• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توسل به اهل‌بیت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در روایات متعددی که از طرق اهل بیت علیهم السلام وارد شده است می‌خوانیم : که مقصود از کلمات تعلیم اسماء، بهترین مخلوق خدا یعنی محمد و علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید.



قرآن کریم می فرماید، توسل آدم به اهل بیت علیهم ‌السلام برای توبه خویش بوده است: «فتلقی ءادم من ربه کلمـت فتاب علیه...» سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت ... . (در روایات آمده است که مقصود از «کلمات»، توسل به پیامبر و آل او علیهم ‌السلام است. )


بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده، و از آن محیط آرام و پرنعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پرزحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت، در اینجا آدم به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهی آمیخته با کوهی از ندامت و حسرت لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنانکه قرآن در آیات فوق می‌گوید: (آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤ ثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت).


چیزیکه باز در اینجا باقی مانده این است که خطیئه و گناه آدم، چه معنا دارد؟ مگر پیامبر هم گناه می‌کند؟ در پاسخ از این سؤ ال می‌گوئیم، آنچه در بدو نظر از آیات ظاهر میشود، اما اگر در همه آیات داستان تدبر کنیم، و نهی از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهیم، یقین پیدا می‌کنیم که نهی نامبرده نهی مولوی نبوده، تا نافرمانیش معصیت خدا باشد، بلکه تنها راهنمائی و خیر خواهی، و ارشاد بوده، و خدایتعالی خواسته است مصلحت نخوردن از درخت، و مفسده خوردن آنرا بیان کند، نه اینکه با اراده مولوی آدم را بعبث، وادار به نخوردن از آن کند.


کلمه (تلقی)، بمعنای تلقن است، و تلقن بمعنای گرفتن کلام است، اما با فهم و علم ، و این تلقی درباره آدم، طریقه‌ای بوده که توبه را برای آدم آسان می‌کرده.


از اینجا روشن میشود که توبه دو قسم است، یکی توبه خدا، که عبارتست از برگشتن خدا بسوی عبد، برحمت، و یکی توبه عبد، که عبارتست از برگشتن بنده بسوی خدا، با استغفار ، و دست برداری از معصیت توبه عبد بین دو توبه خدا واقع است و توبه بنده محفوف و پیچیده به دو توبه از خدا است، و در بین آن دو قرار می‌گیرد، باین معنا که بنده در هیچ حالی از احوال، از خدای خود بی نیاز نیست، و اگر بخواهد از لجن زار گناه نجات یافته، توبه کند، محتاج به این است که خدا چنین توفیقی باو بدهد، و اعانت و رحمت خود را شامل حال او بسازد، تا او موفق بتوبه بگردد، و وقتی موفق بتوبه شد، تازه باز محتاج بیک توبه دیگری از خداست، و آن این است که باز خدا برحمت و عنایتش بسوی بنده رجوع کند، و رجوع او را بپذیرد، پس توبه بنده وقتی قبول شود، بین دو توبه از خدا قرار گرفته است، همچنانکه آیه : «ثم تاب علیهم لیتوبوا» (پس خدا بسوی ایشان توبه آورد، تا ایشان توبه کنند) بر این معنا دلالت دارد.


کلماتی که خدا بر آدم القا کرد چه بود؟ در اینکه کلمات و سخنانی را که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بوده است در میان مفسران گفتگو است. معروف این است که همان جملات سوره اعراف آیه ۲۳ می‌باشد: «قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» (گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکارانخواهیم بود).
بعضی گفته‌اند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است : «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین. اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الراحمین. اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم. »پروردگارا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم مرا ببخش که بهترین بخشندگانی. خداوندا! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را ستایش می‌کنم، من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانی. بارالها! معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی، تو را حمد می‌گویم، من به خویش ستم کردم رحمتت را شامل حال من کن و توبه‌ام را بپذیر که تو تواب و رحیمی)). این موضوع در روایتی از امام باقر علیه‌ السلام نقل شده است.


نظیر همین تعبیرات در آیات دیگر قرآن در مورد یونس علیه ‌السلام و موسی علیه ‌السلام می‌خوانیم، یونس به هنگام درخواست بخشش از خدا می‌گوید: «سبحانک انی کنت من الظالمین» (خداوندا منزهی من از کسانی هستم که به خود ستم کرده ام).
درباره حضرت موسی علیه‌ السلام می‌خوانیم : «قال رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی فغفر له» (گفت : پروردگارا من به خود ستم کردم مرا ببخش و خدا او را بخشید).



در روایات متعددی که از طرق اهل بیت علیهم السلام وارد شده است می‌خوانیم : که مقصود از کلمات تعلیم اسماء، بهترین مخلوق خدا یعنی محمد و علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید.
این تفسیرهای سه گانه هیچگونه منافاتی با هم ندارد، چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحی تمام عیار، برای او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.


۱. الدرالمنثور، سیوطی، ج۱، ص۱۴۲- ۱۴۳.    
۲. تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۶۷.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۴. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۲۰.    
۵. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۱۷۵.    
۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۹۵.    
۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۲۰۷.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.    
۱۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۱۲. قصص/سوره۲۸، آیه۱۶.    
۱۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۹۷- ۱۹۸.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توسل به اهل‌بیت».    



جعبه ابزار