعضهم علی بعض سبحـن الله عما یصفون.خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و
معبود دیگری با او نیست؛ که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره میکردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف میکنند!
ربوبیت خدا، دلیل منزه بودن او از هرگونه کاستی می باشد.
لو کان فیهما ءالهة الا الله لفسدتا فسبحـن الله رب العرش عما یصفون.اگر در آسمان و زمین، جز «اللّه» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند!
فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار ومن حولها وسبحـن الله رب العــلمین.هنگامی که نزد آتش آمد، ندایی برخاست که: «مبارک باد آن کس که در
آتش است و کسی که در اطراف آن است (=
فرشتگان و
موسی ) و منزّه است خداوندی که پروردگار جهانیان است!
سبحـن ربک رب العزة عما یصفون.
قل ان کان للرحمـن ولد فانا اول العـبدین• سبحـن رب السمـوت والارض رب العرش عما یصفون.بگو: «اگر برای خداوند فرزندی بود، من نخستین پرستنده او بودم!» •منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار
عرش ، از توصیفی که آنها میکنند!
احاطه علمی خدا بر سراسر هستی، دلیل مبرا دانستن او از شرک می باشد.
عــلم الغیب والشهـدة فتعــلی عما یشرکون.او دانای نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه برای او همتا قرار میدهند!
.آیه بعد پاسخ دیگرى به این
مشرکان بیهوده گو است ((مى گوید: خداوند از
غیب و
شهود (پنهان و آشکار) آگاه است )) او هرگز چیزى را به نام خدایانى که شما ادعا مى کنید سراغ ندارد (عالم الغیب و الشهادة ).مگر ممکن است در عالم خداى دیگرى باشد و شما از آن آگاه باشید اما خداوندى که خالق شما است و غیب و شهود
جهان را مى داند از آن بیخبر باشد؟
فرهنگ قرآن،مرکز فرهنگ و معارف قرآن،برگرفته از مقاله «تنزیه خدا»