• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توابین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توّابین، گروهی از شیعیان کوفه که در سال ۶۵ به رهبری سلیمان بن صُرَد به خونخواهی امام حسین قیام کردند و در پیکار با امویان به شهادت رسیدند.



شیعیان کوفه که امام حسین علیه‌السلام را برای رهبری کوفیان علیه یزید بن معاویه دعوت کرده بودند، از یاری وی در کربلا در سال ۶۱ باز ماندند.
آنان خود را گناهکار دانسته از کرده خود سخت پشیمان شدند و تنها راه رستگاری و پذیرش توبه خویش را خونخواهی حسین بن علی و کشتن قاتلان او یا کشته شدن در این راه می‌دانستند.
اینان در تاریخ به توّابین شهرت یافتند.
[۱] ابن‌سعد، الطبقات الکبرى، ج۴، قسم ۲، ص۳۰.
[۲] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۳.
[۳] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۵.



مورخان از دیرباز با نگارش رساله‌هایی درباره توّابین، اهتمام خود را به این نهضت نشان داده‌اند.
قدیمترین مأخذ، رساله‌ای است به نام سلیمان بن صُرَد و عَیْن الورده نوشته ابومِخْنَف اَزْدی (متوفی ۱۷۵)، اخباری کوفه.
[۴] ابن ندیم، ج۱، ص۱۰۵.
[۵] اخبار التوّابین بِعَیْن الورده، مسعودی، ج۳، ص۲۹۵، مروج (بیروت).
روایات ابومخنف منبع مهم مورخان بعدی، از جمله طبری ، گردید.
عبدالعزیز جَلوُدی ، صحابی امام باقر علیه‌السلام و از اخباریان بصره ، نیز رساله‌ای به نام اخبار التوّابین و عین الورده داشته است.
[۶] احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهرب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۲، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.



نهضت توّابین را به دو دوره پنهانی و آشکار می‌توان تقسیم کرد:

۳.۱ - دوره پنهانی

چند ماه پس از فاجعه کربلا و به دنبال کاهش سیطره نظامی عبیداللّه بن زیاد در کوفه ، حدود صد تن از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خُزاعی گرد آمدند.
شخصیت‌های بر جسته این جمع، از جمله سلیمان، مُسَیّب بن نَجَبه فَزاری ، عبداللّه بن وال تمیمی ، سعد بن عبداللّه و رِفاعة بن شَدّاد بَجَلی ، همگی از یاران امام علی علیه‌السلام، بودند.
در این جلسه، سلیمان بن صرد، به سبب سبقت در اسلام و مصاحبت با امام علی علیه‌السلام، به رهبری بر گزیده شد.
سلیمان با استناد به آیه ۵۴ سوره بقره راه توبه را پیروی از توبه قوم موسی بیان کرد و از شیعیان خواست تا خود را برای قیام مسلحانه آماده کنند.
خالد بن سعد بن نُفیل استناد به این آیه را ــ که اندیشه خودکشی جمعی را القا می‌کرد ــ تصحیح کرد.
سلیمان، عبداللّه بن وال را مأمور کرد تا هدایای شیعیان را برای تهیه سازوبرگ نظامی به کار گیرد.
[۷] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۴ ـ ۵۵۵.
[۸] احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۹۶، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.

تلاش‌های مخفیانه برای گسترش دعوت آغاز شد.
سلیمان با نامه، شیعیان مدائن و بصره را از تصمیمات خود آگاه کرد و رهبران شیعیان این دو شهر به وی پاسخ مثبت دادند.
[۹] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۵ ـ ۵۵۸.


۳.۲ - دوره آشکار

مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ و نزاع بر سر جانشینی وی در شام ، مخالفان امویان را در عراق و حجاز به قیام بر انگیخت.
کمی بعد عبداللّه بن زبیر در مکه مدعی خلافت شد.
عبیداللّه بن زیاد، کارگزار امویان در عراق، به شام گریخت و عمّال عبداللّه بن زبیر بسهولت بصره و کوفه را به چنگ آوردند.
در این تحولات سیاسی، توّابین مجال یافتند تا دعوت خود را گسترده تر کنند.
برخی از آنان، با توجه به اوضاع متزلزل و آشفته سیاسی، می‌خواستند دارالاماره کوفه را تصرف کنند و مانعِ حاکمیت زبیریان در این شهر شوند، اما سلیمان معتقد بود که، به سبب پایگاه و نفوذ اشراف کوفه که در قتل امام حسین علیه‌السلام شرکت داشتند، هنوز زمان مناسب برای قیام فرا نرسیده و شیعیان باید به تلاش‌های خود برای گسترش دعوت بیفزایند.
مبلّغ مشهور دعوت در مصر ، عبیداللّه بن عبداللّه مُرّی ، از جمله کسانی بود که تلاش بسیار می‌کرد.
بزودی شمار توّابین به شانزده هزار تن رسید و امید می‌رفت که در موعد مقرر قیام کنند،
[۱۱] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۸ ـ ۵۵۹.
[۱۲] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۴.
[۱۴] ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۵۱ ـ ۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۱۵] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۰ـ۲۵۱، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
[۱۶] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۴، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
اما حوادث بعدی و حضور مختار ثقفی و زبیریان در کوفه، پیامدهای ناخوشایندی برای توّابین داشت.


مختار ــ که در اندیشه خونخواهی امام حسین علیه‌السلام بود ــ پیش از مرگ یزید به عبداللّه بن زبیر پیوست، ولی بسرعت از او جدا شد و در نیمه رمضان سال ۶۴ به کوفه رفت.
وی سعی می‌کرد تا شیعیان کوفه را به سوی خود جلب کند.
او خود را نماینده امام و مهدی امت، محمد بن حنفیه فرزند علی بن ابی طالب ، خواند و ا ز سوی دیگر شایستگی سلیمان را برای رهبری قیام مخدوش کرد و وی را به ناآگاهی در امور نظامی و سیاسی متهم نمود.
[۱۷] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۰.
[۱۹] ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۴، جزء۸، ص۲۵۱ـ۲۵۳، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).

تبلیغات مختار در میان شیعیان کوفه دو دستگی پدید آورد و نزدیک به دو هزار تن از توّابین جدا شدند و به او پیوستند، و بدین ترتیب در شیوه مبارزه با قاتلان امام حسین علیه‌السلام در میان توّابین تردید راه یافت.
[۲۰] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۰.
[۲۱] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۴.
[۲۲] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۱، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).



برخی معاصران معتقدند که موضع گیری مختار در سرنوشت توّابین تأثیری نداشت و مسائل دیگری عامل ناکامی این نهضت بود، از جمله مرگ طلبی صِرف، شمار اندک ایشان در برابر سپاه اموی و تلاش‌های مزورانه زبیریان و اشراف کوفه.
همچنین جان نثاری و شهادت خواهی در راه آرمان و عقیده، که هدف توّابین بود، در کوفه طرفداران فراوانی نداشت.
[۲۳] هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.

سیاست‌های دوگانه حاکمان زبیری در کوفه و فریبکاری متحدانشان در میان سران قبایل و اشراف نیز در سست شدن نهضت توّابین مؤثر بود.


توّابین و زبیریان دشمن مشترکی (امویان) داشتند و این امر مانع رویارویی آنان شده بود، ولی آن‌ها درحقیقت همدیگر را دشمن می‌داشتند.
[۲۴] هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۵۳۶، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
[۲۵] هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
[۲۶] هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۰، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.

زبیریان از عواقب نهضت توّابین در کوفه سخت بیمناک بودند و خواهان نبرد توّابین با امویان در خارج از کوفه بودند.
عبداللّه بن یزید ، حاکم زبیری کوفه، پیش از خروج توّابین از کوفه سیاست دوگانه‌ای پیشه کرده بود؛ از یک سو، از قصاص قاتلان اصلی امام حسین علیه‌السلام حمایت می‌کرد و از دیگر سو، تهدید می‌کرد که اگر توّابین در کوفه بر ضد او بشورند، با آنان خواهد جنگید.
[۲۷] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۶۱ ـ۵۶۲.

پس از خروج توّابین از کوفه، عبداللّه بن یزید توّابین را به اتحاد بر ضد دشمن مشترک تشویق می‌کرد، اما سلیمان بن صرد درخواست‌های وی را رد کرد و معتقد بود که همراهی زبیریان با ایشان موجب انحراف نهضت و پذیرفتن خلافت ابن زبیر خواهد شد.
[۲۸] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۹۱ـ۵۹۲.



توّابین در آغاز ربیع الاخر سال ۶۵
[۲۹] احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۰: آغاز ربیع الاول، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
در اردوگاه نُخَیله (بیرون کوفه) گرد آمدند.
از شانزده هزار
[۳۰] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴: بیست هزار، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
عضو ثبت نام شده تنها چهار هزار تن حاضر شدند و از شیعیان بصره و مدائن خبری نبود.
سلیمان به کوفه مأمورانی فرستاد تا با شعار « یالَثارات الحسین » (ای خونخواهان حسین)، بازماندگان را به خروج بر انگیزند.
بااینهمه، پس از سه روز انتظار تنها اندکی از شیعیان به توّابین پیوستند.
سلیمان درنگ بیش‌تر را روا ندید و سپاهیان را توجیه کرد که جنگ در کوفه به فتنه و برادرکشی خواهد انجامید، اما اگر بر سپاه عبیداللّه چیره شوند، پیروزی بر قاتلان امام حسین علیه‌السلام در کوفه سهل خواهد بود.
[۳۱] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۳ ـ ۵۸۴.
[۳۳] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴ـ ۲۵۵، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).



توّابین در شامگاه پنجم ربیع الاخر به سوی کربلا حرکت کردند.در میان راه عده‌ای از ایشان جدا شدند، اما بقیه درکربلا بر مزار امام حسین به عزا نشستند و از گناهان خویش پوزش طلبیدند،
[۳۴] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۸ ـ۵۹۰.
سپس به سوی شام حرکت کردند.


در پایان راه عراق به شام، در کنار رود فرات به قرقیسیا رسیدند.حاکم آنجا، زُفَربن حارث ، از مخالفان امویان بود.او آذوقه فراوانی در اختیار توّابین گذاشت و برای اتحاد با آنان پیشنهادهای گوناگون داد؛ اما سلیمان نپذیرفت، زیرا زفر بن حارث، پیش از مرگ یزید، از کارگزاران او در قنّسرین ( فلسطین ) بود و پس از مرگ او در جنگ مَرْج راهِط به طرفداری از عبداللّه بن زبیر با مروانیان جنگیده بود.


اطلاعاتی که زفراز منطقه جنگی عین الورده (رأس العین، از شهرهای جزیره در شمال) در اختیار سلیمان قرار داد، در شیوه پیکار با سپاه عبیداللّه بن زیاد بسیار سودمند واقع شد.
[۳۶] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۹۳ ـ۵۹۶.
[۳۸] ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۹.
[۴۰] احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۶ـ ۱۰۸، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
توّابین در عین الورده فرود آمدند.سلیمان پیش از شروع نبرد، آداب اخلاقی جنگ را که از امام علی علیه‌السلام آموخته بود، یادآور شد و سپس جانشینان خود را در سپاه معرفی کرد.
طلایه داران لشکر توّابین به فرماندهی مسیّب بن نجبه بر دشمن تاختند و غنایمی به چنگ آوردند.
[۴۲] احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۰، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).



لشکر امویان در این زمان مشکل فرماندهی داشت. مروان بن حکم در شام مرده بود و عبدالملک به خلافت رسیده بود.
عبیداللّه بن زیاد بسرعت بر این مشکل غلبه کرد و در سه نوبت لشکری بین بیست تا سی هزار تن برای جنگ با توّابین گسیل داشت.
[۴۳] ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۴۴] ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۲.
[۴۵] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۴.

دو سپاه در ۲۵ جمادی الاولی ۶۵ در برابر هم صف آرایی کردند و فرماندهان دو سپاه یکدیگر را به اطاعت از خود فرا خواندند.


سلیمان از سپاه اموی خواست تا عبدالملک را خلع کنند و عبیداللّه بن زیاد را به توّابین سپارند و آنگاه هر دو سپاه، زبیریان را از عراق بیرون رانند و حکومت را به یکی از اهل بیت پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم، یعنی امام علی بن حسین، سپارند.


جنگ سه روز به درازا کشید و توّابین با شمار اندک خود جنگیدند و رهبران آنان یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و عاقبت رفاعه بن شداد با گروهی اندک از توّابین شبانگاه عقب نشستند.
[۴۷] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۴۸] ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۷، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).

توّابین در راه بازگشت با گروهی از شیعیان بصره و مدائن که برای یاری آنان آمده بودند، برخورد کردند و همگی با اندوه فراوان به شهرهای خود بازگشتند.
[۴۹] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۰ـ۶۰۱.
[۵۰] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۴ـ ۶۰۵.
[۵۱] ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۸۶، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۵۲] موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۹۹، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.

شکست توّابین در عین الورده توان تجدید سازماندهی را از ایشان گرفته بود، بنابراین بازماندگان این واقعه به نهضت مختار پیوستند.
مختار ثقفی که در این زمان در زندان کوفه بود، برای رفاعه بن شدّاد و توّابین پیام تسلیت فرستاد.


وی از سلیمان و دیگر شهیدان تجلیل کرد و از بازماندگان توّابین خواست تا با او بر کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم و خونخواهی اهل بیت و جهاد با دشمنان بیعت کنند.
[۵۳] طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۶.

اگر چه توّابین بظاهر در برابر سپاه اموی شکست خوردند، توانستند برای نخستین بار تشکل منسجمی از شیعیان به وجود آورند و چون قیام آنان بر پایه تفکر شیعی و تحت تأثیر شهادت امام حسین علیه‌السلام شکل گرفته بود، توانست موجب پیشرفت تشیع شود.


(۱) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اعثم کوفی، الفتوح، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳) ابن‌سعد، الطبقات الکبرى.
(۴) ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
(۵) ابن ندیم.
(۶) موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.
(۷) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۸) هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
(۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۱) مسعودی، مروج (بیروت).
(۱۲) احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۳) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهرب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷؛


۱. ابن‌سعد، الطبقات الکبرى، ج۴، قسم ۲، ص۳۰.
۲. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۳.
۳. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۵.
۴. ابن ندیم، ج۱، ص۱۰۵.
۵. اخبار التوّابین بِعَیْن الورده، مسعودی، ج۳، ص۲۹۵، مروج (بیروت).
۶. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهرب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۲، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۷. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۴ ـ ۵۵۵.
۸. احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۹۶، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۹. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۵ ـ ۵۵۸.
۱۰. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۱۱۶۲.    
۱۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۵۸ ـ ۵۵۹.
۱۲. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۴.
۱۳. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۲ ۱۶۳.    
۱۴. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۵۱ ـ ۵۳، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۱۵. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۰ـ۲۵۱، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۱۶. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۴، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۱۷. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۰.
۱۸. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۳.    
۱۹. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۴، جزء۸، ص۲۵۱ـ۲۵۳، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۰. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۰.
۲۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۴.
۲۲. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء ۸، ص۲۵۱، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۲۳. هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۴ ـ ۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۲۴. هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۵۳۶، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۲۵. هاشم معروف حسنی، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ج۱، ص۵۴۵، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۲۶. هاشم معروف حسنی، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۰، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد ۱۳۷۱ش.
۲۷. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۶۱ ـ۵۶۲.
۲۸. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۹۱ـ۵۹۲.
۲۹. احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۰: آغاز ربیع الاول، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۳۰. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴: بیست هزار، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۳۱. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۳ ـ ۵۸۴.
۳۲. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۵۱۷۷.    
۳۳. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۴ـ ۲۵۵، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۳۴. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۸۸ ـ۵۹۰.
۳۵. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۷ ۱۷۸.    
۳۶. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۹۳ ـ۵۹۶.
۳۷. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۵.    
۳۸. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴۹.
۳۹. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۹۱۸۰.    
۴۰. احمد بن محمد مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۰۶ـ ۱۰۸، چاپ ابوالقاسم امامی، ج ۲، تهران ۱۳۶۶ش.
۴۱. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۰۱۸۱.    
۴۲. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۱۰، ج ۵، چاپ گویتین، اورشلیم ۱۹۳۶، چاپ افست بغداد (بی تا).
۴۳. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۸۱، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴۴. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۲.
۴۵. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۲۹۴.
۴۶. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۸۲.    
۴۷. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۴۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ ه، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۸. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، جزء۸، ص۲۵۷، ج ۴، چاپ احمدابوملحم و دیگران، بیروت (۱۴۰۵/۱۹۸۵).
۴۹. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۰ـ۶۰۱.
۵۰. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۴ـ ۶۰۵.
۵۱. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۸۶، حیدرآباد دکن ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۵۲. موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۹۹، چاپ محمد سماوی، نجف ۱۳۶۷.
۵۳. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۰۶.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توابین»، شماره۳۹۷۸.    



جعبه ابزار