• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکثر دینی خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تكثرگرايى دينى: از مباحث فلسفه دين: اعتقاد به حقانيت يا نجاتبخشى همه يا مجموعه اى از اديان در عصر واحد
تكثرگرايى يا آيين كثرت از مباحث فلسفه دين و به معناى پذيرش كثرت و نفى انحصار است. تكثرگرايى معادل فارسى واژه پلوراليسم (Pluralism) در زبان انگليسى است كه تركيبى است از واژه پُلُو رال (PLu ral) به معناى جمع و كثرت و پسوند ايسم يا ايزم (Ism)كه بر گرايش و طرز فكر دلالت دارد.[۱]    
اين واژه را نخستين بار «لوتسه» در سوره بقره آیه ۴ (بقره:۴)امده است.
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد ۸، صفحه ۵۰۵
(Lotze)فيلسوف و منطق دان آلمانى در سال ۱۸۴۱ ميلادى در كتاب ما بعد الطبيعه خود وارد فلسفه كرد.[۲]    
تكثرگرايى دينى گاه بر پذيرش كثرت در محدوده مذاهب يك دين اطلاق مى شود و گاه بر پذيرش تكثر در اديان. در اين مقاله تنها از تكثرگرايى برون دينى از منظر قرآن كريم بحث مى شود؛ همچنين مراد از تكثرگرايى در اين مقاله، تكثرگرايى عرضى است نه طولى؛ بدين معنا كه تكثر طولى اديان آسمانى و ظهور دينى پس از دين• ديگر مورد بحث نيست، بلكه بحث در كثرت عرضى اديان و حجيت و حقانيت آن ها در يك زمان و در عرض هم است.
تكثرگرايى دينى مورد بحث عبارت است از نفى انحصارِ حقانيت يا نجاتبخشى در دين واحد و گسترش دادن آن به همه يا مجموعه اى از اديان در عصر واحد [۳]    ، به گونه اى كه هريك از اديان جلوه اى از «حق مطلق» به شمار آيد.[۴]    
به نظر جان هيك(John Hick) ، كشيش و فيلسوف دين شناس مسيحى معاصر و پايه گذار پلوراليسم دينى [۵]    ، اديان بزرگ جهان صورت هايى از تجربه كردن حق متعالى را گزارش مى كنند و نوع يكسانى از ثمرات اخلاقى و معنوى را در زندگى بشر نشان مى دهند.[۶]     وى اديان بزرگ را پاسخ هايى براى حقيقت غايى مى داند كه هريك از آن ها طريق نجات انسان را فراهم مى كند.[۷]     او اديان را طرح كننده پرسش هايى گوناگون مى دانست كه به يك پرسش باز مى گردند: انسان چگونه از اين زندگى ناقص به حيات كامل تر دست يابد و رستگار شود.[۸]     وى در پى آن بود كه معيار زبانى يكسانى را براى همه اديان جهانى درباره غايت ارائه كند.[۹]    
جان هيك از نظريه تكثرگرايى دينى خود با وصف «انقلاب كپرنيكى در الهيات مسيحى» ياد مى كرد [۱۰]     و بر اين باور بود كه همان گونه كه كپرنيك (Copernicus)ستاره شناس و رياضى دان لهستانى بناى كهن نجوم وهيئت بطليموس را ويران و «خورشيدْ محورى» را جايگزين «زمينْ محورى» كرد، در انقلاب كپرنيكى دين نيز بايد ايمان به خدا و نسبت انسان با پروردگار را در مركز اعتقادات قرار داد و عقايد خاص اديان را به منزله كراتى دانست كه حول محور آن مى گردند.[۱۱]    
او تكثرگرايى دينى را در قالب تمثيل هايى نيز
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد ۸، صفحه ۵۰۶
ترسيم كرد؛ مانند تشبيه تنوع تاريخى فرهنگ هاى گوناگون به عينك هايى كه حقيقت متعالى (واقعيت الهى واحد) از درون آن ها متنوع ادراك مى شود [۱۲]    ، تمثيل قديمى «فيل و مردان كور»[۱۳]     و چراغ هاى متفاوتى كه نور واحد دارند.[۱۴]    
منابع:
آزادى يا توطئه، جمعى از فضلاء و روحانيان، قم، فيضيه، ۱۳۷۹ ش؛ آلاءالرحمن، البلاغى (م. ۱۳۵۲ ق.)، تهران، بعثت، ۱۴۲۰ ق؛ آموزه (فصلنامه)، قم، مؤسسه امام خمينى(قدس سره)؛ الاحتجاج، ابومنصور الطبرسى (م. ۵۲۰ ق.)، به كوشش بهادرى و هادى به، تهران، اسوه، ۱۴۱۶ ق؛ الاساس فى التفسير، سعيد الحوّى، دارالسلام، ۱۴۰۹ ق؛ الاستبصار، الطوسى (م ۴۶۰ ق.)، به كوشش موسوى الخرسان، تهران، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۶۳ ش؛ اسلام و كثرت گرايى دينى، محمد لگن هاوزن، ترجمه جوان دل، قم، فرهنگ طه، ۱۳۷۹ ش؛ اظهارالحق، رحمة الله بن خليل الرحمن الهندى (م. ۱۳۰۸ ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۱۳ ق؛ انيس الاعلام، محمد صادق فخر الاسلام، تهران، مرتضوى، ۱۳۶۴ ش؛ اوصاف پارسايان، عبدالكريم سروش، تهران، صراط، ۱۳۷۱ ش؛ بازتاب انديشه (ماهنامه)، قم، صداى و سيماى جمهورى اسلامى ايران؛ بحارالانوار، المجلسى (م. ۱۱۱۰ ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربى، ۱۴۰۳ ق؛ البرهان فى تفسير القرآن، البحرانى (م. ۱۱۰۷ ق.)،
[۱۵]    . فرهنگ كامل انگليسى ـ فارسى، ج ۴، ص ۴۰۹۱؛ فرهنگ جامع پيشرو، ج ۵، ص ۴۵۶۷؛ فرهنگ فشرده، ص ۹۲۱.
[۱۶]    . نامه فرهنگ، ش ۲۴، ص ۴.
[۱۷]    . Problems of Religious Pluralism , ch.۴.
[۱۸]    . مباحث پلوراليزم دينى، ص ۶۵، ۶۹، ۷۳، ۷۶ - ۷۷، ۱۶۸، ۱۸۸ - ۱۸۹.
[۱۹]    . ر. ك: پلوراليسم دينى، ص ۸۲.
[۲۰]    . معرفت، ش ۲۳، ص ۷۱، «مصاحبه با جان هيك و سيد حسين نصر».
[۲۱]    . فلسفه دين، ص ۳۰۰، به نقل از كتاب كلام مسيحى، جان هيك، ص ۴۱.
[۲۲]    .فلسفه دين، ص ۳۰۰، به نقل از كتاب كلام مسيحى، جان هيك، ص ۴۱.
[۲۳]    . همان، ص ۳۰۱.
[۲۴]    . مباحث پلوراليزم دينى، ص ۱۷۵.
[۲۵]     همان، ص ۹۸ - ۹۹، ۱۷۵.
[۲۶]     مباحث پلوراليزم دينى، ص ۱۶۶.
[۲۷]    . همان، ص ۱۶۹.
[۲۸]    . همان، ص ۱۸۸؛ نيز ر. ك: ص ۷۳.



جعبه ابزار