تواضع در قرآن و حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تواضع، از فضائل اخلاقی که در
قرآن و
حدیث و متون اخلاقی و عرفانی بر آن تأکید شده است.
تواضع در
لغت به معنای فروتنی و خود را خوار کردن (تذلّل) آمده است.
در
قرآن کریم واژه تواضع به کار نرفته است اما واژگان و تعابیر دیگری وجود دارد که تقریباً همین معنا را میرساند، مانند
خشوع،
خشیت،
إخبات ذلّت
و
خفض جناح.
برخی لغت شناسان میان این الفاظ تفاوتهای ظریفی قائل شده اند، مثلاً تواضع را توأم با توانایی و «تذلّل» را حاکی از ناتوانی شخص در برابر دیگری میدانند، چنانکه تواضع آدمی در برابر خادمان خویش، از سر ناتوانی در برابر ایشان نیست. نیز گفتهاند که تواضع به اعتبار خُلقیات و افعال ظاهر و باطن و «خشوع» به اعتبار جوارح است و این سخن مشهور که «إذَا تَوَاضَعَ القَلْبُ خَشَعَتِ الْجَوَارِحُ»، بر همین معنا دلالت دارد
یا تواضع با
زبان و کردار است و «خشوع» در دل و دیده.
معنای این واژه در همه نظامهای اخلاقی تقریباً یکسان و روشن است و نیازی به تعریف خاص ندارد، هر چند در منابع اسلامی تعاریف مختلفی از آن موجود است، از جمله اینکه «تواضع، راضی بودن به منزلتی فروتر از استحقاق خود است».
برخی تعاریف ذکر شده برای تواضع نیز بویژه با نظر به ضد آن، یعنی
تکبر، بیان شده است
تواضع در اخلاق دینی مسلمانان جایگاهی ویژه دارد که آن را از حد صرف فضیلتی ممدوح فراتر میبرد. این معنا را با عنایت به اهمیت تواضع در قرآن و مقابله صریح آیات قرآنی با تکبر و گردنکشی جاهلی میتوان دریافت. به روزگار
جاهلیت، تواضع و
فروتنی از فضائل انسانهای شریف به شمار نمیآمد و حتی گاه عرب جاهلی، تا آنجا پرستش
بتها را پسندیده میدانست که تعارضی با
غرور وی نداشت.
در مقابل، آنچه از آموزه های قرآنی به دست میآید، نفی قاطع هرگونه
کبرورزی نسبت به
خداوند و سپس انسانهای دیگر است.
با عنایت به این امر و نیز با توجه به این مطلب که قرآن کریم از صفات اصلی اقوام بی ایمان را کبرورزی و گردنکشی آنان میداند،
نتیجه گرفته میشود تواضع، که ضد تکبر است، با ایمان ارتباطی وثیق دارد و یکی از مؤلفه های اصلی
ایمان است.
این نکته به روشنی در کلمه
اسلام، که معنای آن
تسلیم متواضعانه در برابر خداست،
آشکار است. در آیه ۳۵
سوره احزاب نیز خشوع
ــ که در برخی تفاسیر
همان تواضع معنا شده است ــ در شمار صفات و ویژگیهای
مؤمنان آمده است. همچنین در آیه ۶۳
سوره فرقان، به هنگام توصیف «عبادالرحمن»،
آمده است که آنان بر
زمین، سبک گام مینهند. این وصف طبق برخی تفاسیر، می تواند به معنای تواضع در برابر انسانهای دیگر باشد.
از ارتباط ویژه تواضع با ایمان، می توان دریافت که اصل تواضع، فروتنی در برابر عظمت خداوند است و تواضع در برابر انسانها از اینجا ناشی میشود.
پیامبر اسلام به عنوان اسوه همگان
در قرآن امر به خَفْضِ جناح در برابر مؤمنان شده است
و این، اهمیت خوی تواضع را از منظر قرآن میرساند.
در
سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایات متعددی از تواضع ایشان نقل شده، از جمله اشاره شده است که تواضع نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دوره کودکی محبوب بود و برای تواضع در برابر خداوند، همچون
بندگان (بدون تکیه زدن بر جایی) می نشست و همچون بندگان غذا میخورد
در باره تواضع
امامان شیعه نیز گزارشهای فراوانی موجود است.
در باره سایر پیامبران نیز به این خصلت اشاره شده است؛ چنانکه بنا به روایتی، خداوند به
موسی علیهالسلام گفت: تو را بدان سبب به پیامبری بر گزیدم که در میان همه مردم، کسی متواضعتر از تو نیست <
متون دینی سرشار از نمونه های اخلاقی تواضع است و بسیاری از بزرگان
دین، به این صفت ستوده شده اند
همچنین از پیامبر و امامان شیعه، احادیث و روایات فراوانی در باره تواضع نقل شده است. در
نهج البلاغه ضمن
خطبه متقین، تواضع در شمار اوصاف
پرهیزگاران ذکر شده و
امام باقر علیهالسلام در حدیثی، علامت اصلی
شیعه را تواضع و خضوع دانسته است.
در احادیث، بویژه بر تواضع در برابر خدا تأکید شده است که ارتباط مذکور میان تواضع و
ایمان را نشان میدهد؛ چنانکه در مصباح الشریعه
آمده است که حقیقت تواضع را تنها مقربان و واصلان به وحدانیت خداوند در مییابند. همچنین، طبق احادیث، تواضع در برابر عظمت خداوند، شرط قبولی عبادتهایی چون
نماز معرفی شده
و در حدیثی از
امام صادق علیهالسلام، خود تواضع عبادت خوانده شده است.
عبادات واجب همچون نماز و
حج نیز چنانکه از آیات قرآن بر میآید، به رفع
کبر و ایجاد ملکه تواضع در آدمی یاری میرساند
بر همین اساس، در دعاهای منقول از
امامان شیعه، تواضع از اموری است که مؤمن از خدا درخواست میکند.
بنا بر حدیثی،
مؤمن وظیفه دارد نسبت به دیگر مؤمنان متواضع باشد و از
فخرفروشی به آنان بپرهیزد
به نظر میرسد که مؤمن چون ارزشمندیِ امور را با ملاکِ دوری و نزدیکی به خدا میسنجد و معیار ارزش نعمتهای دنیوی را با توجه به آخرت تعیین میکند، در نتیجه تلاش دارد از سرفروتنی حیات زاهدانهای در پیش گیرد و زندگی اش را با فقیرترین انسانها همسان سازد.
سیره و
سلوک پیامبر اسلام، این معنا را بروشنی نشان میدهد
مطابق احادیث، تواضع با
عقل و
علم ارتباط دارد.
بنا بر
حدیثی نبوی، طلب علم از خداوند، به فزون شدن تواضع در آدمی میانجامد
و در حدیثی از
امام کاظم علیهالسلام، تواضع مرکب عقل خوانده شده است.
از دیگر آثار تواضع، طبق احادیث، بزرگی و ارج یافتن در
دنیا و
آخرت است. عبارت «مَنْ تَوَاضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُاللّهُ (هر که برای خدا تواضع کند، خداوند او را ارج و بزرگی میبخشد)» از
پیامبر خدا، به صورتهای مختلفی در منابع تکرار شده و مضمون آن در احادیث دیگری از امامان شیعه آمده است.
بنا بر احادیث، همانگونه که تواضع در برابر
پدر و
مادر مؤمنان
و
معلم و
شاگرد توصیه شده، از تواضع نسبت به برخی افراد نهی شده است؛ از جمله
متکبران و
کافران.
همچنین، تواضع
فقیر در برابر
غنی به سبب ثروتش، ناپسند شمرده شده است
که به نظر میرسد سخن «طوُبَی لِمَنْ. . . تَوَاضَعَ مِنْ غَیْرِ مَنْقَصَةٍ» از
علی علیهالسلام، ناظر به همین معنا باشد؛ یعنی، فرد به سبب نیاز و طمع مال دیگری، به وی احترام گذارد.
در پارهای احادیث به امور جزئیتری همچون نشانه ها و نمودهای تواضع پرداخته شده که برخی از آنها عبارت است از: تقدم در
سلام کردن، نشستن در پایین مجلس، غذا خوردن همراه خادمان، ترک تجمل و تکلف در جامه و خوراک.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۵.
(۳) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴) ابن منظور، لسان العرب.
(۵) توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۶) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
(۸) محمد بن حسن حرّعاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، چاپ محمد بن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۹) رضی الدین علی بن یوسف حلّی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۸.
(۱۰) مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم: مفتاح احسن الخزائن الالهیة، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۱) حسین بن محمد راغب اصفهانی، الذریعة الی مکارم الشریعة، چاپ علی میرلوحی فلاورجانی، اصفهان ۱۳۷۵ ش.
(۱۲) حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۳) طباطبائی، تفسیر المیزان.
(۱۴) علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار فی غررالاخبار، چاپ مهدی هوشمند، قم ۱۴۱۸.
(۱۵) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان.
(۱۶) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن.
(۱۷) طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
(۱۸) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
(۱۹) علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رسالة ۲۴: «الحدود و الحقائق»، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
(۲۰) علی بن ابی طالب (علیهالسلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۲۲) الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهرب فقه الرضا، مشهد: مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۶.
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر
(۲۳) الصافی، چاپ حسین اعلمی، تهران ۱۴۱۶.
(۲۴) الصافی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۲۵) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۲۶) کلینی، اصول الکافی.
(۲۷) مجلسی، بحارالانوار.
(۲۸) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
(۲۹) مصباح الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۰) احمد بن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ ۱۴۰۹.
(۳۱) مسعود بن عیسی ورّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، (چاپ علی اصغر حامد)، تهران (۱۳۷۶).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تواضع در قرآن و حدیث»، شماره۳۹۴۸.