تهدید ابوجهل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوجهل، مورد
نفرین و
تهدید الهی به
عذاب بود.
فلا صدق ولا صلی((در آن
روز گفته میشود:) او هرگز
ایمان نیاورد و
نماز نخواند،)ولـکن کذب وتولی(بلکه
تکذیب کرد و رویگردان شد،)ثم ذهب الی اهله یتمطی(سپس بسوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبّرانه قدم برمیداشت!)اولی لک فاولی((با این اعمال)
عذاب الهی برای تو شایستهتر است، شایستهتر!)ثم اولی لک فاولی.(سپس عذاب الهی برای تو شایستهتر است، شایستهتر!)
(بر اساس
شان نزول،
آیات یاد شده درباره
ابوجهل است و کلمه «اولی» برای
تهدید میباشد. )
در اینکه این جمله کلمه تهدید است حرفی نیست، و اگر مکرر شده، به منظور تاکید بوده. و بعید نیست- و خدا داناتر است- که جمله" اولی لک" خبری باشد برای مبتدایی که حذف شده، و آن ضمیری است که به حال
انسان که قبلا ذکر شده بود برگردد، و بخواهد همان حال (نخواندن
نماز و تصدیق نکردن و تکذیب کردن و با حال تبختر برگشتن) را برای انسان نامبرده اثبات کند، تا
کنایه باشد از اثبات تبعات و عواقب سوء آن حال.
در نتیجه کلام مذکور فرمان و نفرینی باشد از ناحیه خدای تعالی علیه این انسان، تا با همین فرمان مهر بر دلش بزند، و
ایمان و
تقوا را بر او
حرام کند، و بنویسد که این شخص از اهل
آتش است، و آن گاه دو آیه مورد بحث به وجهی شبیه میشود به آیه" فاذا انزلت سورة محکمة و ذکر فیها القتال رایت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون الیک نظر المغشی علیه من الموت فاولی لهم" (وقتی سورهای محکم نازل میشود، و در آن
سخن از قتال میرود، کسانی را که در دل بیمارند میبینی که به تو آن چنان نظر میکنند که محتضر از شدت مرگ به اطراف نگاه میکند.) " فاولی لهم" به همین حال بمانند.
و معنای آیه این است: این حال که تو داری برایت بهتر و بهتر است، آری برای تو بهتر آن است که وبال امر خود را بچشی، و عذابی که برایت آماده کردهاند تو را بگیرد.
ولی بعضی
گفتهاند: جمله" اولی لک" اسم فعل و مبنی است، یعنی
اعراب نمیپذیرد، و معنایش این است که بدبختیتان پشت سر هم باد.
بعضی
دیگر گفتهاند: کلمه" اولی" فعل ماضی دعائی، و از ماده" ولی" است، که به معنای نزدیکی است، و فاعل این فعل ماضی، ضمیر مستتری است که به هلاک بر میگردد، و لام در کلمه" لک" زایده است، و معنایش" اولاک الهلاک" است، یعنی هلاکتت نزدیک باد.
بعضی
دیگر گفتهاند: فاعل آن ضمیری است که به خدای تعالی بر میگردد، و لام زایده است و معنایش این است که خدای تعالی نزدیک کند آنچه را که مکروه تو است، ممکن هم هست آن را غیر زاید بگیریم، و چنین معنا کنیم:
خداوند برایت نزدیک کند آنچه را که مایه
کراهت تو است.
بعضی
دیگر گفتهاند: معنایش این است که مذمت کردن تو سزاوارتر از نکردن است، و چون این کلام زیاد استعمال میشده زوایدش حذف شده، و آنچه باقی مانده مشابه" ویل لک" شده، به طوری که محذوف آن از محذوفهایی شده که اظهارش جایز نیست.
بعضی
دیگر گفتهاند: معنایش این است که خدا تو را هلاک کند، به هلاکتی که از هر شر و هلاکت دیگری نزدیک تر باشد.
بعضی
دیگر گفتهاند: کلمه" اولی" افعل تفضیل، و به معنای" احری- سزاوارتر" است، و این کلمه خبر است برای مبتدایی که حذف شده، تقدیر کلام چیزی است که لایق مقام چنان کس باشد، مثلا تقدیرش این است که" اینجا آتش برای تو بهتر است، یعنی تو سزاوارتر به آتشی و اهلیت آن را داری، پس همان برایت بهتر است"، البته در این میان وجوه سست دیگری هم هست که خالی از
تکلف نیست، و وجه اخیر قریب به همان وجهی است که ما ذکر کردیم، ولی عین آن نیست.
ارءیت الذی ینهی(به من خبر ده آیا کسی که
نهی میکند،)
الم یعلم بان الله یری(آیا او ندانست که
خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟!)کلا لـئن لم ینته لنسفعـا بالناصیة(چنان نیست که او خیال میکند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصیهاش (موی پیش سرش) را گرفته (و به سوی عذاب میکشانیم)،)ناصیة کـذبة خاطئة(همان
ناصیه دروغگوی خطاکار را!)فلیدع نادیه(سپس هر که را میخواهد صدا بزند (تا یاریش کند)!)سندع الزبانیة.(ما هم بزودی مأموران دوزخ را صدا میزنیم (تا او را به
دوزخ افکنند)!)
(بر اساس
حدیث منقول،
آیات مزبور، ناظر به
ابوجهل است. )
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تهدید ابوجهل».