• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَعْبُرون (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَعْبُرون: (إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرونَ)
تَعْبُرون: در اصل از مادّه «عَبْر» است و به طورى كه «راغب» در مفردات مى‌گويد به معنى «گذاشتن از حالى به حالى» است و «عبور» به معنى گذشتن از آب به‌ واسطه شنا كردن و يا به وسيله كشتى و يا وسيله پل است و «تعبير» به گزاردن خواب اختصاص دارد و اين واژه، اخصّ از واژه «تأويل» است، زيرا تأويل درباره خواب و غير خواب گفته مى‌شود.



به موردی از کاربرد تَعْبُرون در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - تَعْبُرون (آیه ۴۳ سوره یوسف)

(وَ قالَ الْمَلِکُ إِنّی أَرَى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّها الْمَلأُ أَفْتونِی فی رُؤْيایَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيا تَعْبُرونَ) (و در اين هنگام پادشاه گفت: «من درخواب ديدم هفت گاو چاق را كه هفت گاو لاغر آن‌ها را مى‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده؛ كه خشكيده‌ها بر سبزها پيچيدند و آن‌ها را از بين بردند. اى گروه اشراف! درباره خواب من نظر دهيد، اگر خواب را تعبير مى‌كنيد.»)

۱.۲ - تَعْبُرون در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه تعبرون از ماده عبر كه به معناى بيان تاويل رؤيا است كه گاهى هم تعبير گفته مى‌شود و به هر حال اين ماده از عبور نهر و امثال آن اخذ شده و وجه مناسبتش اين است كه گويا شخص تعبيرگو، به وسيله تاويل، از رؤيا به ما وراى آن عبور مى‌كند و از صورت رؤيا به حقيقتى كه در عالم خواب براى صاحب خواب و مناسب با روحيات او مجسم شده پى مى‌برد.

۱.۳ - تَعْبُرون در تفسیر نمونه

آي مورد بحث ناظر به رؤياى پادشاه مصر است كه در خواب مى‌بيند هفت گاو چاق را كه هفت گاو لاغر آن‌ها را مى‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده كه خشكيده‌ها بر سبزها مى‌پيچند و آن‌ها را از بين مى‌برند. پادشاه مصر به مشاوران خود مى‌گويد:
«...اى جمعيت اشراف! درباره خواب من نظر دهيد اگر خواب را تعبير مى‌كنيد.» (... إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرونَ)
ولى حواشى سلطان بلا فاصله اظهار داشتند كه اين‌ها خواب‌هاى پريشان (اضغاث احلام) است و ما به تعبير اين گونه خواب‌هاى پريشان آشنا نيستيم.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه اظهار ناتوانى آن‌ها واقعا به خاطر آن بوده كه مفهوم واقعى اين خواب براى آن‌ها روشن نبود و لذا آن را جزء خواب‌هاى پريشان محسوب داشتند، چه اين كه خواب‌ها را بر دو گونه تقسيم مى‌كردند: خواب‌هاى معنى‌دار كه قابل تعبير بود و خواب‌هاى پريشان و بى‌معنى كه تعبيرى براى آن نداشتند و آن را نتيجه فعاليت قوه خيال مى‌دانستند، به خلاف خواب‌هاى گروه اول كه آن را نتيجه تماس روح با عوالم غيبى مى‌ديدند.


۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۴۳.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۳۹۳.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۵۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۸۵-۱۸۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۲۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۶۴.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۹، ص۴۲۲-۴۲۳.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «عبد»، ج۳، ص۹۰-۹۱.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره یوسف | لغات قرآن




جعبه ابزار