• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توات (یا‌ به‌طور مرسوم توآت)، منطقه ای در جنوب غربی الجزایر می باشد.



این منطقه نزد مورخان مغربی (مراکشی) چندان شناخته شده نیست. ابن بطوطه
[۱] ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ج۲، ص۷۱۲.
به اختصار، از عبورش از توات در ۷۵۴ یاد کرده و ابن خلدون در العبر
[۲] العبر، ج ۶، ص ۸۰.
بدان اشاره نموده، اما این اطلاعات ناچیز است. گسترش قدرت استعماری در الجزایر نیز تغییر چندانی در این وضع پدید نیاورد و توات تا زمان مستعمره شدنش در ۱۳۱۸/۱۹۰۰، ناشناخته باقی ماند.


ریشه این نام مشخص نیست، اما به نظر می‌رسد که واژه ای بربر باشد. بعضی معتقدند ت ـ وا ـ ت به معنای واحه است
[۳] مارتین، ۱۹۲۳.
یا این‌که توات، جمع طیط (واژه ای در زبان بربرهای زِناته) و به معنای چشمه است
[۴] معروف، ۱۹۸۰.



توات بین َ۷ ْ۲۶ و َ۵ ْ۲۸ عرض شمالی و ْ۱ طول غربی و ْ۱ طول شرقی واقع است و گودال وسیعی است که صحرای بزرگ غربی در شمال، صحرای چِچ در مغرب ، تنزروفت در جنوب غربی و فلات تادمیت در جنوب شرقی آن قرار دارد. حدود ۱۵۰۰ کیلومتر فاصله با اقیانوس اطلس و ۱۲۰۰ کیلومتر فاصله با دریای مدیترانه ، تأثیرپذیری این منطقه را از دریاها به صفر رسانده است. به گفته گوتیه ، توات در واقع باریکه ارضی به طول ششصد کیلومتر است، اما بیش‌تر مؤلفان آن را ناحیه ای دویست کیلومتری، شامل دوازده گروه قصور، می دانند. در الجزایر مستقل، بعضی از این قصور در یک دایره گروه بندی شدند و بقیه به صورت کمون ها
[۵] مزارع اشتراکی.
در آمدند.
امروزه، توات در ولایت اَدرار قرار دارد. در ۱۳۷۵ ش/ ۱۹۹۶، در شانزده کمونِ توات (از بین ۲۸ کمون کل ایالت ادرار) ۰۰۰، ۲۲۴ تن زندگی می‌کردند.


بارندگی در این ناحیه ناچیز (یازده میلیمتر در سال)، میزان تبخیر شدید، و پوشش گیاهی تُنُک است. این ناحیه متشکل است از تپه های شنی، همراه با بیابانهایی به نام حَمادِه و اِرگ و خاکهای کم وبیش رسوبی. پوشش گیاهی این منطقه با محیط نامساعد آن تناسب دارد: اقاقیا (طَلح)، گز (تلای)، حَنْظَل و مانند آن. بجز برخی نواحی، همچون واد مسعود و دایه‌ها و شَطها و سَبخه‌هایی که معمولاً خشک اند، در سایر مناطق آب کمیاب است. با این حال مردم صحرا با استفاده از روش ماهرانه آبیاری فوگّره ،
[۶] ذیل «قنات. ۲».
از مخزن عظیم آب زیرزمینی (۸۰۰ تا ۱۲۰۰ متر زیرزمین) بهره می‌گیرند. توات همراه با گُرّاره
[۷] تکمله ۵ـ۶، ذیل"Gourara".
گورره) و تیدیکِلْت، از شبکه ای با بیش از ۱۷۰۰ فوگّره بهره می‌برد. آبی که به این طریق به سطح زمین می‌آید به فروش می‌رسد و بدقت توزیع می‌شود.
بنابراین، توات کاملاً بیابانی نیست، بلکه یکی از ۲۴۸ قصوری است که هنوز مسکون اند. قصر (در زبان محلی گسَر) ناحیه ای اداری است متشکل از بخشها و اراضی مسکون که معمولاً بین صد تا دویست تن سکنه دارد. هر گروه از این قصور واحدهایی با یک نام مشخص تشکیل می‌دهند (تمّی، بودَه، تَمِنْطیط، تسبت /تسابت و مانند آن) که باید آن‌ها را واحه نامید، عجیب است که هیچ واژه محلی برای آن‌ها وجود ندارد. به منظور نگهداری ذخایر غذایی در انبارها و سیلوها، قصبه‌ها یا استحکاماتی ساخته می‌شد. توات پیشتر مرکزی بازرگانی، برای آمدوشد و معاملات قبایل بود و از بعضی قصور به عنوان انبار در تجارت کاروانها استفاده می‌شد. دومین عنصر حیاتی قصر، نخلستانهای آن است که در اصطلاح محلی الجَنَّه (به معنای باغ ) نامیده می‌شود. زیر سایه درختان خرما، گیاهان خوراکی، به ردیف، در قطعه زمینهایی کوچک کاشته شده است. ۲۰۰، ۷ هکتار از این زمینها به روش سنّتی و ۰۰۰، ۱۰ هکتار با شیوه های جدید، بویژه با استفاده از پمپهای آبیاری، زیرکشت رفته است.


تاریخ سیاسی و اقتصادی توات، در فراز و نشیبهای گوناگون قدرتها و سلسله های شمال افریقا دخیل بوده است. قبایل مَعقِل، مَغراوه و بنویفرن از بیم موحدون به توات پناهنده شدند. ابوعلی، پسر عثمان مَرینی دوم، در آغاز قرن هشتم توات را فتح کرد و دو قرن بعد، سلطان احمد منصور مراکشی این ناحیه را تحت فرمان خود در آورد. موقعیت خاص توات در تجارت ماورای صحرا، علاقه حاکمان مراکشی به این منطقه را توجیه می‌نماید. برده های سیاه به عنوان مهمترین کالای تجاری، پس از انتقال از جنوب و قبل از اعزام به شمال، در توات گردآوری می‌شدند. این روند، از قرن دهم تا چهاردهم/ شانزدهم ـ بیستم، به سبب افزایش تجارت دریایی و رشد اقتصاد پولی، بتدریج رو به افول نهاد.


موقعیت توات به عنوان محل تلاقیِ اقوام مختلف، منجر به همزیستی مسالمت آمیز و دیرپای بربرهای زناته، یهودیان، اعراب و سیاهان افریقایی در این منطقه شد. زناته احتمالاً همان گتولها/ ژتولها ی مذکور در اثر پلینی بودند و جاینام ناحیه نشان می‌دهد که قدیمترین ساکنان توات بوده اند. یهودیان دومین گروه قدیمی را تشکیل می‌دهند و امروزه مُهاجریّه به کسانی اطلاق می‌شود که به نظر می‌رسد از نژاد یهود باشند. عموماً گفته شده که آن‌ها بازماندگان یهودیان پراکنده جامعه سیرنائیک (بَرقه) هستند که در ۱۱۸ میلادی، امپراتور ترایانوس آن‌ها را از سیرنائیک بیرون راند و آن‌ها تا ورود فقیه تلمسان ، محمدبن عبدالکریم مَغیلی ، در حدود ۸۹۵/۱۴۹۰، با آرامش در توات زندگی می‌کردند. مغیلی، به رغم مخالفت فقهای محلی، یهودیان را آزار و اذیت، و جماعتی از مسلمانان را به تخریب کنیسه توات تحریک کرد.
آخرین گروه، اعراب اند. برخی از منابع حضور آن‌ها را در توات به قبل از قرن چهارم نسبت می‌دهند، اما در واقع، در قرن هفتم بود که کوچ نشینانی از طایفه عرب معقل از جنوب به توات رسیدند.


آنگاه به عامل تمایزات قومی، عامل اجتماعی نیز افزوده شده بود. گروههای دیگری به بربرها و یهودها اضافه شد:
الف) شُرْفا (شُرَفا) ی توات، که در تمام مغرب به آنان حَسَنی گفته می‌شد؛ ب) مُرابطون که همراه با شرفا سرانجام طبقه مسلط و مالک آب و زمین و نخلستانهای خرما و از پرداخت مالیات معاف شدند؛ ج) حرار (احرار: مردم آزاد) عربها و بربرهایی که نه ارباب و نه رعیت بودند؛ د) مهاجریّه که منشأ عبری ـ بربری داشتند، نه ارباب و نه رعیت بودند و گاه گورستانهایی مخصوص به خود داشتند؛ ه) عَبید یا بردگان که از طُرقی منزلت اجتماعی قانونی به دست آوردند؛ و) حَرطانی ها، عنوانی که برای برده های آزاد شده به کار می‌رفت. حراطین ، از گذشته تاکنون در مقیاس وسیعی، شالوده نیروی کار در زندگی اقتصادی توات بوده اند. طبق سرشماری فرانسه ، در ۱۳۲۴/۱۹۰۶ آن‌ها حدود ۴۰% از کل جمعیت پنجاه هزار نفری توات را تشکیل می‌دادند.


صَفّ (در تلفظ محلی: صُفّ) مانند لَفّ، نوعی اتحادیه پایدار و منحصر به فرد میان طوایف، خاندانها و قبایلِ با خاستگاههای متفاوت است که همیشه مستلزم مواجهه جمعیِ گروهها با یکدیگر است. در گذشته دو صفّ قدرت را در توات بین خود تقسیم می‌کردند، هرچند که امروزه در صلح به سر می‌برند: یَحْمَد که تقریباً تمام اعراب این ناحیه به آن تعلق دارند و سُفیان که بربرهای زناته در رأس آن قرار دارند. در تمنطیط نیز دسته های رقیب مرابطون و دارِبْها حضور داشتند.


طریقتهای صوفیه از قرن نهم/ پانزدهم در سراسر توات گسترش یافتند. گسترده ‌ترین این طرق، طیّبیه اوئزان (وَزّان) است، اما قادریه و یکی از شاخه هایش به نام بَکّائیه که شیخ احمد بکّائیِ کُنتی بنیان گذاشت، نیز پیروانی دارد. اخوتهای محلی دیگری نیز گسترش یافته اند: در شمال، کَرْزازیه، شاخه ای از شاذِلیه که احمدبن موسی کرزازی (متوفی ۱۰۶۲) آن را تأسیس کرد؛ در بخشهای جنوبی، توات؛ رَجّانیه که مولای عبداللّه رجّانی آن را بنیان نهاد و هم اکنون نیز وجود دارد. زاویه کنتا/کنته، که احمدبن محمدرجاد بنیانگذار آن بود، همراه با زاویه بَکْریه که شیخ بکری بن عبدالکریم (متوفی ۵۲۸) آن را تأسیس کرد، از معروفترین زاویه های توات اند.
تقریباً همه قصور دارای یک زاویه‌اند و برخی قصور هنوز به نام اولیایی که آن‌ها را بنیان نهاده اند، خوانده می‌شوند (اولادالحاجّ، سی عبدالقادر، سیّدی یوسف، بوعلی و غیره). این امر به پاس آن است که این زوایا بعضی از آثار فرهنگی و تاریخی محلی (نظیر) تعدادی از نسخ خطی شبیه آنچه در کنته هست را در خود حفظ کرده اند. امروزه زاویه شیخ سیدحاج محمد کبیر بیش از ۱۵۰۰ طلبه از سراسر توات را در خود جای داده است.


علمایی که در زاویه‌ها تحصیل کرده‌اند غالباً زوایای جدیدی تأسیس کرده اند. بعضی از آن‌ها از خارج به توات آمده، اما بیش‌تر بومی توات یا گورره بوده اند. اگر چه عمدتاً در کتابهای طبقات و تراجم به این افراد بی اعتنایی شده، برخی از آن‌ها به شهرت رسیده اند. حفناوی نام بیش از بیست تن از آنان را ذکر کرده است
[۸] تعریف الخلف برجال السلف، الجزیره ۱۹۰۷ـ ۱۹۰۹.
ابن مریم
[۹] البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان، الجزیره ۱۹۰۸.
از بعضی از آن‌هایی که در فاس به خوبی شناخته شده بودند، نام برده و احمدبابا از کسانی که در تَکْرور مشهور شدند یاد کرده است. در نسخه خطی نویافته اثر البَحّاوی با عنوان نسیم النفحات فی ذکر جوانب من اخبار توات ، حدود پنجاه تن از علمای توات یاد شده اند، از جمله عبدالکریم بن محمد تواتی (متوفی ۱۰۴۲) معروف به عالم توات، محمدالطیب معروف به باباهیدا مؤلف کتاب القول البسیط فی اخبار تمنطیط
[۱۰] نسخه خطی کتابخانه ملی فرانسه، ش ۶۳۹۹ arabe.
و عبدالحقّ البکری قاضی توات (متوفی ۱۲۱۰) و سیدی محمدالبکری (متوفی ۱۱۳۳). دو فرد اخیر نمایندگانی از خاندانی قدیمی‌اند که زاویه آن‌ها هنوز نزدیک تمنطیط دایر است.
در قرن حاضر، باید از سیدالحاجّ محمد بَدَوی عثمانی معروف به بلکبیر نام برد که شهرتش به سبب امامت مسجدجامع ادرار از ۱۳۲۹ ش/ ۱۹۵۰ به بعد و تأسیس یک مدرسه بزرگ و یک زاویه، از منطقه خود فراتر رفته است.


در حال حاضر اهالی توات تقریباً به طور کامل عرب زبان‌اند و زبان بربری زناته، بر خلاف ناحیه گورره که این زبان همچنان در آن‌جا رایج و شکوفاست، عملاً در توات از میان رفته است. با این حال، زبان بربری توات، آنقدر دوام آورد که زبان شناسان فرانسوی و الجزایری آن را ثبت و ضبط نمایند. همچنین تعداد زیادی از کتیبه های تفنغ در این ناحیه یافته شده است.


(۱) ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه.
(۲) ابن خلدون.
(۳) ابن مریم تلمسانی، البستان فی ذکرالاولیاء و العلماء بتلمسان.
(۴) محمد حفناوی، تعریف الخلف برجال السلف.
(۵) محمد عفیف، «توات فی القرن التاسع عشر.
(۶) محمود فرج، اقلیم توات خلال القرنین الثامن عشر و التاسع عشر المیلادیین.
(۷) R Basset, "Les ksours berbإrophones du Gourara", R Afr, LXXXI /۳-۴ (۱۹۳۷) ;.
(۸) R Capot-Rey, Probiهme des oasis algإriennes , Algiers ۱۹۴۴;.
(۹) idem, Le Sahara fran µais , Paris ۱۹۵۳;.
(۱۰) Cdt Colomieu, "Voyage au Gourara et ب l'Aougrout" Bull Soc Gإogr , XIII (۱۸۹۲) , ۴۱-۹۷, XIV (۱۸۹۳) , ۵۰-۹۷, XV (۱۸۹۴) , ۴۳۰-۴۶۶;.
(۱۱) A Cornet, "Essai sur l'hydrologie du Grand Erg", Bull Inst de Recherches Sahariennes , VIII (۱۹۵۲) ;.
(۱۲) P Devors, "Le Touat, إtude gإographique et mإdicale", Archives de l'Inst Pasteur d'Algإrie , XXV /۳-۴ (۱۹۴۷) , ۲۲۵-۲۵۸;.
(۱۳) J-C Echallier, Essai sur l'habitat sإdentaire traditionnel au Sahara algإrien , Paris ۱۹۶۸;.
(۱۴) EF Gauthier, La conque ªte du Sahara , Paris ۱۹۱۰;.
(۱۵) idem, Le Sahara , Paris ۱۹۲۸;.
(۱۶) N Marouf, Lecture de l'espace oasien , Paris ۱۹۸۰;.
(۱۷) A G P Martin, Quatre siهcles d'histoire marocaine , Paris ۱۹۲۳;.
(۱۸) C Nesson "Evolution des ressources hydrautiques", in Recherches sur l'Algإrie Mإmoires et documents , Paris: CNRS, ns XVII (۱۹۷۵) ;.
(۱۹) J Oliel, Les Juifs du Touat au moyen a ªge , Paris ۱۹۹۴;.
(۲۰) C Sabatier, Touat, Sahara et Soudan Etude gإographique, politique, إconomique et militaire , Paris ۱۸۹۱;.
(۲۱) K Suter, "Etude sur le Touat", Rev Gإogr Alpine (۱۹۵۲) , no ۷;.
(۲۲) United Kingdom Naval Intelligence Division, Admiralty Handbooks, Algeria , London ۱۹۴۳;.
(۲۳) i, ۶۶-۶۸ and index;.
(۲۴) I ۲ , svv "Adrar " (by R Capot-Rey) , "Al-Magh ¦âl ¦â" (by J.
(۲۵) O Hunwick) , "K ¤anat II ";.
(۲۶) suppl fascs ۵-۶, Leiden, ۱۹۸۲ sv "Gourara" (by Xavier De Planhol) ;.
R Basset, "Notes de lexicographie berbهre Vocabulaire du Touat et du Gourara, argot du Mzab, dialecte des Touaregs Aouelimmiden", JA , ser ۸, vol X
(۲۷) (۱۸۸۷) , ۳۶۵-۴۶۴; idem, Loqman berbهre , Paris ۱۸۹۰.
(۲۸) داستانهایی به زبان بربری توات) (شامل ;.
(۲۹) M Mammeri and C Brahimi, "Les activitإs du CRAPE durant l'annإe ۱۹۷۰", Lybica , XVIII (۱۹۷۰) , ۲۸۹-۲۹۵;.
(۳۰) J-C Echallier, Villages dإsertإs et structures agraires anciennes du Touat Gourara (Sahara algإrien) , Paris ۱۹۷۲ (کتیبه های تفنغ) ;.
(۳۱) M Rouvillois-Brigol, C Messon and J Vallet, Oasis du Sahara algإrien , Paris ۱۹۷۳ (شامل اصطلاحات زبان بربری) ;.
(۳۲) Mammeri, "Le dernier document en berbهre de Tamentit", in Awal , i, ۱۷۶-۱۷۷.


۱. ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ج۲، ص۷۱۲.
۲. العبر، ج ۶، ص ۸۰.
۳. مارتین، ۱۹۲۳.
۴. معروف، ۱۹۸۰.
۵. مزارع اشتراکی.
۶. ذیل «قنات. ۲».
۷. تکمله ۵ـ۶، ذیل"Gourara".
۸. تعریف الخلف برجال السلف، الجزیره ۱۹۰۷ـ ۱۹۰۹.
۹. البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان، الجزیره ۱۹۰۸.
۱۰. نسخه خطی کتابخانه ملی فرانسه، ش ۶۳۹۹ arabe.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توات»، شماره۳۹۷۹.    



جعبه ابزار