توبه اصحاب الجنه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته)، از گناه خود در امتناع از انفاق بر محرومان و نیز، از ظلم و طغيان در حق خود و نيازمندان توبه کردند.
صاحبان باغ از گناه خود در امتناع از
انفاق بر محرومان توبه کردند:
• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همانگونه که «صاحبان باغ» را
آزمایش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
اصحاب الجنه به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره مىگرفتند محروم سازند، و سرنوشت آنها همان شد که در این آیات مىخوانیم:
مىگوید: (ما آنها را آزمودیم، آن زمان که سوگند یاد کردند که میوههاى باغ را صبحگاهان و دور از انظار مستمندان بچینند) (اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین).
((و هیچ از آن استثنا نکنند)) و براى مستمندان چیزى فرو نگذارند (و لا یستثنون).
این تصمیم آنها نشان مىدهد که این کار ناشى از نیاز نبود؛ بلکه ناشى از
بخل و
ضعف ایمان آنها بود؛ زیرا انسان هر قدر هم نیازمند باشد مىتواند کمى از محصول یک باغ پردرآمد را به نیازمندان اختصاص دهد، بعضى گفتهاند منظور از عدم استثنا این است که آنها (الا ان یشاءالله) نگفتند؛ یعنى آنقدر مغرور بودند که گفتند مىرویم و این کار را مىکنیم حتى خود را از گفتن (انشاءالله) بىنیاز دیدند.
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک فقير وارد بر شما نشود!»
• «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ؛ گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما
ظالم بوديم!».
این جمله (قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ) حکایت تسبیح صاحبان باغ مذکور است که بعد از ملامت آن شخص میانهرو متوجه خطاى خود شده، خدا را تسبیح کردند، و گفتند:
خدا را از شرکایى که در سوگند خود برایش اثبات کردیم منزه مىداریم، تنزیهى نگفتنى، و
اعتراف داریم که یگانه رب ما اوست و اوست که با مشیت خود امور ما را
تدبیر مىکند، آرى ما در اثبات شریکها براى او ستمکار بودیم.
بنابراین جمله مورد بحث ما هم تسبیح خداست، و هم اعترافشان است به اینکه در اثبات شرکا بر نفس خود
ستم کردهاند.
و بنابر آن قول دیگر که نقل کردیم جمله مورد بحث
توبه و اعتراف ایشان است به اینکه هم به خود ستم کردند و هم به فقرا.
• «قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ؛ (و فريادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما که طغيانگر بوديم!».
• «عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ؛ اميدواريم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد؛ چراکه ما به او علاقهمنديم!».
صاحبان باغ از
ظلم و طغيان در
حق خود و نيازمندان توبه کردند:
• «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ؛ ما آنها را آزموديم، همانگونه که «صاحبان باغ» را
آزمایش کرديم، هنگامى که سوگند ياد کردند که ميوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند».
• «أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ؛ «مواظب باشيد امروز حتى يک فقير وارد بر شما نشود!»
• «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ؛ گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما
ظالم بوديم!».
• «قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ؛ (و فريادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما که طغيانگر بوديم!».
کلمه (طغیان) که اسم فاعل (طاغى) از آن
مشتق شده به معناى تجاوز از حد است و ضمیر در (منها) به کلمه (جنه) آن هم به اعتبار میوهاش برمىگردد؛ چون منظورشان این بوده که
امید است پروردگار ما چیزى بهتر از میوههایى که سوختند به ما بدهد.
• «عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ؛ اميدواريم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد؛ چراکه ما به او علاقهمنديم!».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توبه اصحاب الجنة».